گنجور

 
۲۴۶۱

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵

 

... بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر

بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن

زآنجا که رسم و عادت عاشق کشی توست ...

حافظ
 
۲۴۶۲

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹

 

ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می

طامات تا به چند و خرافات تا به کی ...

حافظ
 
۲۴۶۳

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴

 

... سال دگر که دارد امید نوبهاری

در بوستان حریفان مانند لاله و گل

هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری ...

حافظ
 
۲۴۶۴

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱

 

... که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکی

ز خاک پای تو داد آب روی لاله و گل

چو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکی ...

حافظ
 
۲۴۶۵

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۵

 

... بر عرق پیش عقیقت جام می

ژاله بر لاله است یا بر گل گلاب

یا بر آتش آب یا بر روت خوی ...

حافظ
 
۲۴۶۶

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۸

 

... که دارم همچو تو امیدواری

به جز ساغر چه دارد لاله در دست

بیا ساقی بیاور آنچه داری ...

حافظ
 
۲۴۶۷

شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷

 

... تا ببینی نقشهای دل ربا

تا ببینی رنگهای لاله زار

خاک و آب از عکس او رنگین شده ...

... از حجب بیرون خرامد بی حجاب

رونق گلزار و جان لاله زار

لاله زار و نقشهای بی حساب

از تجلی باشد ای صاحب وقار ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۲۴۶۸

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱

 

... هست دریای خوشی اما از آنجا شبنمی است

ژاله ای بر عارض لاله نشیند در نظر

گرچه سیراب است اما جان ما را شبنمی است ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۲۴۶۹

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴

 

... آنکه در خانه دمی با تو به خلوت بنشست

به تماشای گل و لاله و ریحان نرود

خضر اگر لعل روان بخش تو را دریابد ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۲۴۷۰

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۴

 

برافشان کلاله ز روی چو لاله

صراحی به دست آر پرکن پیاله ...

... میان من و او چو مویی نگنجد

چه قدر رقیب و چه جای دلاله

اگر نی بنالد مزن دست بر وی ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۲۴۷۱

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۷

 

... گر فسردی بر لب جو ژاله ای

ور گذاری آب روی لاله ای

هر گلی را شیشه ای دان از گلاب ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۲۴۷۲

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵

 

... لعلت همه آتشست و آتش همه آب

رویت همه لاله است و نرگس همه رنگ

زلفت همه سنبلست و سنبل همه ناب

شاه نعمت‌الله ولی
 
۲۴۷۳

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

... وین غلغل چنگ و نالۀ نی

داغ از چه نهاد لاله بر دل

سرو از چه بماند پای در گل ...

ابن عماد
 
۲۴۷۴

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۲۸ - نامۀ پنجم از زبان عاشق

 

... اصل تو حیوة جاودان است

خونین دلم از غمت چو لاله

کارم همه گریه است و ناله ...

ابن عماد
 
۲۴۷۵

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۳ - پیغام بردن صبا نزد معشوق

 

... گه نعره زند بسان بلبل

بر دل چه نهی چو لاله داغش

بفروز دمی چو گل چراغش

ابن عماد
 
۲۴۷۶

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۵۱ - نامۀ نهم از زبان عاشق

 

... وی حور پری رخ ملک خوی

ای روی تو رشک لاله و گل

زلف تو شکست قدر سنبل ...

ابن عماد
 
۲۴۷۷

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۶۰ - باز آمدن صبا از معشوق به عاشق

 

... فرخنده بتی چو خرمن گل

پیرایۀ لاله کرده سنبل

دل بستۀ زلف عنبرینش ...

ابن عماد
 
۲۴۷۸

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

... دور زلف تو پریشان ز چه باب افتاده است

لاله دلسوخته گل جامه دران است ز رشک

مگر از طرف عذار تو نقاب افتاده است ...

نسیمی
 
۲۴۷۹

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

... این کسی را که تواش پشت و پناهی دانست

گرچه ماند به رخت لاله ولی نتواند

هر گیاهی صفت مهر گیاهی دانست ...

نسیمی
 
۲۴۸۰

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

... هرچه بینند به نظرشان همه خوب است نه زشت

ساقیا فصل بهار است و گل و لاله خوش است

با حریفان غزلخوان و کنار و لب کشت ...

نسیمی
 
 
۱
۱۲۲
۱۲۳
۱۲۴
۱۲۵
۱۲۶
۳۶۲