ترکم امروز مگر رای تماشا دارد
که برون آمده آهنگ بصحرا دارد
طره چون غالیه گرد سمنش حلقه زده
خه بنام ایزد یارب که چه سودا دارد
لعل شکر شکنش پرده مرجان سازد
مشک عنبر فکنش پروز دیبا دارد
چهره تابان در زلف شبه رنگ دراز
چون مه چارده اندر شب یلدا دارد
گر نه خورشید پرستست سر زلف دوتاش
پس چرا گرد مه از مشک چلیپا دارد
آه کاین حقه آیینه مثال اعنی چرخ
مهره بازی همه زان نرگس رعنا دارد
عشق را ملک دل اقطاع بدان دادستند
کز خم ابروی او چنبر و طغرا دارد
تیر غمزه چو در آرد بکمان ابرو
دل بغارت ببرد کاصل ز یغما دارد
بدلی نیست مرا هیچ بخیلی با دوست
غم جانست نه قصد دل تنها دارد
نی خطا گفتم وین لفظ برون از عقل است
هر چه زین شیوه بود روی بسودادارد
خود غم عشق دلی را نکند سست که جان
از پی خدمت آن حضرت والا دارد
عزدین میر جهان داور غازی صماد
آنکه در دولت و دین قدر معلا دارد
آنکه هنگام شجاعت دل شیران دارد
وانکه در وقت سخاوت کف دریا دارد
دست قدرت کمر غایت مقصود کند
پای همت زبر کنبد دروا دارد
آسمان پشت دوتا دارد در خدمت او
زانکه در خدمت سلطان دل یکتا دارد
زرد گشت آتش از هیبت خشمش چو نانک
آهنین حصن خود اندر دل خارا دارد
مشتری خواست بسی تا بخرد خدمت را
آن مرصع کمر بسته که جوزادارد
اگر از مدحت او جزوی برکان خوانی
برفشاند زرو سیمی که در اجزا دارد
هرچه انواع اما نیست میسر بادش
کانچه اسباب معالیست مهیا دارد
زه زه ایمیر قدرت قدر گردون قوت
که کمانت صفت چرخ توانا دارد
چیست آنمرغ اجل پر که خدنگش خوانند
که عدو ترکش اوازدل واحشا دارد
گر کمند تونه چون عفو تو شد خصم نواز
دست دایم زچه در گردن اعدا دارد
دو زبانست عدوی تو ولی ازرحمت
که زبان دردهن خصم تو عمدادارد
خنجر تیز زبان تو بخواند یک یک
راز خصمت که نهانش زسویدا دارد
عاریت دارد از آن شعله الماس صفت
گوهرین رنگی کاین گنبد خضرا دارد
مجلس بزم تورا چرخ که داند که درو
کمترین را مشگی زهره زهرا دارد
صبح را دم بخلاف تو زدن زهره بود؟
چرخ بیرونشدن از حکم تو یارا دارد؟
وجه یکروزه جودت نبود گردون را
هر چه دردفتر من ذلک و منها دارد
خصمت از هیبت تیغ تو چنان لرزانست
کزجهان آرزوی مرگ مفاجادارد
وهم تیز تو در آیینه دل می بندد
سر غیبش که پس پرده مهیا دارد
آفرین باد برآن کوه روان مرکب تو
که دل زیرک و اندیشه دانا دارد
زهره شیرو تن پیل و تک آهوی دشت
دیده کرکس و بیداری عنقا دارد
چزخ شکلست و مرا ور از مجره است عنان
ماه سیر است و رکابش زثریا دارد
هر کجا عزم کنی پیشتر از عزم رسد
هر کجا قصد کنی نعل برانجا دارد
گر بتابی تو عنانش بجهد از تندی
تا بدانجای که دی صورت فردا دارد
سایه از همرهیش باز پس افتد بیشک
گاه جستن اگر اورا نه محابا دارد
چون قضا تازد اگر سوی نشیب آغازد
چون دعا تازد اگر روی ببالا دارد
وقت جستن بمثل قوت صرصر دارد
گاه جولان بصفت گردش نکبا دارد
ابراز گردهمی سازد و باران از خوی
برق اندر جهش و رعد در آوا دارد
ایخداوند من از چاکرت این گردون نام
بکه نالم که سر عربده با ما دارد
جور او بخرد را عیش منغص کردست
دور او نادانرا عیش مهنا دارد
هر کجا بی هنری هست بوی میبخشد
بیشتر زانکه از ایام تمنا دارد
ماهی گنک از و بستر مرجان سازد
صدف گور ازلؤلؤ لالا دارد
چون منی را ز پی لقمه و خلقانی چند
هر زمان بردر هر دون بتقاضا دارد
هنر و فضل مرا فایده آخر چه بود
چون مرا بردر هر بیهنری وا دارد
مشک را نفس خویش چه راحت باشد
کش همی باجگر سوخته همتا دارد
یا هما را چه شرف باشد بر سگ چو همی
ز استخوان خورد نشان هردو مساوا دارد
جاودان زی تو که ایمن بودا از نکبت چرخ
هرکه چون درگه تو مفزع و ملجا دارد
تاهی باد صبا از پی مشاطه گری
طره شاخ بنورز مطرا دارد
بیخ عمرت را از چشمه حیوان باد آب
تا چو شاخش زپس پیری برنا دارد
می خورو سیم ده و تیغ زن و دوست نواز
که فلک خصم ترا یکسره رسوا دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و جذابیتهای معشوق میپردازد و به نوعی از عشق و دلباختگی سخن میگوید. شاعر با تصاویری زیبا، محبوب را به عنوان کسی که دلی شاداب و روحی بزرگ دارد، معرفی میکند. همچنین او به قدرت و شجاعت شخصی میپردازد که در حکومت و فضائل خود به اوج رسیده است. در نهایت، شاعر تأکید میکند که عشق و زیباییهای زمین و آسمان در چشم محبوب و در خدمت او معنا پیدا میکند و زندگی بدون عشق بسیار سخت و ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: امروز به خاطر تماشای تو از خودم دل کندهام، زیرا تو به بیرون رفتهای و در دل طبیعت قدم میزنی.
هوش مصنوعی: زلف خوش بافت او مانند طلا در کنار صورتش دورش را گرفته است. ای خدا، چه افکاری در سر دارد!
هوش مصنوعی: رنگ قرمز لبانش مانند مرجان است و عطرش همچون مشک و عنبر فضا را معطر میکند، همچنین زیباییاش به قدری است که مانند دیبای نرم و لطیف میدرخشد.
هوش مصنوعی: چهره درخشان او در میان موهای بلندش که به رنگ شب است، مانند ماه چهارده در شب یلدا میدرخشد.
هوش مصنوعی: اگر چنین نیست که سر زلف او مانند خورشید پرستیده شده است، پس چرا گرد این ماه، بوی خوش مشک را دارد؟
هوش مصنوعی: آه، این ترفند و حقهای که مثل آینه میماند، نشاندهنده این است که دنیا مانند بازی چرخمهرهای است و همه چیز به خاطر آن نرگس زیباست.
هوش مصنوعی: عشق را به عنوان سلطنتی بر قلبها قرار دادهاند، چرا که در خم ابروی او حلقه و نقش زیبایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی ابروان زیبا با ناز و دلربایی تیر غمزهای به دل میزنند، دل آدم را میدزدند و غارت میکنند، زیرا از این زیبایی تسبیح قلوب وجود دارد.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به من بهانهای بدهد که از دوستی واقعی دور شوم، زیرا غم و رنج من به خاطر این دوستی است و تنها نمیتوانم به تنهایی تحمل کنم.
هوش مصنوعی: من هرچه گفتم درست نیست و این سخنان فراتر از درک من است، زیرا هر آنچه به این روش گفته میشود، به نفع سود و منفعت است.
هوش مصنوعی: غم عشق، دل را ضعیف نمیکند، زیرا جان انسان در پی خدمت به آن محبوب بزرگوار است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف فردی با مقام بالا و ویژگیهای خاص پرداخته است. او مانند داوری است که در دنیا قدرت و عظمت دارد، و در دین و دولت نیز جایگاهی ممتاز و ارزشمند اشغال کرده است. این شخص نماد قدرت و عدالت است و در زندگی اجتماعی و دینی، نقشی برجسته و تاثیرگذار دارد.
هوش مصنوعی: کسی که در زمان شجاعت، روحیهای از دلیران را دارد و در زمان بخشش و generosity، وسعتی مانند دریا را از خود نشان میدهد.
هوش مصنوعی: قدرت خداوند میتواند انسان را به رسیدن به هدفهایش کمک کند، و اگر همت و اراده داشته باشیم، میتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم و به مقصود خود برسیم.
هوش مصنوعی: آسمان دو طرف دارد و به خاطر او در خدمت است، زیرا او دل یکتایی دارد که در خدمت سلطان است.
هوش مصنوعی: آتش از شدت خشم او زرد شده است، مانند نانک آهنی که در دل دیوار سخت دارد.
هوش مصنوعی: مشتری بسیار تلاش کرد تا این خدمت را خریداری کند، اما این خدمت همانند کمر زیبایی است که جواهرات در آن آویزاناند.
هوش مصنوعی: اگر جزئی از ویژگیهای او را توصیف کنی، به قدری ارزشمند است که مانند بارش برف از طلا و نقرهای که در وجودش نهفته، فرو میریزد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که میتواند به رشد و تعالی کمک کند، باید به خوبی و بهطور کامل فراهم شود، چراکه بدون وجود امکانات و شرایط مناسب، رسیدن به آن هدفها ممکن نیست.
هوش مصنوعی: من به قدرتی که از زمین و آسمان نشأت میگیرد، افتخار میکنم که مانند تیر کمان، وزن و قدری برای چرخش توانا دارد.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف پرندهای میپردازد که نماد مرگ و اجل است و با اشاره به تیرکمان، نشان میدهد که دشمنان (عدو) از صدای آن میهراسند و از دل و جان به او واکنش نشان میدهند. در واقع، این پرنده نمایانگر خطر و تهدیدی است که به زندگی انسانها نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: اگر محبت و بخشش تو مانند کمند (طناب) باشد، که دشمنان را در بر میگیرد، پس چرا دائم بیپناهی را در گردن آنها دارد؟
هوش مصنوعی: دو زبان درباره تو صحبت میکنند، اما از عشق و رحمت، زبان دشمن تو به شدت تند و تیز است.
هوش مصنوعی: زبان تیز و تند تو هر یک از رازهای دشمنیات را فاش میکند، رازهایی که تو به خوبی از آنها آگاهی داری.
هوش مصنوعی: شعله ای که به زیبایی و درخشندگی الماس است، به طور موقتی به دنیای گوهرها و رنگهای زیبا تعلق دارد و این زیبایی خاص در گنبد سبز رنگی که بر فراز ماست، نمایان است.
هوش مصنوعی: در میهمانی تو، کسی نمیداند که حتی کمترین فرد حاضر چه ارزشی دارد و از چه ویژگیهای خاصی، همچون زیبایی و جذابیت برخوردار است.
هوش مصنوعی: آیا صبح با زیبایی و روشنی خود میتواند برخلاف تو بیدار شود؟ آیا آسمان قدرت این را دارد که بدون اجازهات از بند تو خارج شود؟
هوش مصنوعی: در یک روز، ویژگیهای نیکویی تو نمیتواند تمام آنچه که در دفتر زندگی من نوشته شده، از خوبیها و بدیها را توجیه کند.
هوش مصنوعی: دشمنت به قدری از ترس تیغ تو لرزان است که از دنیا آرزوی مرگ غیر منتظرهای دارد.
هوش مصنوعی: تجربههای عمیق و فکری تو، در درون خود، چیزهای پنهانی را در دل حفظ میکند که به آنها فکر کردهای و با دقت آماده کردهای.
هوش مصنوعی: هوا خوش باشد برای آن کوه که سوار بر آن هستی، چرا که دل باهوش و ذهن دانشمندی دارد.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ویژگیهای مختلفی میپردازد. زهره به زیبایی و لطافت اشاره دارد، در حالی که "تن پیل" نماد قدرت و استقامت است. "تک آهوی دشت" نشاندهنده زیبایی و زیبایی طبیعت است. همچنین "دیده کرکس" به داشتن دیدی تیزبین و دقت اشاره میکند و "بیداری عنقا" به آگاهی و هوشیاری در زندگی اشاره میکند. در کل، این ابیات به جمعآوری صفات متنوع و متفاوتی میپردازند که میتوانند در یک فرد یا یک مفهوم وجود داشته باشند.
هوش مصنوعی: گردش این جا مانند چرخ است و من در مسیر آن ایستادهام. در حقیقت، حرکت این ماه به سمت سیر و جهتی خاص است و راهش به ستاره ثریا متصل میشود.
هوش مصنوعی: هر جا که عزم و اراده کنی، پیشرفت و موفقیت حاصل میشود و هر جا که تصمیم بگیری، راهی برای رسیدن به هدف آنجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر تو تابش کنی و آن را بگردانی، آن چنان خواهد شد که به جایی برسد که در آن، آیندهی فردا خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: سایه همیشه به همراه شخصی که در حال حرکت است میباشد، اما اگر این شخص از آن دور شود، سایه هم به ناچار از او فاصله میگیرد. لذا در برخی مواقع، وقتی فرد به سمت جلو حرکت میکند، سایهاش ممکن است به او نرسد، به شرطی که مشکلی در این فاصله وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: زمانی که مقدرات بر خلاف میل ما قرار گیرد و به پایین برود، به مانند دعایی است که وقتی به آسمان بالا میرود، به نتیجهای مثبت میانجامد.
هوش مصنوعی: زمانی که به جستوجو میپردازیم، باید مانند نیرویی قوی و پرقدرت عمل کنیم. در بعضی مواقع، این جستوجو به شکلهایی دلانگیز و جذاب به نمایش درمیآید.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی میپردازد که در آن شاید آسمان ابری شده و باران در حال باریدن است. برق در آسمان درخشیده و رعد صدایی ایجاد میکند. به طور کلی، تصویر حس قوی از طوفان و تغییرات جوی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: ای خداوند، من از خادمی تو در این عالم گله میکنم که چرا با ما اینچنین به قهر و خشم رفتار میکند.
هوش مصنوعی: فقدان و زیان خوی او زندگی خوش من را تلخ کرده است، اما نادانان با دوری او از لذتهای خوش زندگی بهرهمندند.
هوش مصنوعی: هر جا که بیهنری وجود دارد، بیشتر بوی خالی بودن و نداشتن هنر را میدهد، چرا که آنجا از زمانها و فرصتها گلایه میکند.
هوش مصنوعی: ماهی گاهی از بستر دریا با صدف مرجانها خوشنشینی میکند و صدف با لؤلؤ زیبایش به دنیا میآید.
هوش مصنوعی: من به دنبال لقمهای هستم و هر بار که به در خانه میروم، از چند نفر درخواست میکنم.
هوش مصنوعی: هرچه هنری و فضیلتی دارم، در نهایت چه سودی دارد وقتی که مقابل شخصی بیهنر قرار میگیرم و او بر من تسلط پیدا میکند؟
هوش مصنوعی: مشک برای نفس خود خیلی راحت است، چون او هم رقیبی دارد که دل سوختهای دارد.
هوش مصنوعی: پرندهای همچون هما چه مقام و عظمتی دارد در مقایسه با سگی که از استخوان میخورد؛ زیرا هر دو در نهایت به یک سطح و مقام میرسند.
هوش مصنوعی: به طور کلی، این بیت بیانگر این است که کسی که به ساحت و پناهگاه تو پناه میآورد، از بدبختیهای دنیا در امان خواهد بود. به عبارت دیگر، کسی که به تو پناه میبرد و در نزدیکیت قرار میگیرد، از آسیبها و مشکلات زندگی محفوظ خواهد ماند.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم صبحگاهی به دنبال آراستنکننده مو میآید، گیسوان شاخ بنفشه را نوازش میکند.
هوش مصنوعی: عمری که داری را از منبع حیات پر کن، تا وقتی که جوانیات سپری شده، پیکر نحیفتری پیدا نکنی.
هوش مصنوعی: نوشیدن می و لذت بردن از همراهی دوستان و آرامش گرفتن در کنار آنها را فراموش نکن، زیرا سرنوشت و تقدیر تو در حال تدارک مشکلاتی است که ممکن است تو را در موقعیت سختی قرار دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل ز خرگاه چمن روی به صحرا دارد
سر می خوردن آن خرگه مینا دارد
سبزه چون تازگی افزود به سر سبزی سال
گلبن فتح مَلک سرّ ثریا دارد
تاج بخش ملکان شاه جوانبخت جوان
[...]
باز گل جلوهکنان روی به صحرا دارد
نوجوان است سر عیش و تماشا دارد
خار در پهلو و پا در گل و خوش میخندد
لطف بین کین گل نورستهٔ رعنا دارد
آب هر لحظه چو داود زره میسازد
[...]
آنکه منزل چو مه از برج ثریا دارد
در سخا دست چو کان و دل دریا دارد
مفخر آل کیان خسرو عادل هوشنگ
که به اقبال سکندر دل دریا دارد
آن جهانگیر جوانبخت که در روز مصاف
[...]
هر که دل در هوس آن بت رعنا دارد
گو درآ زود که بر دیده من جا دارد
عالم از سیل فنا گرچه خطرها دارد
هرکه در عالم مستی است چه پروا دارد
غم عالم بهل ایخواجه غم خویش بخور
ز آنکه عالم چه غم از ننک و بد ما دارد
ساقی مهوش و یک شیشه می و گوشه امن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.