ای که بردی تو به خوبی گرو از حور بهشت
مصحف روی تو را خامه تقدیر نوشت
آیتی از ورق حسن تو هر کس که بخواند
سر توحید عیان گشتش و تقلید بهشت
در ازل حق به چهل صبح به مهرت ای جان
گل ما را همه در مهر و محبت بسرشت
اهل تحقیق چو در صنع خدا می نگرند
هرچه بینند به نظرشان همه خوب است نه زشت
ساقیا فصل بهار است و گل و لاله خوش است
با حریفان غزلخوان و کنار و لب کشت
ما و جام می و رندی و خرابات مغان
صوفی و صومعه و زهد و ریا و سر و خشت
به امید لب شیرین تو ما را شده است
خاک درگاه تو، ای خسرو خوبان به کنشت (؟)
صوفی و مسجد و سالوسی و تزویر و ریا
کعبه روی تو ای ماه نسیمی و کنشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و او را همتای بهشتیان میداند. معشوق، به عنوان نشانهای از عشق و محبت در عالم وجود، به طور خاص از او یاد میشود. شاعر بر این باور است که هر چیزی که در خلقت خداوند مشاهده میشود، زیبا و دلپذیر است. با اشاره به جشن و شادی بهار و نشاط ناشی از آن، او به شراب و رندی به عنوان ابزاری برای رسیدن به وصال معشوق اشاره میکند. در نهایت، او به درگاه معشوقش توجه میکند و صوفیگری و ظاهرسازی را به حاشیه میبرد و به عشق واقعی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که زیباییات باعث شد تا گروی از دختری از بهشت را به خود جذب کنی، نوشته سرنوشت به خوشی بر چهرهات حک شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و حُسن تو را در کلام ببیند، به حقیقت توحید پی میبرد و از تقلید و پیروی از دیگران آزاد میشود، گویی به بهشت رسیده است.
هوش مصنوعی: در آغاز هستی، حق به مدت چهل صبح، به خاطر محبتت ای جان، ما را در عشق و دوستی آفرید.
هوش مصنوعی: کسانی که به دقت و با تأمل به خلقت و آثار خداوند مینگرند، هر چیزی که ببینند، از نظر آنها زیبا و خوب است و هیچ چیز را زشت نمیدانند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بهار فرارسیده است و گلها و لالهها زیبا هستند. با دوستانم که شعر میخوانند در کنار زمین کشاورزی نشستهایم و از این لحظه لذت میبریم.
هوش مصنوعی: ما در کنار می و لذت زندگی و حال و هوای رندانه و مکانهای بیپروایی، به دور از صوفیگری و دقّتنظرهای ریاکارانه و سختگیریهای زاهدانه زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: ما با امید لب شیرین تو به آستان تو آمدهایم و جان خود را فدای تو کردهایم، ای سلطان زیبایان.
هوش مصنوعی: صوفی و مسجد و تظاهر و ریا به هیچوجه نمیتوانند شایستگی و زیبایی واقعی تو را توجیه کنند. تو همچون ماهی هستی که زیباترین و اصلیترین حقیقت وجود را نمایان میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منزل ار یار قرین است چه دوزخ چه بهشت
سجدهگه گر به نیاز است چه مسجد چه کنشت
جای آسایش مشتاق چه هامون و چه کوه
رهزن خاطر عشّاق چه زیبا و چه زشت
عشقبازی نه به بازیست که دانندهٔ غیب
[...]
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت
ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف
که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت
آنکه میلش سوی حقبینی و حقگویی بود
[...]
عیب رندان مکن این زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
عیب قطنی مکن ای اطلس پاکیزه سرشت
تار او چونکه بپود تونخواهند نبشت
تو اگر توت نسب داری و او گر پنبه
[...]
دم نقد است مرا کوی مغان باغ بهشت
می کوثر به کف مغبچه حور سرشت
لوح رخسار تو آمد سبقم روز ازل
کلک قدرت چو سواد خط سبز تو نوشت
باده ده زانکه ز هر خانه سوی حق راهست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.