تا کی خوری دریغ ز برنائی؟
زین چاه آرزو ز چه برنائی؟
دانست بایدت چو بیفزودی
کاخر، اگرچه دیر، بفرسائی
بنگر که عمر تو به رهی ماند
کوتاه، اگر تو اهل هش و رائی
هر روز منزلی بروی زین ره
هرچند کارمیده و بر جائی
زیر کبود چرخ بیآسایش
هرگز گمان مبر که بیاسائی
بر مرکب زمانه نشستهستی
زو هیچ رو نهای که فرود آئی
پیری نهاد خنجر بر نایت
تا کی خوری دریغ ز برنائی؟
ناخن ز دست حرص به خرسندی
چون نشکنی و پست نپیرائی؟
جان را به آتش خرد و طاعت
از معصیت چرا که نپالائی؟
پنجاه سال براثر دیوان
رفتی به بیفساری و رسوائی
بر معصیت گماشته روز و شب
جان و دل و دو گوش و دو بینائی
یک روز چونکه نیکی بلفنجی
کمتر بود ز رشتهٔ یکتائی
بند قبای چاکری سلطان
چون از میان ریخته نگشائی
فرمان کردگار یله کرده
شه را لطف کنی که «چه فرمائی؟»
مؤذن چو خواندت زپی مسجد
تو اوفتاده ژاژ همی خائی
ور شاه خواندت به سوی گلشن
ره را به چشم و روی بپیمائی
تا مذهب تو این بود و سیرت
جز مرجحیم را تو کجا شائی؟
در کار خویش غافل چون باشی؟
بر خویشتن مگر به معادائی!
چون سوی علم و طاعت نشتابی؟
ای رفتنی شده چه همی پائی؟
بی علم دین همی چه طمع داری؟
در هاون آب خیره چرا سائی؟
عاصی سزای رحمت کی باشد؟
خورشید را همی به گل اندائی!
رحمت نه خانهای است بلند و خوش
نه جامهای است رنگی و پهنائی!
دین است و علم رحمت، خود دانی
او را اگر تو ز اهل تؤلائی
رحمت به سوی جان تو نگراید
تا تو بهسوی رحمت نگرائی
بخشایش از که چشم همی داری؟
برخویشتن خود از چه نبخشائی؟
یک چند اگر زراه بیفتادی
زی راه باز شو که نه شیدائی
شاید که صورت گنهانت را
اکنون به دست توبه بیارائی
اول خطا ز آدم و حوا بد
تو هم ز نسل آدم وحوائی
بشتاب سوی طاعت و زی دانش
غره مشو به مهلت دنیائی
آن کن ز کارها که چو دیگر کس
آن را کند بر آنش تو بستائی
در کارهای دینی و دنیائی
جز همچنان مباش که بنمائی
زنهار که بهسیرت طراران
ارزن نموده ریگ نپیمائی
با مردم نفایه مکن صحبت
زیرا که از نفایه بیالائی
چون روزگار برتو بیاشوبد
یک چند پیشه کن تو شکیبائی
زیرا که گونه گونه همی گردد
جافی جهان ،چو مردم سودائی
بر صحبت نفایه و بیدانش
بگزین بهطبع وحشت تنهائی
بر خوی نیک و عدل وکم آزاری
بفزای تا کمال بیفزائی
ای بیوفا زمانه تو مر ما را،
هرچند بیوفائی ،در بائی
ز آبستنی تهی نشوی هرگز
هرچند روز روز همی زائی
زیرا ز بهر نعمت باقی تو
سرمایه توانگری مائی
پیدات دیگر است و نهان دیگر
باطن چو خار و ظاهر خرمائی
امروز هرچهمان بدهی، فردا
از ما مکابره همه بربائی
داند خرد همی که بر این عادت
کاری بزرگ را شده برپایی
جان گوهر است و تن صدف گوهر
در شخص مردمی و تو دریائی
بل مردم است میوه تو را و، تو
یکی درخت خوب مهیائی
معیوب نیستی تو ولیکن ما
بر تو نهیم عیب ز رعنائی
ای حجت زمین خراسان تو
هرچند قهر کردهٔ غوغائی
پنهان شدی ولیک به حکمتها
خورشیدوار شهره و پیدائی
از شخص تیره گرچه به یمگانی
از قول خوب بر سر جوزائی
از هرچه گفتهام نه همی جویم
جز نیکی، ای خدای تو دانائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عمر و زندگی انسان و چالشهایی میپردازد که او در مسیر زندگی با آنها روبروست. شاعر به ضرورت توبه و جستجوی علم و طاعت اشاره میکند و از انسان میخواهد که از خواب غفلت بیدار شود. او بر این نکته تأکید دارد که عمر انسان کوتاه است و نباید در آرزوها و لذات دنیا غرق شود. شاعر همچنین به معصیت و عذاب ناشی از آن اشاره کرده و تأکید میکند که خداوند رحمت خود را به کسی عطا میکند که در پی آن باشد. در نهایت، او انسان را به خودسازی و تلاش در راه نیکی دعوت میکند و هشدار میدهد که باید از صحبت با افراد ناآگاه دوری جست.
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی از نعمتهای زندگی غافل باشی؟ چرا از این چاه باغ آرزوها به خواستههایت دست نمیزنی؟
هوش مصنوعی: تو باید متوجه میشدی که باید بیشتر تلاش کنی، زیرا در نهایت، هرچند که دیر شده باشد، نتیجهاش را خواهی دید.
هوش مصنوعی: به مراقبت و توجه خود بنگر که زندگیات بسیار کوتاه است، بهخصوص اگر به فکر و تدبیر و آگاهی نباشی.
هوش مصنوعی: هر روز به منزلی میروی و با وجود اینکه کارهایت دشوار است، به مسیری ادامه میدهی.
هوش مصنوعی: در زیر آسمان آبی و بیقرار، هرگز گمان نکن که به راحتی آرامش خواهی یافت.
هوش مصنوعی: تو در چرخشهای زمان قرار داری و هیچ راهی برای پایین آمدن از این مسیر نداری.
هوش مصنوعی: پیری مانند خنجری به تو ضربه میزند، تا کی از جوانی و زیبایی خود حسرت خواهی خورد؟
هوش مصنوعی: اگر به خاطر حرص و طمع نتوانی از دست خود خلاص شوی و به آرامش نرسی، چگونه میتوانی از خود راضی و شاداب باشی؟
هوش مصنوعی: جانداری خود را با آتش خردی و با فرمانبرداری از خداوند از گناه دوری کن؛ چرا که آیا این کار برای تو نیکو نیست؟
هوش مصنوعی: پنجاه سال از عمرت را صرف کردی و به بیپناهی و شرمساری دچار شدی.
هوش مصنوعی: روزی و شب، تمام وجود انسان، با گناه و معصیت سر و کار دارد و به طور کامل به آن مشغول است.
هوش مصنوعی: روزی که نیکی مانند گذشته در یکپارچگی و اتحاد کم رنگتر شد، نشان از کاهش قدرت و تأثیر آن داشت.
هوش مصنوعی: وقتی دربند بند قبای خدمت به سلطان هستی و از آن خارج میشوی، دیگر نمیتوانی به راحتی به آن زندگی بازگردی.
هوش مصنوعی: خداوند در نظر گرفته است که پادشاه را در حالتی آزاد و رها قرار دهد تا لطفی کند و بپرسد: «تو چه میخواهی؟»
هوش مصنوعی: وقتی مؤذن صدایت میزند تا به مسجد بیایی، تو در حال چرت و خواب هستی و بیتوجهی نشان میدهی.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه تو را به سمت گلشن دعوت کند، تو باید راه را با چشمان و زیباییات طی کنی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که روش و عقیده تو این باشد، چگونه میتوانی از ما که به خودمان برتری میدهیم، دور باشی؟
هوش مصنوعی: اگر در کار خود بیخبر و غافل باشی، پس چطور میتوانی به حقیقت وجود خود آگاهی پیدا کنی؟
هوش مصنوعی: وقتی به سمت علم و عبادت میروی، چرا به دنبال چیزهای مادی و زودگذر هستی؟ تو که در حال رفتن هستی، چرا به دنبال چیزهایی هستی که ارزش واقعی ندارند؟
هوش مصنوعی: بدون دانش دینی، از چه چیزی میتوانی انتظار داشته باشی؟ چرا در هاون آب را بیهوده میکوبی؟
هوش مصنوعی: آدم گنهکار چطور میتواند شایسته رحمت باشد؟ حتی خورشید را هم نمیتوان در گل مدفون کرد!
هوش مصنوعی: رحمت نه به داشتن یک خانه بزرگ و زیبا بستگی دارد و نه به پوشیدن لباسهای رنگارنگ و مجلل.
هوش مصنوعی: دین و دانش به عنوان رحمت معرفی شدهاند و اگر تو از اهل تأمل و اندیشه باشی، میتونی خودت این حقیقت رو درک کنی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به رحمت و مهربانی نگاه نکنید، رحمت نیز به سمت جان تو نمیآید.
هوش مصنوعی: از چه کسی انتظار داری که تو را ببخشد؟ چرا خودت نمیتوانی خودت را ببخشی؟
هوش مصنوعی: اگر مدتی از مسیر خود دور افتادهای، حالا وقت آن است که به راه اصلی بازگردی؛ زیرا گمراهی و سردرگمی به نفع تو نیست.
هوش مصنوعی: شاید بتوانی با توبه کردن، چهره گناهآلود خود را زیبا کنی و به این روش به خود شکل و شمایل جدیدی ببخشی.
هوش مصنوعی: اولین اشتباه از آدم و حوا بود و تو هم از نسل آنها هستی.
هوش مصنوعی: به سرعت به سوی عبادت بشتاب و به دانش فریب نخور، فریب فرصتهای دنیوی را نخور.
هوش مصنوعی: هر کاری را به گونهای انجام بده که اگر نفر دیگری هم همان کار را انجام دهد، تو به او احترام بگذاری و او را ستایش کنی.
هوش مصنوعی: در کارهای مذهبی و زندگی روزمره فقط به همان چیزی که نشان میدهی عمل نکن.
هوش مصنوعی: مراقب باش که برخلاف ظاهر افراد فریبنده، نباید به سادگی به آنها اعتماد کنی یا در دامشان بیفتی.
هوش مصنوعی: با مردم بیفایده گفتگو نکن، زیرا که از گفتوگوهای بیفایده چیزی نصیبت نمیشود.
هوش مصنوعی: زمانی که مشکلات و چالشها به سراغت میآید، سعی کن صبر و استقامت را در خود پرورش دهی.
هوش مصنوعی: چون جهان به رنگها و حالتهای مختلف در میآید، مثل افرادی که تحت تأثیر احساسات و آرزوهای خود قرار دارند.
هوش مصنوعی: در بحث درباره موضوعات بیفایده و بدون دانش، بهتر است به تنهایی و با احساس وحشت به سر ببری.
هوش مصنوعی: برای اینکه به کمال و تمامیت نزدیکتر شوی، بر خوی نیک و عدالت و کمآزاری خود بیفزای.
هوش مصنوعی: ای زمانهی بیوفا، تو ما را به رنج انداختی، هرچند که خودت هم در بیوفایی مقصر هستی.
هوش مصنوعی: هرگز از باروری و زایش خالی نخواهی ماند، حتی اگر روزها به طول بینجامند.
هوش مصنوعی: زیرا به خاطر نعمت پایدار تو، منبع ثروت و توانگری تو هستی.
هوش مصنوعی: ظاهر تو مشخص و پیداست، اما باطن و نهاد تو چیز دیگری است. مانند خار که بیرونش زشت و نازیباست، اما درونش میوهای خوشمزه و شیرین مانند انار یا خرما دارد.
هوش مصنوعی: اگر امروز هر خواستهای را از ما برآورده کنی، فردا در عوض همه چیز را با هم برمیداریم.
هوش مصنوعی: خرد و اندیشه میداند که انجام کارهای بزرگ به این عادت و روش عادتکرده نیاز دارد.
هوش مصنوعی: روح انسان به مانند یک گوهر باارزش است و بدن او به مانند صدفی که این گوهر را در خود نگه داشته است. در وجود انسانهای خوب و بافضیلت، این گوهر درخشان و ارزشمند به خوبی نمایان است و تو هم به مانند دریایی هستی که این جواهرها را در خود داری.
هوش مصنوعی: مردم به میوهای که تو تولید میکنی، نیاز دارند و تو خود درختی هستی که میوههای خوب و خوشمزهای دارد.
هوش مصنوعی: تو خود نقصی نداری، اما ما از زیباییات کم میگذاریم و عیبت میجوییم.
هوش مصنوعی: ای حجت خدا در سرزمین خراسان، هرچند که در حال عصبانیت و انزوا هستی و دنیا را تحت تأثیر قرار دادهای.
هوش مصنوعی: هرچند که تو در خفا قرار داری، اما باز هم به اندازهٔ خورشید بینا و دلنشین هستی و همه تو را میشناسند.
هوش مصنوعی: اگرچه تو فردی تاریک و ناپسند هستی، اما از گفتار خوب و زیبا میتوانی بهرهمند شوی و به بهبودی دست یابی.
هوش مصنوعی: من از هر آنچه که گفتهام تنها به دنبال خوبیها هستم، ای خدا تو که دانا و آگاه هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.