گنجور

 
۳۸۱

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹

 

... مرا دلیست که چون قطره لجه آشامست

چه نقص کشتی گرداب را که دریایی ست

به یمن همت بدنامی از خطر رستم ...

فیاض لاهیجی
 
۳۸۲

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

... که شمشیریم و بر اندام ما جوهر سپر باشد

امید زورقم خواهد گر انباری به دریایی

که در وی از خطر هر قطره دریای دگر باشد ...

فیاض لاهیجی
 
۳۸۳

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۲

 

... یاد همت می دهد فیاض انداز خطر

کشتی خود را همان بهتر که دریایی کنم

فیاض لاهیجی
 
۳۸۴

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » در آفرین شاه سلیمان صفوی

 

... یاد گیرد مهر تابان عالم آرایی ازو

بحر همت ها فرا گیرند دریایی ازو

کوه رفعت ها همه یابند والایی ازو ...

واعظ قزوینی
 
۳۸۵

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۲

 

... نفس فرسوده آتش دل دیوانه ای دارم

که هر آشوبش از طوفان دریایی نظر دارد

گلستان هوس را رنگ و بویی غیر وحشت نیست ...

اسیر شهرستانی
 
۳۸۶

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۳

 

... بیستون را شبنم اشکی به طوفان می دهد

قطره ما را اسیر از گریه دریایی مکن

اسیر شهرستانی
 
۳۸۷

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۸

 

دیده از جوش گریه دریایی

سینه از شور ناله صحرایی ...

اسیر شهرستانی
 
۳۸۸

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۵

 

... به روی لعل و کان رنگی به رخسار گهر آبی

به بودن کوه تمکینی به رفتن موج دریایی

چو سرو باغ قامتت جامه زیبی چیده دامانی ...

سیدای نسفی
 
۳۸۹

سیدای نسفی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

... به کوه قاف اگر حکم تو را سازد فلک وزنی

شود از شرم تمکین تو همچون سیل دریایی

به دامان شریفت داد هر کس دست بیعت را ...

سیدای نسفی
 
۳۹۰

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷

 

... تا مرا گوشه نشین کرد غم تنهایی

قصر افلاک شد از گریه من دریایی

چند گویم من ماتمزده یی سودایی ...

سیدای نسفی
 
۳۹۱

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴۹

 

... که من چون لاله با داغ جفایت زین چمن رفتم

ز موج گریه غم آستینم گشت دریایی

شد از چاک گریبان سینه ام دامان صحرایی ...

سیدای نسفی
 
۳۹۲

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

... چو قمری آتش من ساخت خاکستر کبوتر را

چو دریایی که باشد موجزن از شوق کوی او

به تن بال پریدن می شود هر پر کبوتر را ...

جویای تبریزی
 
۳۹۳

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۴

 

... می شود احرام بند کعبه مقصود دل

کشتی می در محیط غم چو دریایی بود

حلقه چون گردد بقدر زور برگردد کمان ...

جویای تبریزی
 
۳۹۴

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۰

 

... هر که محو روی آن شیرین شمایل ماند ماند

کشتی ما در محیط باده دریایی شده است

محتسب کز جهل بیرون گرد ساحل ماند ماند ...

جویای تبریزی
 
۳۹۵

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۱۲ - در منقبت حضرت امیرالمؤمنین اسد الله الغالب علی ابن ابی طالب

 

... گریبان چاک باشد هر حبابش چون دل عاشق

به دریایی که همچون موج عکس او نمایان شد

به خواب دشمنان هرگه خیال او شبیخون زد ...

جویای تبریزی
 
۳۹۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۸

 

... آنقدر از خودگذشتنها نمی خواهد تلاش

چشم بستن هم پلی دارد به دریایی که نیست

در خیال آباد امکان ازکجا آتش زدند ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۳

 

... مگیر ز غیب برآییم تا عیان گردیم

ز خود نشان چه دهد قطره ای که دریایی ست

ز ذات محض چه اسما که برنمی آییم ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۵

 

... گوهرم از معنی افسردنم غافل مباش

سکته می خواند تب دریایی از تبخال من

عاجزان را ذکر اسباب فضولی دوزخ است ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۳

 

... عنانگیر غبار کس مباد افسون خودداری

وگرنه ساحل ما نیز دارد جوش دریایی

تعلق می فروشد عشوه مستقبل و ماضی ...

... تامل های کم ظرفی فشرد اجزای من بیدل

دو روزی پیش ازینم قطرگی ها بود دریایی

بیدل دهلوی
 
۴۰۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۷

 

... دلی خون کردم و در آب دیدم نقش امکان را

گداز قطره من عالمی را کرد دریایی

هجوم گریه برد از جا دل دیوانه ما را ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۵