گنجور

 
جامی

خواجه نقشبند بند گشای

نقش غیر از دل مرید زدای

گفت راهی که حق شناس سپرد

پی به مقصود خویش ازان ره برد

دولت ورزش مراقبه بود

که به مقصد رسید از آن ره زود

دیگران کان طریق نسپردند

پی به مقصود دیرتر بردند

باشد آن راه مرد صاحب سر

لیکن آمد دوام آن نادر

گر دولت را هوای آن ره خواست

مایه کسب آن خلاف هواست

چون خلاف هوا کنی پیشه

برهی از هزار اندیشه

بر یک اندیشه مستقیم شوی

در حریم وفا مقیم شود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]