گنجور

 
۲۱۶۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح شمس الدین ابوالفتح نطنزی

 

... تا کوکب سعد و نحس دایم

بر چرخ همی کند قران ها

از بخت بیاب کام و دولت ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۶۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدیح مظفرالدین

 

خوش گوش کرد چرخ و ممالک باینخطاب

کامد نهنک رزم چودریا باضطراب

ای چرخ باخدنگ گشادش سپر بنه

ای فتنه ازگذار رکابش عنان بتاب ...

... وی روز گارمژده که رستی زانقلاب

ای جوددل شکسته برافروز سربچرخ

وی عدل رخ نهفته برون آی ازحجاب ...

... چون آتش حسام شه آمد در التهاب

چرخ سهیل ناوک و مهر سپهر جام

شاخ ارم حدیقه وشاه حرم جناب ...

... افلاک را چو برسر می قبه حباب

تابد برای خیمه او چرخ چنبری

از رشته های شعله سیارگان طناب ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۶۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - شکایت ازرنج سفر

 

اگرشکایت گویم زچرخ نیست صواب

وگرعتاب کنم بافلک چه سود عتاب ...

... همی بگریم از شوق دوستان چندان

که چرخ گرددبرآب چشم من چو حباب

چنانکه بررخ آبی نشان دانه نار ...

... زمن بشعبده بربود روزگارشباب

چرا حوالت بر چرخ میکنی بدونیک

که کار ساز ومدبر نه انجمند و شهاب ...

... برنگ خود نبود هیچشان درنک وشتاب

خدای داند اگر چرخ را بنفع وبضر

سبب شناسم الا مسبب الاسباب

کجا تواند آزار مورجستن چرخ

که نسختی است از و عنکبوت اسطرلاب ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۶۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - قصیده

 

... قدر تو چو درعلو سفر کرد

بر قله چرخ زد مواکب

رعد است ز شیهه وصهیلش ...

... نه صبح عنایت تو کاذب

خورشید که کدخدا ی چرخست

او مطبخی تراست نایب ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۶۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در جلوس طغرلشاه سلجوقی

 

... هر چه بنی آدمند بنده سلطان

هر چه زمین ملک شاه چرخ توانست

آن منگر تو که شاه اندک سالست ...

... تخت تو پایه فراز عرش نهادست

چتر تو دامن باوج چرخ کشانست

امر تو و نهی تو چو چشمه خورشید ...

... زردی رویش علامت یرقانست

چرخ زخوان ریزه سخای تو دارد

چند قراضه که زیر دامن کانست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۶۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - شکایت از روزگار

 

... جگرش بین که چون کباب شداست

چرخ با من عتاب می نکند

هنرم موجب عتاب شداست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۶۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح صدرالدین خنجندی

 

... نه عقل نهان دیده برای تو کسی دید

نه چرخ جهان جهان گشته بجود تودگر یافت

عزمت بتوانایی قدرت زقضا برد ...

... گرنه ز تو و طبع لطیف تو خبر یافت

برچرخ علو کوکب عالی سعادت

خورشید بزیراندر و قدر تو زبریافت ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۶۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدیح خواجه رکن الدین

 

... در سر انگشت معانی تو آهن مومست

سطح نه دایره چرخ برقدر تو هست

کم از ان نقطه که در ذهن خردمو هومست ...

... زانکه ناگفته تراقصه من مفهومست

کارم از شعبده چرخ نمیگیرد نظم

در جهان از همه چیز یم سخن منظومست

هرپیاله که بمن دهر دهد ممزوجست

هر نواله که بمن چرخ دهد مسمومست

شمع اقبال تو تابان و رهی محجوبست ...

... مدتی فت که توقیع ترا منتظر است

چیست این قاعده ایچرخ نه فتح رومست

نظر بنده همه بر شرف خدمت تست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۶۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در توصیف بهر و مدح رکن الدین صاعد

 

... لفظ عذبش صد هزاران طعنه بر کوثر زدست

کلک تیر و تیغ مریخ از چه دارد چرخ انک

دشمنش را تیغ برگردن قلم بر سر زدست ...

... شاخ وبیخ اندر حریم دولتت زد گر زدست

گو مشو مغرور اگر چرخش زبهر جاه تو

گوشمالی دیرتر یا سیلیی کمتر زدست ...

... کاسمان پشت از برای خدمتت چنبر زدست

مدت عمر توصد چندانکه گویی دور چرخ

ثابت وسیار را در ضعف یکدیگر زدست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح صدر منصور خواجه قوام الدین

 

... دهر نزد طاعت اوست منقاد و مطیع

چرخ پیش حکم او محکوم و مأمور آمدست

ذهن او در بحر علم و فضل غواصی شدست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح عزالاسلام معین الدین

 

... ای جوان بختی که اندر عالم کون وفساد

نامد از دوران چو تو تا چرخ دوران یافتست

هست درردیجور شبهت رای روز افروز تو ...

... عالم از روی نفاذ حکم وقت حل و عقد

امر ونهیت رالگام چرخ گردان یافتست

خیمه قدرت نگنجد در وجود از بهر آنک ...

... ثابت وسیار را مدهوش وحیران یافتست

چرخ پیش حکم تو در خاک می غلطد مدام

همچو گویی تافته کاسیب چوگان یافتست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح صدر اجل شهاب الدین خالص

 

تویی که چرخ به صدر تو التجا کردست

شعاع عقل برای تو اقتدا کردست

امیر عالم عادل شهاب دین خالص

که خاک درگه تو چرخ توتیا کردست

به حرص خدمت تو آسمان کمر بستست ...

... به تیغ صبح میان فلک دو نیمه گذار

اگر خلاف تو گفتست چرخ یا کردست

سپهر اگرچه تو مشگی و مشک غماز است

ترا خزانه اسرار پادشا کردست

زوال راه نیابد بساحت تو که چرخ

حریم جاه تو را باره از بقا کردست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - مرثیت فوام الدین و تذهیب صدرالدین

 

... چگونه مرثیت گویم شهی را

که مثلش زیر چرخ آسمان نیست

زرنج دل چنان بسته زبانم ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در تهنیت فیروزی

 

... با خاتم اقبال سوی گاه برآمد

چرخ از مه نو غاشیه بر دوش گرفته

در موکب قدر تو به درگاه برآمد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - پیغام بخاقانی شروانی

 

... اینهمه خود طیبت است بالله اگر مثل تو

چرخ به سیصد قران گشت به دوران برد

نتایج فکر تو زینت گلشن دهد ...

... غاشیه ی تو ملک از بن دندان برد

چرخ ازین روی کرد پشت دو تا تا مگر

قوت خرد زین دهد قوت ملک زان برد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح نظام الملک وزیر

 

... ندانستیم خود کاین فتنه ما را زان بنان خیزد

حکایت میکند خورشید چرخ از رزم و بزم تو

از آن در حالتی هم تیغ زن هم درفشان خیزد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - یمدح الصدر السعید امین الدین صالح المستوفی

 

... گر مجسم شود این منصب رفعت که تراست

چرخ هیهات که پیرا من این در گردد

شیر ابخر اگراخلاق ترا شرح دهد ...

... گرش انصاف تو در طبع مقرر گردد

زورق چرخ زموج حرکت باز استد

گرش از حلم گر انسنگ تو لنگرگردد

بسر انگشت اشارت کن اگر فرمانست

تات هفت اخترونه چرخ مسخر گردد

ای کریمی که سخای تو بحدی برسید ...

... پیش حلم تو گنه شوخ و دلاور گردد

چرخ اگر خاک درت نیست بتحقیق چرا

هر شبی سرمه چشم مه و اختر گردد ...

... وانکه او دست تو بوسد سرو سرور گردد

میکشد چرخ زدور اینهمه سرگردانی

بو که باخیمه قدر تو برابر گردد

صدف چرخ بساغصه و غوطه که خورد

تا چو تو قطره دراودانه گوهر گردد ...

... چونکه من بهر مدیح تو قلم برگیرم

خواهد این نه ورق چرخ که دفتر گردد

آسمان را نبود زهره این خطبه اگر ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح ملک اعظم حسام الدین اسپهبد مازندران

 

... کاشکار و نهان همی بخشد

چرخ مرادی حسام دولت و دین

که روان را روان همی بخشد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۷۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در مدح امیر عزالدین

 

... پس چرا گرد مه از مشک چلیپا دارد

آه کاین حقه آیینه مثال اعنی چرخ

مهره بازی همه زان نرگس رعنا دارد ...

... زه زه ایمیر قدرت قدر گردون قوت

که کمانت صفت چرخ توانا دارد

چیست آنمرغ اجل پر که خدنگش خوانند ...

... گوهرین رنگی کاین گنبد خضرا دارد

مجلس بزم تورا چرخ که داند که درو

کمترین را مشگی زهره زهرا دارد

صبح را دم بخلاف تو زدن زهره بود

چرخ بیرونشدن از حکم تو یارا دارد

وجه یکروزه جودت نبود گردون را ...

... ز استخوان خورد نشان هردو مساوا دارد

جاودان زی تو که ایمن بودا از نکبت چرخ

هرکه چون درگه تو مفزع و ملجا دارد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح فخرالموک برادر پادشاه

 

... از سر تیغ او قوی تر باد

چرخ اگر جز بحگم او گردد

بسته راه و شکسته چنبر باد ...

... شیر گردون چو شیر مجمر باد

هندوی چرخ را ز طالع شاه

لقب خاص سعد اکبر باد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
۱۱۰
۱۱۱
۴۹۲