گنجور

 
۳۴۶۱

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷

 

... بسته شد مانند خون مرده را از شش جهت

کشتی ما ایمن است از چار موج حادثات

شد و لای پنج تن ما را پناه از شش جهت ...

جویای تبریزی
 
۳۴۶۲

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

... دل گر به راه بی خبریها مسافر است

دارد خطر ز موج نفس چون حباب جسم

در چار موجه کشتی تن از عناصر است

گشتم چو آینه همه جان از خیال دوست ...

جویای تبریزی
 
۳۴۶۳

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

... بزم می دانند سربازان همت رزم را

پیش ما شمشیر خون آلود موج باده است

چشم او پر دل چرا نبود پی خون ریز خلق ...

جویای تبریزی
 
۳۴۶۴

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

... ماند در دل اضطراب عشقم آخر برقرار

چون رگ گل موج می در ساغرم آرام یافت

مدتی چون ماه نو از غم دل خود خورده است ...

... کوه تمکینش چو جویا سایه بر دریا فکند

جوهر آیینه موجش ز بس آرام یافت

جویای تبریزی
 
۳۴۶۵

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸

 

... در ره شوق به جان تو که جان از نیست

موج را صورت هستی نبود جز دریا

دل مسافر چو شد از سینه زبان از ما نیست ...

جویای تبریزی
 
۳۴۶۶

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

... رنگین شده از بسکه ز عکس گل و سوسن

هر موج هوا شهپر طاووس بهار است

هر غنچه که گل گشته سراپا لب خواهش ...

جویای تبریزی
 
۳۴۶۷

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷

 

... بسکه از جوش حیا چهره ات افروخته بود

رفت چون موج به سیلاب رگ ابر بهار

زآنچه امشب مژه از بحر دل اندوخته بود ...

جویای تبریزی
 
۳۴۶۸

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲

 

... زند به روی چمن دست روز استغنا

سحر که موج نسیم از رخت نقاب گرفت

فتد چو پرتو خورشید بر گل رویش ...

جویای تبریزی
 
۳۴۶۹

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸

 

در مشربی که مسلک و منزل برابر است

موج عنان گسسته به ساحل برابر است

دل برد طفلی از من و داغم که پیش او ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۰

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

... بر پشت لب تو سبزه خط

چون موج نسیم نوبهار است

فریاد تو مناسبت نجوید

با شعله که طفل نی سوار است

در چشمم هر کنار موجی است

هر موج به چشم من کنار است

گر غنچه دل شکفته باشد ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۱

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴

 

تویی که موج می ناب ارغوان لب تست

خمیرمایه صبح بهار غبغب تست ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۲

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۸

 

... که چرخ را نفسش در شماره افتاده است

زجوش موج طراوت ترا زلجه حسن

بهار عنبر خط بر کناره افتاده است ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۳

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

حسن رخسار تو موقوف شراب ناب نیست

تیغ های موج را هیچ احتیاج آب نیست

قدر نعمت از زوالش بیشتر ظاهر شود ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۴

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰

 

... در هر فشردن مژه دریا چکیده است

موج میست لعل تو یا بال مرغ روح

یا قطره خون که از دل جویا چکیده است

جویای تبریزی
 
۳۴۷۵

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶

 

از موج چین جبین هر آن کس که ساده است

دایم در بهشت به رویش گشاده است ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۶

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

... که بیشتر خطر آبگینه از سنگ است

کلید موج شرابم بگفتگو آرد

مرا به بزم تو قفل زبان دل تنگ است ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۷

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹

 

غافلی کز جور خواهی شیشه دلها شکست

می رسد ظالم نخست از موج بر دریا شکست

خنده کمتر کن که می میرد دل از جوش نشاط

می رسد اینجا ز موج باده مینا شکست

وادیی در خورد شورم نیست در راه طلب ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۸

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

... لاله با این جوش آب و رنگ داغ حسن اوست

سبزه پشت لبش موج ایاغ حسن اوست

کاکل مشکین به سر دود چراغ حسن اوست ...

جویای تبریزی
 
۳۴۷۹

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸

 

گرداب بحر عشق مرا آشیانه ای است

هر موج پیش همت مردان کرانه ای است

از دخل و خرج آمد و رفت نفس ببین ...

جویای تبریزی
 
۳۴۸۰

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۸

 

در عشق فتح باب دل از اضطراب هاست

انگشت موج عقده گشای حباب هاست

خلوت نشین دیده من تا شدی بناز ...

جویای تبریزی
 
 
۱
۱۷۲
۱۷۳
۱۷۴
۱۷۵
۱۷۶
۲۶۳