... روز قضا چون روی مفلس نا محترم

زین عمل ارکانت را چرخ چو معزول گرد

صبح قیامت دمید خیز و بیاور چو صبح ...

... که نام مرتبت اوست آسمان خجند

کنون که چرخ سپر دار بازوی تو بدید

ز ره فرو فکند تا ابد کمان خجند

ز بهر خدمت فرخنده طالع تو سزد

چو چرخ نقطه ورا آمده میان خجند

نهاده چابک تو نکته ایست پر معنی ...

... تنور بانی این قرص آتشی زان است

که سیر معده چرخ است از بنان خجند

رونده کلک تو داند که تاروان افتد ...

... یک لطیفه است و بس که طینت او

نشود پایمال چرخ بلند

نه بخسبد ولایتش بزوال ...

... وانکه از بهر کسوت شرفش

در شکنج است چرخ همچو پرند

بخدایی که خطبه حکمش ...

... وی عمر تو چون عمر ابد ممتد

سرمد از چرخ تویی ز آنروی

ارزانی به ملکت سرمد ...

... بیداد راضدی است در این مرصد

ملک از تو چون بدرزید ازچرخ

آسوده را قدی است در این مرقد ...

... در زلف عنبر بوی تو هم شام ساکن هم سحر

بر چرخ مرکب رانده ی جان بر جهان افشانده ی

لعل تو را بنشانده ی جبریل بر طرف گهر ...

... در رهروی کشیده تر از قد انتظار

از چرخ مهر غره که چون تیر نقشبند

بر خاک بد بخار قلم ماه نو نگار ...

... در جل کشید ابلق ایام را قضا

بر چرخ سبز خنک چو شد قد او سوار

ای آسمان معدلت و عالم ظفر ...

... ز بدو و اول کاندر حضور همت تو

سر غرور برآورد چرخ آینه سار

بعذر ذلت خود دیده بر زمین مانده است ...

... جلال دولت و دینی نظام ملک و ملل

پناه تیغ و کلاه و مدار چرخ و سریر

جهان فضل ابوالفضل کز فضایل او ...

... هوای فصل بهار و سخای ابر مطیر

بجان همی بخرد چرخ گرد اسبت را

که چشم درد مهش را ز سرمه نیست گزیر ...

... چو دود ابر بمغز فلک برآمد شد

بچشم انجم چرخ کبود صورت گور

شب سیاه و ضباب سپید پنداری ...

... نه دور دست رو اینک ستانه دستور

ز چرخ داد خود آنجا طلب تمام که چرخ

غلامکی است مراورا به نیک و بدمامور ...

... خجسته خامه تو خندق حوادث را

هزار جسر به بسته برغم چرخ حسور

سلاله کان وزارت بفر منصب خویش ...

... از این نفر نفر ای دوستان نفیر نفیر

چو چرخ بی سر و پایم چو خاک بیدل و زور

ز خاک دیر نشین و ز چرخ زود مسیر

فلک به تعزیت عمر من در این ماتم ...

... نشان دهند نیابد مرا خیال پذیر

بطبع چرخ کمان شکل ناکسست چوزه

که بدرک است چو بهرام و بی حفاظ چوتیر ...

... صدر از تو مزین شد ایشاه جهان داور

چون چرخ بنور مه چون بخت بروی شه

چون باغ بجودنم چون کان بوجود زر ...

... چو نار بشکن و خونش بریز چون انگور

دل تو راست محیطی که چرخ زورق شکل

بهیچ حیله ز پهنای او نکرد عبور ...

... خورشید ز سر فرو نهد مغفر

ای چرخ بساط او چو بنوردی

زین خسته قهر خود سخن گستر ...

... بردار چکار آن خطیبی را

کا ز چرخ نهاده باشدش منبر

زین فلک اثیر زین شعله ...

... خاصیت خود بیان کند یک سر

چرخ اربخورد به بد رگی خونم

هم بار خورم بمکرمی درخور ...

... حل گردد چون در آب شکر

لعبت بازان چرخ بندند

در پیش زگرد تیره چادر ...

... زان کیسه سنگ کرد پرزر

چرخ از پی این نشست بر اوج

مملو شده آستین بگوهر ...

... ای پایگه جلالت تو

از قمه هفت چرخ برتر

زین بیشتری و لیک دستار ...

... سرحان سحر قضیب دنبال

در قوسه چرخ راند چون تیر

او تار زبانه های او تار ...

... جانم بزبان عذر گویا

کای عکس نمای چرخ تزویر

ای هفت زمین ز تو بنزهت ...

... مهر از فرح خدمت او شاه سپرکش

چرخ از فرح خدمت او طاق گمان در

در بزم جمالش نفر وزد گهر مهر ...

... نشان و نام کیان جوی و در بدربشمار

بگو رکاب که بوده است چرخ انجم دان

بگو سخای که بوده است ابر گوهر بار ...

... کمند دهر که را گشت دهر خوش گردون

لگام امر را که را گشت چرخ طاعت دار

بروز معرکه اشک که گشت همچو شفق ...

... ز یک حدیث بزنهار جان بجان زنهار

بنوک نیزه که می داد چرخ را بستک

به نعل باره که میکرد کوه را شد یار ...

... عزیز کرده لطف تو بود روز نخست

چو قدر عز تو نشناخت چرخ گردش خوار

ز نقض عهد چنین خوار گشت خوار شود ...

... قضا رکابا اندازه مخالف تو

که گرد چرخ برانداز کرد زین پیکار

ترازویی است حسام تو تا ببیند لیک ...

... منم زیان زده شرمسار خشم آلود

بدست چرخ مقامر چو مردم مقمور

چو عنکبوت بده دست و پای سحر تنم ...

... افتاده همچو دلشدگان در تب و گذاز

بر سبزه زار چرخ بزد خیمه خیل روز

چون کاروان شام بره راست کرد ساز ...

... رقاصی حدی عرب کرده در حجاز

بر دسته قوایم آن چرخ راه کوب

ترکیب کرده طبع سبل های چون جواز ...

... خسرو مظفر الدین کز سهم تیغ او

در چهره قوس چرخ و ز خط مجره باز

آن سرو باغ لطف که دل پرور دعاش ...

... طرزی بدان ز تعبیه دهر حقه نه

نوعی بدان ز شعبده ی چرخ حقه باز

شعرم که بود با رخ گلچهرگان قدس ...

... افروخته بر گیتی از این فتح بد انسان

کز خنجر خورشید رخ چرخ مقوس

با آنکه تو خود کعبه ی یی و زینت کعبه ...