ای عهد تو چون عهد قضا سرمد
وی عمر تو چون عمر ابد ممتد
سرمد از چرخ توئی ز آنروی
ارزانی به ملکت سرمد
رای تو چون قضای خدا الحق
بیداد راضدی است در این مرصد
ملک از تو چون بدرزید ازچرخ
آسوده را قدی است در این مرقد
بر سفره ی سخای تو قرص خور
قرصی است کز محیط کند مبرد
مجموع مفردات وجودی تو
ای عالمی ز فضل و کرم موجد
گر سابق است بر تو جهان شاید
پیش از مرکبات بود مفرد
ور لاحقی بعهد چه عیب آرد
بعد از مرکبات بود ابجد
دریای بند حزم تو گردون را
بیچاره ی شمر چو زمین معقد
اخبار زود باور عقل آید
گر با کفایت تو شود مسند
بی نام تو مدان که عطارد را
مقدار کلک رقم کند یامد
با مشتری سمند تو انباز است
کاین نعل در میان نهد و آن خد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخت و دولت چو پیشکار تواند
نصرة و فتح پیشیار تو باد
با درفش ار تپانچه خواهی زد
باز گردد بتو هر آینه بد
روضه روح من رضای تو باد
قبله گاهم در سرای تو باد
سرمه دیده جهان بینم
تا بود گر خاک پای تو بود
گر همه رأی تو فنای من است
[...]
راشد از رشد روزگار نیافت
رشد از اینگونه بس فراوان کرد
تن او را که جان دانش بود
فلک جان ربای بی جان کرد
گوهری بود رشکش آمد ازو
[...]
چون ز بد گوی من سخن شنوی
بر تو تهمت نهم ز روی خرد
گویم ار تو نبودیی خرسند
او مرا پیش تو نگفتی بد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.