گنجور

 
۳۷۲۱

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۸

 

دلم چون لاله افروزد ز داغی

شود روشن چراغی از چراغی ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۲۲

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۳

 

... چه مانده ای به غریبی تو چون وطن داری

سرت چو لاله بود خوشتر از همه اندام

به سر هوای که ای شمع انجمن داری ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۲۳

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی

 

... ز بس به حرف من انگشت آن نگار نهاد

به دست او شده رنگین چو لاله زار انگشت

ز شوق او شدم آشفته گو ازان دایم ...

... به زیر سر چونهد دست دشمنت در خواب

شود برای سرش نیزه لاله وار انگشت

چنان محیط کفت در سخا تلاطم کرد ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۲۴

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)

 

... به ساق عرش نهد موج گریه ام زنجیر

ز عشق لاله رخان دلنشین من نشود

چو داغ آینه داغی که نیست ناخن گیر ...

... به رنگ و بوی چمن دل نبسته ام چون گل

چو لاله الفت داغم شده ست دامنگیر

ز زیب و زینت دنیاست بی نیاز دلم ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۲۵

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - ایضا در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)

 

... شهی که بندگی او نباشدش آیین

زمین ز فیض سحاب کف تو لاله عذار

فلک ز سجده ی خاک در تو ماه جبین ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۲۶

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح امام علی بن موسی الرضا (ع)

 

... سرو را شوق قدت تنها همین موزون نکرد

لاله را داغی تخلص داد و گل را جعفری

این چنین کز سرو قدت در دل گل خارهاست ...

... استخوانم شد کبود از بس ز سنگ حادثات

لاله بعد مرگ از خاکم دمد نیلوفری

صد مصیبت را وطن گردیده گرچه خانه ام ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۲۷

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح حضرت امام رضا (ع)

 

... رسانده لطف هوا کار تربیت جایی

که تخم لاله شود چون گل چراغ شرار

هوا شکفتگی از حد ببرد و می ترسم

که بشکفد به دل عارفان گل اسرار

ز لاله هرتل صحراست خرمن آتش

ز سبزه هر سر کوه است تیغ جوهردار ...

... به کوه جسته ز موج سرشکم ابر بهار

ز عشق لاله رخان پرده ی دلی دارم

هزار داغ برو چون لباس آتشکار ...

... به گوش او ز نیستان نوای موسیقار

به پرده ی دل خونین لاله کز غم عشق

تمام داغ بود چون لباس آتشکار ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۲۸

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در ستایش شاه عباس

 

... نگذرم سوی چمن ترسم پی دعوی داغ

لاله دامنگیر من گردد چون خون بی گناه

نسبت اهل محبت فیض ها دارد که کرد ...

... گرد غم از روی بختم پاک اگر سازد کسی

گرددش چون برگ لاله گوشه ی دامن سیاه

چون توانم شد خلاص از تنگنای غم که نیست ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۲۹

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح اسلام خان

 

... کوه از قهقهه ی کبک و صدای نخجیر

باغ از لاله ی تر عرصه ی داغستان شد

چمن از سبزه ی نوخیز فضای کشمیر ...

... کرده او را غم کم عمری این گلشن پیر

کرده از دود چراغان گل و لاله در ابر

همچو پیراهن فانوس سیاهی تأثیر ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۰

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح اسلام خان

 

... چو گل ناخن خار گردد حنایی

خبردار ای لاله از داغ خود باش

که باد صبا می کند مشک سایی ...

... کز افسون کند صید مرغ هوایی

ز بس باد رنگین شد از لاله و گل

کند دست آزادگان را حنایی ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۱

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح اسلام خان

 

بهار آمد و شد نغمه ساز مرغ چمن

چراغ باده فروشان ز لاله شد روشن

چنان به دهر اثر کرد فیض ابر بهار ...

... که ذکر اره فراموش کرد نخل کهن

چو شعله جلوه کند موج لاله در آتش

چو دود سرکشد ابر سیاه از گلخن ...

... ز بس رطوبت ازان می چکد چو ابر چمن

ز مستی قدح لاله کوه را نخجیر

بود چو آهوی دیبا به خواب در دامن ...

... ز بس صفای جهان دود شمع در فانوس

چو داغ لاله کشیده ست پای در دامن

چراغ غنچه دهد یاد از ستاره ی صبح ...

... به عزم درگه دستور روزگار به باغ

متاع لاله و گل می کند بهار به تن

جهان دانش و فضل آفتاب جاه و جلال ...

... نهال عمر تو چون سرو باد دایم سبز

چراغ عیش تو چون لاله روز و شب روشن

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۲

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح اسلام خان و توصیف قصر او

 

... ابر شد معمار و برق او را به کف زرین طناب

از فروغ لاله و گل کز کنار جو شکفت

شد چو برگ غنچه رنگین پرده ی چشم حباب ...

... سبزه سازد عکس خود را وسمه ی ابروی موج

لاله داغ خویشتن را سرمه ی چشم حباب

گشت بال افشان ز بس هر مرغی از ذوق هوا ...

... افکند در خانه ی زینش ز مخمل فرش خواب

دامن صحرا ز خون صید گردد لاله زار

در شکار انداختن چون پای آری در رکاب ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۳

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - تعریف قصر خان مذکور و ستایش او

 

... داغ ها شد ز بس نصیب پلنگ

لاله بی داغ روید از کهسار

ای ز قانون مهربانی تو ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۴

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - ایضا در مدح خان مذکور

 

... ز عهد او که بهار نشاط این چمن است

شد از شراب طرب جام لاله مالامال

ز بس رسیده به پایان غم گرفتاران ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۵

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - ایضا در مدح خان مذکور

 

... عروس باغ برآراست خویش را کز رشک

چو لاله داغ نهد بر دل ریاض ارم

ز امتزاج هوا شد به گوهر آبستن ...

... به طرف دشت نهان گشت در میانه ی گل

چو داغ لاله سیه خانه های اهل حشم

ز صوفیان گل و لاله مجمعی ست به باغ

شکوفه است در آن حلقه پیر پیش قدم ...

... علاج سوختگان نیست جز می گلگون

شراب داغ دل لاله را بود مرهم

نشسته تا فلک سفله بر بساط قمار ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۶

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در ستایش یوسف خان

 

ازان چو لاله نجنبم ز جا درین گلشن

که رفته بخت سیاهم به خواب در دامن ...

... سیاه روز ازانم درین چمن که بود

چو لاله بخت سیه در چراغ من روغن

ز دیگری چه کنم شکوه بی سبب که بود

فغان من همه از دست خویش چون هاون

دلم چو لاله سیه می شود ز دلگیری

ازین چه سود که دارم به کنج باغ وطن ...

... ز روزگار معیشت گرفتن آسان نیست

چراغ لاله ام از سنگ می کشم روغن

چنان گرفته جهان کار بر ضعیفان تنگ ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۷

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

... هوا از برف نسرینش سرشته

برات لاله را بر یخ نوشته

شد از لغزیدنش خورشید خسته ...

... به صبحش صبح دیگر هم پیاله

درو تاریکی شب داغ لاله

چمن خواهد کند از شوخی و ناز ...

... ز پای خود برآرد کفش آهو

به صحرایش گل و لاله هم آغوش

به باغش سرو و سبزه دوش بر دوش ...

... رطوبت آبیار باغ و بستان

کند تا لاله زارش را نظاره

فلک شد سر به سر چشم از ستاره ...

... به جای جغد در ویرانه بلبل

ز لاله هر چمن در جان فزایی

چراغ روز و چندین روشنایی ...

... سپهرش پهلوان پای تخت است

گل و لاله ز رخ افکنده برقع

که دیده این چنین تخت مرصع ...

... ز کیفیت به گلزار فرح بخش

بود هر لاله مستان را قدح بخش

فضایش همچو طبع نیک خویان ...

... درو خورشید همچون مرغ زرین

ز لاله روز و شب روشن چراغش

فلک یک نخل زردآلوی باغش ...

... درو قمری نواآموز بلبل

چراغ لاله دارد روغن گل

تذروان را ز مستی چشم رنگین

شراب لاله گون در جام زرین

به جوش از جوش گل بلبل دماغان ...

... چراغ غنچه چون چشم غزاله

شده روشن ز آتش برگ لاله

چمن آشفتگی بسیار دیده ...

... هوای خود گلش را در دماغ است

ز عشق خویش لاله سنگداغ است

درو یک شاخ سنبل هرکه چیده ...

... سواد موجش ابیات زلالی

به روی لاله و گل بس که غلتید

چو می از آب او گل می توان چید ...

... ز هر چشمه روان آب زمرد

ز لاله سنگ او چون لعل رخشان

به کشمیر آمده کوه بدخشان ...

... ز ماه نو کشیده حلقه در گوش

به سر از لاله داغش در سیاهی

سحاب او را کلاه گاه گاهی ...

... شده کشمیر را زین جشن پرجوش

چراغان گل و لاله فراموش

شده دریا ازین جشن نظرتاب ...

... زمین پر گل به رنگ بال طاووس

میان لاله و گل در در و دشت

غزال شیرمست صبح درگشت ...

... چراغ دولتش را دل ز خود جمع

بود چون لاله هم فانوس و هم شمع

هما را ز آستانش نیست پرواز ...

... فکنده نافه را آهو به صحرا

ز باده چشم ها چون لاله رنگین

ز نغمه گوش ها دامان گلچین ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۸

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در قحط سال

 

... به هرسو می دواند نخل ریشه

چو لاله باغبان دارد به دل داغ

که بیدستان شد از بی حاصلی باغ ...

سلیم تهرانی
 
۳۷۳۹

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو

 

... چمن شد بس که تنگ از گل پیاله

ستاده بر سر یک پا چو لاله

چو آهوی ختن در باغ گردید ...

... برون آورده دست از آب عریان

ز شوق آستین لاله مرجان

زد از ذوق عروسی زمانه ...

... فضای دشت چون دامان گلچین

زبس کز لاله و گل گشت رنگین

چنان آهو شد از حیرت زمین گیر ...

... چمن از ابر چون طاووس در دام

نموده پنجه ی خود غنچه لاله

که می باید درین موسم پیاله ...

... ز منعش یاد اگر آرد پیاله

بسوزد می درو چون داغ لاله

بود سجاده ی دین تختگاهش ...

سلیم تهرانی
 
 
۱
۱۸۵
۱۸۶
۱۸۷
۱۸۸
۱۸۹
۳۶۲