... همه جا اوست در بسیط جهان

همه جا اوست مقصد و مقصود

همه جا اوست غایت امکان ...

... نحن اقرب گفت من حبل الورید

مقصد عالم تویی در نشأتین

گر تو زینی دور باش از شین نفس ...

... گر مسجد و می خانه و گر دیر مغانه

مقصد همه عشقست وگر نی بجز از عشق

هرچیز که باشد همه افسون و فسانه ...

... اگرچه ظاهری مطلق نه آنی

وگرچه باطنی مقصد نه اینست

تویی اصل همه پنهان و پیدا ...

... من اندر نوحه ام زین صوت داود

ترا ز آن حسن و دلداری چه مقصد

مرا زین ناله و زاری چه مقصود ...

... معشوق همین جاست بیایید بیایید

چون مقصد اصلی ز حرم کعبه وصل است

غافل ز چنین کعبه مقصود چرایید ...

... پس از وفات ز یمن وفات قبر حسین

چو کعبه مقصد اهل حجاز خواهد بود

... اگر با خویشتن عمری بسر در راه او پویی

نه از مقصد نشان یابی نه این ره را کران بینی

ز خاک درگه مردی بچشم دل بکش گردی ...

... اگر تو رأی غواصی در این دریای ما داری

بهر سو چند میپویی چو مقصد کوی عشق آمد

چرا یار دگر جویی چو دل جویای ما داری ...

... تا مگر روزی توانم بود هم پهلوی دوست

راه دشوار ست و منزل دور و مقصد ناپدید

سالکی باید که ما را ره نماید سوی دوست ...

... کز آب دیده صفحه ی طومار تر شود

ما ره به اختیار به مقصد نمی بریم

آری مگر عنایت او راهبر شود ...

... آنگهش جا به گردن خود کرد

عزم رفتن به سوی مقصد کرد

چون ندیدش ز رنج قوت تن ...

... دولت ورزش مراقبه بود

که به مقصد رسید از آن ره زود

دیگران کان طریق نسپردند ...

... هر که زد طفره از سر صرفه

تا به مقصد رسد به یک طرفه

نرسیدش به پای مقصد دست

گردن و پشت هر دو خرد شکست ...

... کز هوا و هوس بود خالی

طلب مقصد بلند کند

میل مقصود ارجمند کند ...

... که بود حکم او بری ز خلل

بهر هر مقصدی رهی بنمود

سوی هر خانه ای دری بگشود ...

... پای راهی رود ز جهل و غرور

به مراحل ز صوب مقصد دور

باصره از دو دیده روشن ...

... نفسش آهنگ سرکشی نکند

راهش آخر به مقصد انجامد

چون به مقصد رسد بیارامد

مرد عارف چو یافت لذت قرب ...

... آنست مذموم کز شکوک و شبه

بسته گردد به سوی مقصد ره

هست در راه سعی و کوی طلب ...

... راه را بر خود به سینه می شکافت

روی در مقصد به سینه می شتافت

بود بر شکل کمان لیکن ز تیر ...

... کارکنان داده به عقل از حواس

گشته به هر مقصد ازان ره شناس

باصره را داده به بینش نوید ...

... چون نم آن ابر کرامت نثار

باز نشاند از ره مقصد غبار

قاصدی از کشور نورانیان ...

... همه دور شباروزی گرفته

به مقصد راه فیروزی گرفته

ولی هر یک چو گوی از جنبش خاص ...