... بس که در اوج ملاحت اخترش دنباله زد

گردش دور فلک طغرل ز تقدیر ازل

قرعه نام مرا ز اندوه چندین ساله زد

... چون قدح آغوش صد خمیازه عیش ابد

از شکست و گردش رنگ خمارم کرده اند

بشکفد گل از گلستان خیالم بعد ازین ...

... غره منشین که فتنه ها دارد

گردش انقلاب لیل و نهار

هست در ساز عاشقان اثری ...

... فسون حلقه مار سیه بود نیرنگ

خیال گردش زلفش کن و پریشان باش

مباش مرکز جمعیت ادب چو خرد ...

... هندسی اگر خوانم حرفی از جمل دارم

گردش فلک اکنون گر مرا دهد فرصت

نسخه ها همی سازم بیم از اجل دارم ...

... زنم آبی به راه او ز دیده

که بنشیند ز پا گردش بدینسان

غلام حلقه بر گوش است طغرل ...

... نیست تو را از قضا خط امانی به عمر

گردش گردون دون هست بسی بیمدار

ساقی بحر سخا دور تو آمد به ما ...

فغان ز گردش چرخ ستمگر غدار

هزار مرحله دورم فکند از دلدار ...

... حرکت اعصاب گردون دیده ام

در رگ مه گردش خون دیده ام

بهر انسان چشم من شبها گریست ...

... گرچه پیکر می پذیرد جام می

گردش از ما وام گیرد جام می

کوه چون از خود رود صحرا شود ...

... از ستمهای هژبران سینه ریش

شکوه ها از گردش تقدیر کرد

کار خود را محکم از تدبیر کرد ...

... می دهد ترکیب نو ذرات را

گردش ایام را برهم زند

چرخ نیلی فام را برهم زند ...

... قوت او از همین شمشیر بود

گردش گردون گردان دیدنی است

انقلاب روز و شب فهمیدنی است ...

... زندگی سریست از اسرار وقت

اصل وقت از گردش خورشید نیست

وقت جاوید است و خور جاوید نیست ...

... کیف و کم از وی پذیرد هر عمل

گردش خونی که در رگهای ماست

تیز از سعی حصول مدعاست ...

... بنده حق بنده اسباب نیست

زندگانی گردش دولاب نیست

مسلم استی بی نیاز از غیر شو ...

... خوار از مهجوری قرآن شدی

شکوه سنج گردش دوران شدی

ای چو شبنم بر زمین افتنده یی ...

... عشق او روزیست کو را شام نیست

خیز و اندر گردش آور جام عشق

در قهستان تازه کن پیغام عشق

زمین خاک در میخانه ما

فلک یک گردش پیمانه ما

حدیث سوز و ساز ما دراز است ...

... نقش گر روزگار تاب و تب جوهرم

پیکر انجم ز تو گردش انجم ز من

جان بجهان اندرم زندگی مضمرم ...

... مستی ما خرام ما

گردش بی مقام ما

زندگی دوام ما ...