گنجور

 
۲۹۸۱

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۷

 

... ز بس قطره باران که فیضش فراهم زد

چو دریا شد آن آبی که وقتی شمر بود او

من آن نقد عرضی کش درین فرش بنهفتم ...

اوحدی
 
۲۹۸۲

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۰

 

... زان گونه که یک لقمه به مهمان نرسیده

شک نیست که این چشم چو دریا نگذارد

در شهر یکی خانه توفان نرسیده ...

اوحدی
 
۲۹۸۳

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۴

 

... و آن تن که کشیدی به کمنمدش جذبوه

و آن دیده دریا شده را درد و غم او

صد بار به دستان مصیبت صلبوه ...

اوحدی
 
۲۹۸۴

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۵

 

... تا قطره را نباشد از گم شدن هراسی

بر راه باز گشتن دریا پدید کردی

می خواستی که از ما بر ما بهانه گیری ...

اوحدی
 
۲۹۸۵

اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - وله

 

... بر الف می کنند جمله مدار

هم به دریاست باز گشت نمی

که ز دریا جدا شود به بخار

به نهایت رسان تو خط وجود ...

... لا نهنگیست کاینات او بار

لا دهن باز کرده دریاوش

هو دم اندر کشیده عنقاوار ...

اوحدی
 
۲۹۸۶

اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - له ایضا - (کانچه دل اندر طلبش می‌شتافت - در پس این پرده نهان بود، یافت)

 

... تا مگر این اسم مسما شود

قطره به دریا چو دگر باز رفت

نام و نشانش همه دریا شود

پرتو آن نور که گفتم یکیست ...

اوحدی
 
۲۹۸۷

اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - وله ایضا (من و آن دلبر خراباتی - فی طریق الهوی کمایاتی)

 

... نیست رنگی در آبگینه و آب

باده شان رنگ می دهد دریاب

باده نیز اندر اصل خود آبیست ...

... چون سر رشته یافتی یکتاست

گر ز دریا جدا شود قطره

نه که دریا جدا و قطره جداست

یار با ماست وین سخن ز نهفت ...

اوحدی
 
۲۹۸۸

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۴ - در مذمت روزگار

 

... ز هر بیهوده ای کامم بر آید

چو دریا پر گهر دارم ضمیری

ولی گوهر نمیجوید امیری ...

اوحدی
 
۲۹۸۹

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰ - در ستایش خواجه غیاث‌الدین

 

صاحب ابر دست دریا کف

میر عباد عبد آصف صف ...

اوحدی
 
۲۹۹۰

اوحدی » جام جم » بخش ۱۵ - در تخلص به اسم خواجه غیاث‌الدین

 

... منم آن هیچ کس کس من باش

زان دل ابرساز دریا کن

التفاتی به جانب ما کن ...

اوحدی
 
۲۹۹۱

اوحدی » جام جم » بخش ۷۴ - در سفر و فواید آن

 

... در طلب گر تو پاک باشی و حر

همچودریا شوی ز معنی پر

هر دمی آزمایشی باشد ...

... عقد خرمهره رشته در شد

خلق دریافت زرق سازیشان

حق نمایی و حقه بازیشان ...

... خاک ازیشان چگونه مشک شود

گر به دریا روند خشک شود

به هوس حلقه در ذکر چکنی ...

اوحدی
 
۲۹۹۲

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۶ - در منع تقلید

 

... زر به این نظم ده چو جویی نام

در پی در روی به دریا بار

زانکه در را شناختی مقدار ...

... جنگ داری بهانه خواهی جست

هر که دریافت سر آل عبا

خواه در خرقه باش و خواه قبا ...

اوحدی
 
۲۹۹۳

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۷ - دور سوم در شرح معاد خلایق و احوال آخرت

 

... از گناه ار چه چرک ناک شویم

چون به دریا رسیم پاک شویم

از من و روز و شب گنه جستن ...

اوحدی
 
۲۹۹۴

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۰ - در تدبیر این سفر

 

... زان رحیق اردمی دونوش کنی

هم چو دریا ز عشق جوش کنی

تا که دریاست جوش دریا هست

جهد کن تا شوی چو دریا مست

جوش دریا تمام خواهد بود

جوش تست آنکه خام خواهد بود

اوحدی
 
۲۹۹۵

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۸ - خطاب به خواجه غیاث‌الدین محمد

 

... صاحبا در شب سعادت خواب

مکن و روز نیک را دریاب

که وجودت به جود فربه باد ...

... دگر اندر خروشم آوردند

همچو دریا به جوشم آوردند

سخن اوحدی که میدانی ...

اوحدی
 
۲۹۹۶

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٢ - وله

 

... از نبی الا علی کو داشت فر انبیا

در سخا بود از دل و دستش خجل دریا و کوه

این سخن دارد مصدق هر که خواند هل اتی ...

... بخشش ایدل زین بزرگان چون که هر یک بوده اند

در دریای فتوت گوهر کان سخا

پیروی کن گر نجات مخلصانت آرزوست ...

ابن یمین
 
۲۹۹۷

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣ - وله در مدح علاءالدین محمد

 

... چگونه یاد کند جود معن و یحیی را

زرشک دست تو دریا فتاد در تب و لرز

بسست طبع و دهانش دلیل حمی را ...

ابن یمین
 
۲۹۹۸

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢ - ایضاً قصیده در مدح امیر تاج الدین علی سربداری

 

... نافه آهوی چین خیزد زکام شیر غاب

ور سموم قهر او بر سطح دریا بگذرد

عیبه های جوشن ماهی بسوزد اندر آب ...

ابن یمین
 
۲۹۹۹

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵٨ - وله در مدح طغا یتمور خان

 

... از بحر بهر آن خردش نام کف نهاد

دریا شنید قصه در پاشی کفت

بر روی خود ز خجلت جود تو کف نهاد ...

ابن یمین
 
۳۰۰۰

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧۵ - قصیده در تعریف و تاریخ بنای قصری که نظام الدین یحیی ساخته

 

... ور نسیم لطف تو بر بیشه شیران وزد

ور سموم قهر تو یابد سوی دریا گذار

در صدف از تاب قهرت در شود دیگر بی آب ...

ابن یمین
 
 
۱
۱۴۸
۱۴۹
۱۵۰
۱۵۱
۱۵۲
۳۷۳