خواجه تا کی باید این بنیاد رسوایی که نیست
بر نگینها چند خندد نام عنقایی که نیست
دل فریبت میدهد مخموری و مستی کجاست
در بغل تا چند خواهی داشت مینایی که نیست
خلقْ غافل در تلاشِ راحت از خود میرود
ناکجا آخر برون آرد سر از جایی که نیست
هرچه بینی در جنونزار عدم پر میزند
گرد ما هم بال میریزد به صحرایی که نیست
ملک هستی تا عدم لبریز غفلتهای ماست
گر بفهمد کس همین دنیاست عقبایی که نیست
بیش از آن کز وهم دی آیینه زنگاری کنید
در نظرها روشن است امروز، فردایی که نیست
نرگسستانهاست هر سو موجزن اما چه سود
کس چه بیند زین چمن بی چشمِ بینایی که نیست
همتی نگشود بر روی قناعت چشم خلق
کثرت ابرام بر هم بست درهایی که نیست
زحمت تحقیق ازین دفتر نباید خواستن
لب به هم آوردنی میخواهد انشایی که نیست
آنقدر از خود گذشتنها نمیخواهد تلاش
چشم بستن هم پلی دارد به دریایی که نیست
در خیالآباد امکان از کجا آتش زدند
عالمی را سوخت حیرت در تماشایی که نیست
هوش اگر داری ز رمز کُنفَکان غافل مباش
زان دهان بینشان گل کرده غوغایی که نیست
بیدل این هنگامهٔ نیرنگ داغم کرده است
خار شد رنج تعلق باز در پایی که نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعات غفلت، عدم و سرابهای زندگی اشاره میکند. او به بیمعنایی بسیاری از آرزوها و اشیاء که در زندگی وجود دارند میپردازد و نشان میدهد که بسیاری از چیزها فقط در خیال و توهم ما وجود دارند. او به کنایه میگوید که ما در جستجوی خوشبختی و سعادت، به دنبال چیزهایی هستیم که در واقع وجود ندارند. همچنین، شاعر از ناتوانی انسان در درک واقعیت و گرفتار شدن در دامهای ذهنی سخن میگوید و تأکید میکند که ما باید به واقعیتهای زندگی توجه کنیم و از غفلت بپرهیزیم. در نهایت، محتوای شعر به نوعی با کوششهای بینتیجه انسان در زندگی و سرنوشت او ارتباط دارد.
هوش مصنوعی: این متن به طور کلی به موضوع رسوایی و بیخبری اشاره دارد. در واقع، پرسشی مطرح میکند درباره تداوم یک وضع نابهنجار و اینکه چرا کسی یا چیزی باید به این وضعیت بخندد، در حالی که واقعاً نمیتواند بر آن تأثیری بگذارد. به نوعی نشاندهنده یأس و ناامیدی است و به عدم وجود نام یا نشانی از چیز یا شخصیتی خاص میپردازد.
هوش مصنوعی: دل تو با فریبت گول میخورد و نشئه و سرخوشی کجاست در دل؟ تا کی میخواهی میخوارگی کنی که حقیقت ندارد؟
هوش مصنوعی: آدمهای بیخبر، در جستجوی آسایش، بیهدف و بیفکر به راه خود ادامه میدهند و در نهایت از جایی بیرون میآیند که وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هرچیزی که در حالت جنون و بینظمی ببینی، در حال پرواز و فعالیت است، اما ما در جایی هستیم که هیچ چیز در آن وجود ندارد و فقط فضای خالی است.
هوش مصنوعی: این دنیا پر از غفلتهایی است که ما داریم، و تا وقتی که ملک وجود در این غفلتها غرق است، ما نمیتوانیم حقیقت را درک کنیم. اگر ما بتوانیم این واقعیت را بفهمیم، درمییابیم که آنچه به نظر میرسد، ممکن است خالی از ارزش باشد.
هوش مصنوعی: بیش از آنچه که در خیال خود از آینده تاریک و زنگار شده میسازید، امروز و روشنایی حال حاضر به وضوح در نظرها نمایان است، روزی که دیگر وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: در هر سو گلهای نرگس شکفتهاند و در حال رقص و تلاطم هستند، اما چه فایده دارد وقتی هیچکس نمیتواند زیبایی این چمن را ببیند، زیرا چشمی برای دیدن آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره دارد که در تلاش برای رسیدن به اهداف و آرزوها، فرد باید از قناعت و رضا به حداقلها پرهیز کند. او میگوید که روحیه قناعت نمیتواند به رشد و پیشرفت کمک کند و در واقع، این روحیه مانع از باز شدن درهای جدید و فرصتهای تازه میشود. از این رو، فرد باید برخواستن و کوشش مداوم تأکید کند و از موانع قناعت دوری کند تا بتواند به درهایی که به رویش بسته شدهاند، دست یابد.
هوش مصنوعی: برای درک و تحقیق درباره این موضوع، نمیتوان به سادگی و با گشودن یک کتاب به نتیجه رسید. این کار نیاز به زحمت و تلاشی جدی دارد و به سادگی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: این عبارت به نوعی به خودگذشتگی و از خود عبور کردن اشاره دارد و نشان میدهد که وقتی انسان از خود میگذرد و تلاش میکند، ممکن است که این تلاشها به جایی ناشناخته و غیرقابل دسترس منتهی شود. در واقع، این دیدگاه میگوید که بینایی و توجه به آنچه که نیست، در واقع میتواند منجر به ایجاد پیوندهایی شود که به ما کمک میکند به آگاهی و درک جدیدی دست یابیم.
هوش مصنوعی: در خیال و تصور، به نوعی دنیای زیبا و آرمانی وجود دارد. اما از کجا در دل این خیال، آتش و خرابی به وجود آمده که جهانی را به نابودی کشانده است. این حیرت و شگفتی در تماشای چنین چیز غیرممکنی رخ میدهد.
هوش مصنوعی: اگر هوش و درک خوبی داری، از رمز و رازهای زندگی غافل نشو. گوش فرا بده به آنچه در این دنیا بدون نشانهها اتفاق میافتد، چرا که آنچه در پس پرده وجود دارد، بسیار پر سر و صدا و شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حالتی اشاره دارد که در آن دچار دردی عمیق به خاطر تلاشهای بیفایده و نیرنگهای زندگی شده است. او احساس میکند که از تعلقات و وابستگیها رنج میبرد، در حالی که نمیتواند این رنج را از خود دور کند. انگار که در یک وضعیت نامطلوب گیر کرده و نمیتواند از آن رهایی یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.