بخش ۵۸ - در دریا نشستن سلامان و ابسال و به جزیره خرم رسیدن و در آنجا آرام گرفتن و مقیم شدن
چون سلامان هفته ای محمل براند
پندگویان را بر او دستی نماند
از ملامت ایمن و فارغ ز پند
بار خود بر ساحل بحری فکند
دید بحری همچو گردون بی کران
چشم های بحریان چون اختران
قاف تا قاف امتداد دور او
تا به پشت گاو و ماهی غور او
کوه پیکر موج ها در اضطراب
گشته کوهستان از آنها روی آب
یا نه بختی اشتران از هر طرف
از سر مستی به لب آورده کف
ماهیان در وی نمایان بی دریغ
همچو جوهر از صقالت داده تیغ
بلکه پیدا پیش چشم خرده بین
چون خطای نقش بر دیبای چین
کرده سطح آب را هر جا دو نیم
همچو نیلی دیبه را مقراض سیم
گر بجنبیدی نهنگش زین نشیب
جوز هر خوردی بر این بالا نهیب
چون سلامان بحر را نظاره کرد
بهر اسباب گذشتن چاره کرد
کرد پیدا زورقی چون ماه نو
بر کنار بحر اخضر تیز دو
هر دو رفتند اندر او آسوده حال
شد مه و خورشید را منزل هلال
شد روان از بادبان پر ساخته
همچو بط سینه بر آب انداخته
راه را بر خود به سینه می شکافت
روی در مقصد به سینه می شتافت
بود بر شکل کمان لیکن ز تیر
تیزپرتر می گذشت از آبگیر
از پس ماهی که زورق راندند
وز دم دریا ز رونق ماندند
شد میان بحر پیدا پیشه ای
وصف آن بیرون ز هر اندیشه ای
هیچ مرغ اندر همه عالم نبود
کاندر آن عشرتگه خرم نبود
یک طرف در جلوه با هم جوق جوق
چون تذرو از تاج و چون قمری ز طوق
یک طرف صف صف همه دستانسرای
ساز دستان کرده از منقار و نای
نو درختان شاخ در شاخ اندر او
در نوا مرغان گستاخ اندر او
میوه در پای درختان ریخته
خشک و تر با یکدگر آمیخته
چشمه آبی به زیر هر درخت
آفتاب و سایه گردش لخت لخت
شاخ بود از باد دستی رعشه دار
مشت پر دینار از بهر شمار
چون نبودی نیک گیرا مشت او
ریختی از فرجه انگشت او
گوییا باغ ارم چون رو نهفت
غنچه پیدایش آنجا شکفت
یا بهشت عدن بی روز حساب
بر گرفت از روی خویش آنجا نقاب
چون سلامان دید لطف بیشه را
از سفر کوتاه کرد اندیشه را
با دلی فارغ ز هر امید و بیم
گشت با ابسال در بیشه مقیم
هر دو شادان همچو جان و تن به هم
هر دو خرم چون گل و سوسن به هم
صحبتی ز آویزش اغیار دور
راحتی ز آمیزش تیمار دور
نی ملامت پیشه با ایشان به جنگ
نی نفاق اندیشه با ایشان دو رنگ
گل در آغوش و خراش خار نی
گنج در پهلو و رنج مار نی
هر زمان در مرغزاری کرده خواب
هر نفس از چشمه ساری خورده آب
گاه با بلبل به گفتار آمده
گاه با طوطی شکر خوار آمده
گاه با طاووس در جولانگری
گاه در رفتار با کبک دری
قصه کوته دل پر از عیش و طرب
هر دو می بردند روز خود به شب
خود چه زان بهتر که باشد با تو یار
در میان و عیبجویان در کنار
در کنار تو بجز مقصود نی
مانع مقصود تو موجود نی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، سلامان پس از اینکه از ملامت و پندگویی دیگران رهایی مییابد، به سواحل دریا میرسد و زیباییهای آن را میبیند. او دریایی وسیع و پر از ماهیها و موجها را مشاهده میکند که این منظر او را شگفتزده میکند. سپس، او به فکر عبور از دریا میافتد و با کمک یک قایق به داخل آب میرود. در میانه دریا، او و ابسال به یک باغ زیبای سرسبز میرسند که بهشتی به نظر میرسد. این دو در این باغ خوش میگذرانند و از زیباییهای آن لذت میبرند، بدون نگرانی از ملامت دیگران. آنها با هم به گفتگو و بازی میپردازند و از زندگی شاداب و آرامی برخوردارند. این داستان نشاندهنده آرزوی آزادی و خوشبختی در کنار یار دلخواه است.
هوش مصنوعی: زمانیکه سلامان به سفر میرفت و مرکب خود را میراند، کسی نمیتوانست به مشاورهگویان نزدیک شود.
هوش مصنوعی: در اینجا، شخصی از انتقاد و نصیحت دیگران بینیاز است و بدون نگرانی در کنار دریا آرام نشسته است.
هوش مصنوعی: در این تصویر، به وضوح میتوان وسعت و عمق آبی دریا را مشاهده کرد که همچون آسمان بیانتهاست. همچنین، چشمهای افرادی که در آب هستند، به ستارهها شباهت دارد و درخشان و پرنور به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن دوری و وسعت قدرت و نفوذ یک شخصیت یا موضوع خاص اشاره دارد. به نوعی، بیانگر این است که این قدرت از جایی به جایی دیگر گسترش یافته و هیچ حد و مرزی ندارد. در واقع، از نقطهای به نقطهای دیگر، آن قدرت و تأثیر تا دورترین نقاط استمرار دارد.
هوش مصنوعی: موجها همچون کوههایی در حال تلاطم هستند و آرامش کوهستان را تحت تاثیر قرار دادهاند، به طوری که سطح آب هم نگران به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: یا نه، خوشحالی بخت مانند اشترانی است که از هر طرف به سمت سر فراز آمده و از مستی به لب میرسد.
هوش مصنوعی: ماهیها در او بهوضوح دیده میشوند، بیهیچ تردیدی، مانند جواهر که از جلا و برق تیغ نمایان میشود.
هوش مصنوعی: بخشی از زیباییها و ظرافتها ممکن است در نگاه نخست کمتر دیده شوند، همانطور که اشتباهات در طراحی یک پارچه زیبا به راحتی قابل مشاهده نیستند.
هوش مصنوعی: هر جایی که سطح آب را از هم جدا کرده، مانند پارچه نیلی که با قیچی نقرهای برش خورده است.
هوش مصنوعی: اگر نهنگ را از این پایین تکان بدهی، هر چیزی که در این بالا خوردی از آن تاثیر میپذیرد.
هوش مصنوعی: هنگامی که سلامان دریای وسیع را مشاهده کرد، تلاشی برای پیدا کردن راهی برای عبور از آن انجام داد.
هوش مصنوعی: در کنار دریا، قایقی همانند ماه نو نمایان شد و با سرعت در آبهای سبز حرکت کرد.
هوش مصنوعی: هردو به آرامش و راحتی رسیدند و حالا مه و خورشید، در منزل و مکانی زیبا قرار دارند.
هوش مصنوعی: روح دریا به بادبان پر از باد ملوانان پرواز کرده و مانند یک غاز، بر روی آب شناور شده است.
هوش مصنوعی: او با قدرت و ارادهای قوی، مسیر را برای خود باز میکرد و به سمت هدفش با شتاب و سرعت میرفت.
هوش مصنوعی: شکل او به کمان میماند، اما مانند تیر، سریعتر از آبگیر عبور میکند.
هوش مصنوعی: پس از ماهی که قایق را به حرکت درآوردند و از عمق دریا رنگ و رونق آن باقی ماند.
هوش مصنوعی: در میان دریا، حرفهای آشکار شده است که توصیف آن فراتر از هر گونه تفکری است.
هوش مصنوعی: در هیچ کجای دنیا، هیچ پرندهای پیدا نمیشود که در آن باغ خوشبختی نباشد.
هوش مصنوعی: در یک سمت، زیبایی و جلوهای وجود دارد که مانند پرندهای با تاجی زیبا و یا مانند کمرنگی به گلابی میماند، که همیشه با زندگی شاداب و با شکوه خود جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: در یک سو، همه به صف ایستادهاند و دست به ساز و دستان زدهاند، گویی این صداها از منقار پرندگان و نای به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: درختان تازه و سبز به هم پیچیدهاند و در میان آنها پرندگان شجاع و سرزنده آواز میخوانند.
هوش مصنوعی: میوهها بر زمین افتادهاند و خشک و تر در کنار یکدیگر مخلوط شدهاند.
هوش مصنوعی: در زیر هر درخت، چشمهای از آب وجود دارد که در آفتاب و سایه، به آرامی به گردش در میآید.
هوش مصنوعی: شاخی از باد بود که به خاطر لرزش دست، دینارها به تعداد زیاد در آن قرار گرفته بودند.
هوش مصنوعی: زمانی که نتوانستی به خوبی او را درک کنی، فرصتهای خوبی را از دست دادی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که باغ ارم در زیر پوشش و پنهان بودن، غنچهای را به تصویر میکشد که در آنجا شکفته و ظاهر شده است.
هوش مصنوعی: یا بهشت جاودان بدون روز حساب، آنجا چهرهای زیبا از خود را پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی سلامان زیبایی و مهربانی جنگل را مشاهده کرد، تصمیم گرفت که درباره سفر فراموشی کند و افکارش را آرام کند.
هوش مصنوعی: دل را از هرگونه امید و ترس خالی کرده و در طبیعت به آرامش نشسته است.
هوش مصنوعی: هر دو مانند جان و بدن با هم خوشحال و شاد هستند و همچون گل و سوسن به همدیگر طراوت و زیبایی میبخشند.
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره میشود که ارتباط با افراد غیر قابل اعتماد و نزدیک شدن به دردسرها باعث میشود که آرامش و راحتی انسان از بین برود. بنابراین، دوری از این نوع روابط میتواند باعث حفظ آسایش و آرامش باشد.
هوش مصنوعی: با آنها درگیر جنگ و دعوا نیستم و به دو رویی و نفاق هم فکر نمیکنم.
هوش مصنوعی: در دل زیبایی و محبت، ممکن است درد و رنجی نیز وجود داشته باشد؛ مانند اینکه گلی در آغوش داریم ولی خاری هم در آن جا دارد. همینطور ثروتی در کنار ماست که ممکن است خطراتی نیز به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر وقت در دشت و صحرا خواب میدیدم، هر لحظه از چشمهای زلال آب مینوشیدم.
هوش مصنوعی: گاهی با بلبل در حال گفتگو هستم و گاهی هم با طوطی که شیرینی میچشد.
هوش مصنوعی: گاهی با طاووس در حال نمایش بزرگی و زیبایی هستم و گاهی رفتارم به گونهای است که شبیه کبک دری میشود، که بیشتر به آرامش و احتیاط گرایش دارد.
هوش مصنوعی: داستان افرادی که دلهای کوتاهی دارند، پر از شادی و لذت است و آنها هر روز را با خوشی به شب میرسانند.
هوش مصنوعی: بهتر است که در کنار تو دوستانی باشند و افرادی که عیبجویی کنند، دور از تو باشند.
هوش مصنوعی: در کنار تو، هیچ چیزی جز هدف تو وجود ندارد و هیچ چیزی نمیتواند مانع رسیدن به خواستهات شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.