گنجور

 
۳۷۶۱

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

... یعنی از فرقت قدم کن سرنگون

لب بشیر آورد آنگه اشک بار

یعنی اشک افشان که هستی شیر خوار ...

... پای مردان دست خوش گشته همه

شاهبازان بار کش گشته همه

اهل صفه گشته همدم کوف را ...

... ترک عقل و شبهه و اشکال کرد

خاک عالم صد هزاران بار بیخت

در بی بر تخته دینار ریخت ...

... چون چنین گلها درون جان بدید

وز دو چشم خون فشان باران بدید

همچو رعدی در خروش افتاد زار ...

... در دل دریا شود در خوشاب

قطره باران اگرچه پر بود

بحر را در عمرها یک در بود ...

... راست میروجهد میکن هوش دار

بار میکش خار میخور گوش دار

سالک عاشق مزاج و سخت کوش ...

... گشت حیران سالک افتاده کار

لاشه مرده راه دور افتاده بار

گر بسی در زد کسش نگشاد در ...

... لاجرم عقلش شد و دیوانه گشت

وز خرد یکبارگی بیگانه گشت

نکته دیوانگان آغاز کرد ...

عطار
 
۳۷۶۲

عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی

 

... یک مقام خاص دارم از هزار

بیشتر زان نبودم یک ذره بار

گر به انگشتی کنم زانجا گذر

همچو انگشتم بسوزد بال و پر

این دمم سدره ست باری منتها

تا کیم آید خبر از مبتدا ...

... ذره ذره ز احترام او شدم

نه توانم بار آن هرگز کشید

نه توانم ذل بی آن عز کشید ...

عطار
 
۳۷۶۳

عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

... پای ناکامی بسودا در نهاد

گشت میکردی بصحرا ژاله بار

از سرشکش گشته صحرا لاله زار ...

عطار
 
۳۷۶۴

عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثه

 

... حامل عرشی و کرسی پست تو

ابر و باران قطره عمان تست

رزق و روزی ریزه از خوان تست ...

... تا ابد سرسبزی خلقان ز تست

رعد و برق و برف و هم باران ز تست

طفل بستان را چو از پستان میغ ...

... شوق حق را عشق دین را خود که ام

گه بباران بازمانده گه ببرق

روز و شب مشغول کار غرب و شرق ...

... باد یک شمه ز باد سرد من

برف و باران اشک بسیار منست

برق از جان شرر بار منست

گه ز آهم میغ پرده میشود ...

عطار
 
۳۷۶۵

عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

... رفت موسی سوی صحرا بی قرار

خواست باران ازخدای کامکار

هم باستسقا نماز آغاز کرد ...

... هیچ اثر پیدا نیامد در جهان

رفت موسی بعد ازان یکبار نیز

برنیامد کار دیگر بار نیز

خواست شد خلقی در آن تنگی هلاک ...

... چیست دارو تا شود درمان پدید

چیست فرمان تا شود باران پدید

حق تعالی گفت با موسی براز

گر ببارانست قومت را نیاز

بنده دارم که او گوید دعا ...

... سوی صحرا رنجه شو فردا پگاه

وز خدا از بهر باران ابر خواه

زانکه گر زین سان بماند خشک سال ...

... تا بگفت این فصل را برخ سیاه

مرد بالا گشت از باران گیاه

جمله عالم ز باران تازه شد

دل خوشی خلق بی اندازه شد ...

... هست ما را بنده از دیرگاه

لطف ما را او بهر روزی سه بار

می بخنداند چو گلبرگ بهار ...

عطار
 
۳۷۶۶

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسه

 

... عرش روشن ازدل پرجوش تو

زیر بار عرش اعظم آمدی

بارکش تر از دو عالم آمدی

عرش بر تو در تو پیچاپیچ نیست ...

... غایبی از خویش و حاضر هر دوی

چون تو بار عرش اکبر میکشی

هم توانی بار من گر میکشی

روز عمر من نگر بیگه شده ...

... عرش را از دوش خود پرجوش کرد

گفت من در زیر بارم مانده

همچو تو در درد کارم مانده ...

... ور بلرزم میفرو افتم بفرش

آنچنان باری زبردر زیر هیچ

چون توان استاد خوش بی پیچ پیچ

زیر بارم گر نه چالاک اوفتم

بیم آن باشد که بر خاک اوفتم ...

... کژنشین و راست گو کو کیمیا

زیر بار عرش در جان باختن

کیمیای عشق نتوان ساختن ...

عطار
 
۳۷۶۷

عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

... چون توان با سرکشی آویز کرد

این بگفت وهمچو باران بهار

با یتیمان شد بزاری اشکبار

هیبتی در جان شاه افتاد ازو ...

... از دعای اونماند آن سختیم

عالمی بار اوفتاد از گردنم

تا ابد آزاد کرد آن زنم ...

عطار
 
۳۷۶۸

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

... کس نبد محتاجتر از پادشاه

از قضا آن روز روز بار بود

پادشه در حکم گیر ودار بود ...

عطار
 
۳۷۶۹

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

... بوریا وین کوزه بس باشد مرا

باز تو بنگر بکار و بار خویش

ملک و پیل و لشگر بسیار خویش ...

... خواریت را نام عزت کرده

بار هفت اقلیم در گردن کنی

عالمی را قصد خون خوردن کنی ...

عطار
 
۳۷۷۰

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

... غالیه بستد ازو معشوق چست

بود در پیشش خری ادبار و سست

زیر دنبال خر آلوده بکرد ...

... گر بمیری زنده این کاری بود

بر در او چون توانی یافت بار

چون ز بیکاری نه پردازی بکار ...

عطار
 
۳۷۷۱

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

... باز چون آن خلق بسیار آمدی

بار دیگر خشم در کار آمدی

آینه در رهگذار انداختی ...

عطار
 
۳۷۷۲

عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقالة العاشر

 

... شد بهشت از قول سالک بی قرار

برکشید از سینه آهی مشکبار

گفت ای جوینده زیبا سرشت ...

... لقمه اول دهندش از جگر

بار اول کوزه در دردی زنند

تا جگر خواران دم خردی زنند ...

عطار
 
۳۷۷۳

عطار » مصیبت نامه » بخش یازدهم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

... صد جهان با علم و با معنی بهم

دوزخ آرد بار با دنیا بهم

تا بود یک ذره دنیا دوستی ...

عطار
 
۳۷۷۴

عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

... آن کلیچه جست بسیاری نیافت

بار دیگر رفت و سوی مه شتافت

نه کلیچه دست می دادش نه ماه ...

عطار
 
۳۷۷۵

عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

... موسم خوش بود و ایام بهار

نازنینان چمن را روز بار

روی صحرا جمله رنگارنگ بود ...

عطار
 
۳۷۷۶

عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

... گویی این مال منست آنگه حلال

اینهمه ملک و ضیاع و کار و بار

کاین زمانت جمع شد ای شهریار ...

... از کمال آن سخن وز رشک او

شد چو باران بهاری اشک او

مرغ همت خاصه در راه صواب ...

عطار
 
۳۷۷۷

عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

... گفت زحمت دادمت بسیار من

زحمتی ندهم دگر این بار من

مهر برداشت از زفان حالی چنار ...

عطار
 
۳۷۷۸

عطار » مصیبت نامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

... گشت از جان و خرد بیکار او

شد بتر آن بار از هر بار او

دید خاتون کاو ندارد آن کمال ...

... چون نداری هیچ مردی در مصاف

می مزن چندین مبارز وار لاف

زانکه گر مردی ببینی ای سلیم ...

عطار
 
۳۷۷۹

عطار » مصیبت نامه » بخش شانزدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

... دزد را شد حالتی پیدا عجب

اشک میبارید جانی پر طلب

در زمین افتاد بی کبر و منی ...

... کآنچه از دستت برون شد از عزیز

بار آنت از پشت باز افتاد نیز

عطار
 
۳۷۸۰

عطار » مصیبت نامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

... گفت باز افتد گر از من یک درم

یک درم گر رفت صد من بار نیز

باز میافتد ز پشتم ای عزیز

بار تا چندی کشی بی بار باش

گر دمی باقیست برخوردار باش

عطار
 
 
۱
۱۸۷
۱۸۸
۱۸۹
۱۹۰
۱۹۱
۶۵۵