کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۸ - و له ایضاً
... جز بیاد تو جام نگسارد
پای خورشید منازل چرخ
جز بکام تو گام نگذارد ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - ایضاً له
... هرچه زیب و جمال میدارد
تیر چرخ از نشاط خدمت تو
هوس پر و بال میدارد ...
... کسوت مه صقال میدارد
بردرت چرخ هرچه کرد و کند
روی در امتثال میدارد ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - ایضاً
... بهر بوسیدن خاک در تو
چرخ را پشت دوتا باید کرد
تا سر انگشت تو بارنده بود ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۱ - وله ایضا
... پرتو همت تو چون آتش
رخ بدین چرخ آبگون آورد
چون بدیدم که نشتر از ره فصد ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۶ - وله ایضا فی الشّکایة
... که هیچ گونه مرا عافیت نمی سازد
ز چرخ چون بگریزم که هر دم در حلق
ز خیط ابیض و اسود کمندی اندازد ...
... تنم ز تاب زبان همچو شمع بگدازد
دراز دامنی من عیان شود گر چرخ
لباس محنت بر قد عمرم اندازد ...
... رباب وار شدم خرسوار در صف لهو
از آنکه چرخم بی گوشمال ننوازد
کسی که خوش سخن و راست رو بود ناچار ...
... که از نزاحم غم با تومی نپردازد
دو سال رفت که چوگان چرخ چون گویم
بزخم حادثه از هر سویی همی تازد ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - و له ایضاً
... از جهان قاعدۀ جور و جفا برخیزد
چرخ را گویی بنشین و مرو بنشیند
کوه را گویی برخیز و بیا برخیزد ...
... گرسبکساری از طبع هوا برخیزد
چرخ در حق حسود تو شفاعت ناید
که بدافتاد قضا گفت که تا برخیزد ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - ایضاً له
... در دست و پای دولت خلخال و پاره باشد
خورشید چرخ پیما با آن شکوه و هیبت
در موکب جلالت خود یک سواره باشد ...
... چون گل لباس عیشش گر پاره پاره باشد
با این همه معانی کز بام چرخ ازرق
بر دختران طبعم اختر نظاره باشد ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۰ - ایضا له
... ز دل بسته غنچه را وارهاند
قضا گلشن چرخ را در رکابت
قبا بسته چون غنچگان می دواند ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۵ - کتب الی امیر عزّالدّین علی شیر ابن بابویه
ای آنکه خاک پای ترا روشنان چرخ
دایم بمیل شعشعه چون توتیا برند ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۴ - وله ایضا
... در هر غرض که هست همه کارهای تو
چرخ کمان صفت همه چون تیر می کند
اقبال اگر متابع رای رفیع توست ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۸ - وله ایضا
... نشان مثل تو اوهام دوربین ندهند
دمی نباشد کاجرام چرخ چون دل من
به خدمت قدمت بوسه بر زمین ندهند ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - وله ایضاً
... خویشتن عرض خویشتن بستود
می شنیدم ز چرخ بانگ صدقت
چون زبان را بمدح خود بگشود ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۵ - وله ایضاً
... برای قدر تو هر روز کرد ظلمت شب
ز صحن چرخ بگیسوی مهر رفته شود
در اشتیاق تو بیدار دولتی دارد ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۷ - ایضاً له
... رقم خصمیت کشد بر وی
هرکرا چرخ ممتحن خواهد
از لقایت چمن بدریوزه ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳ - وله ایضا
... تو از بزرگی خود در گذار و خرده مگیر
بساط جاه عریض تو باد چرخ بسیط
ز ذیل عمر طویل تو دست دهر قصیر
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۷ - وله ایضا
... فراش قدر ز بهر قدرت
نه خیمۀ چرخ کرده طیار
قدر تو چو آتش آسمان سای ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۶ - وله ایضا
... که از فرمان او بیرون مبر سر
کمان چرخ را بازوی حکمت
چو چنبر آورد در یکدگر سر ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۸ - ایضا له
... چو سایه در مفکن هر دمم بچاه دگر
برای کوری چرخ کبود را مگذار
کزین ستانه روم من بجا یگاه دگر ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۱ - ایضا له
... چو من ز فضل تو و شوق خود سخن رانم
ز هفت چرخ بگویم رسد صدای صدق
بگوی تا ندهد چرخ زحمتم زین بیش
چو می رسد سخن تو بطارم ازرق ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۳ - ایضا له
... گر شود تیر جعبۀ مریخ
تیر چرخ آن زمان شود مقبل
ز احتراق و رجوع باز رهد ...