انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳ - سوگندنامهای که انوری در نفی هجو قبة اسلام بلخ گفته و اکابر بلخ را مدح کرده
ای مسلمانان فغان از دور چرخ چنبری
وز نفاق تیر و قصد ماه و سیر مشتری ...
... با چنین سکان که گر از قدرشان عقدی کنند
فارغ آید چرخ اعظم از چه از بی زیوری
هجو گویم بلخ را هیهات یارب زینهار ...
... آنکه از ایمای انگشتش دو گیسو بند کرد
از چه از یک آینه بر سقف چرخ چنبری
آنکه بر دعویش چون برهان قاطع خواستند ...
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۸ - مدح ناصرالدین طوطیبیک و عضدالدین کندکز
یافت احوال جهان رونق جاویدانی
چرخ بنهاد ز سر عادت بی فرمانی
در زمان دو سپهدار که از گرد سپاه ...
... ور به چشم کرمی جانب بالا نگرند
چرخ بیرون شود از ورطه سرگردانی
ور ز فغفور و ز قیصر مثلا یاد کنند ...
... کار آن مرتبه دارد که بود یزدانی
مدح ایشان به سزا چرخ نیارد گفتن
انوری داد بده رو که تو هم نتوانی ...
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی
... تویی آن کس که اگر قصد کنی
خاک بر تارک چرخ افشانی
مایه از جود تو دارد نه ز طبع ...
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۱ - در مدح صدر کمالالدین عارض
ای عاقله چرخ به نام تو مباهی
نام تو بهین وصف سپیدی و سیاهی ...
... آن کاه رباییست که خاصیت جذبش
بر چرخ دهد سبنله را صورت کاهی
یک عزم تو از عهده تایید برون نیست ...
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۲ - در عذر نارفتن عیادت و مدح صدر معظم مجدالدین ابوالحسن عمرانی
... معلوم شد از عارضه تو که کسی نیست
بر چرخ سراسیمه مگر مخطی و ساهی
خوش باش که سیاره بر احرار نهد بند ...
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۵ - در مدح سید سادات
... چون فضل خدای در خدایی
نه چرخ گرفت و هفت اختر
یک فکرت او به تیزپایی ...
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۶ - در مدح عزیزالدین طغرائی
... وگرنه غوطه دادستی جهان را موج رسوایی
ز حسن یوسف آرایش به مصر چرخ چارم در
دل خورشید با یک خانمان درد زلیخایی ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵ - حکیم به دنبال ناصرالدین به منصوریه رفت او رابه بزمگاه راه ندادند این قطعه را سروده بار خواست
... رای تو که کسوت کواکب
بر چرخ کنند ازو مطرا
ملک چو بنات را کشیدست ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷ - در التماس شراب
... فلک را نیست با قدر تو بالا
خجل از قدر و رایت چرخ و انجم
غمی از دست و طبعت ابر و دریا ...
... به نسبت چون ثری پیش ثریا
بر دست جوادت چرخ سفله
بر رای صوابت عقل شیدا ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳ - در شرح اشتیاق گوید
به خدایی که از میان دو حرف
هفت چرخ و چهار طبع انگیخت
بوی کافور و عود و مشک آورد ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۱ - در آرزومندی
... با گریبان شب گره کردست
پشت چرخ از نهیب تیر قضا
جفته همچون کمان به زه کردست ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۲
به خدایی که با بزرگی او
چرخ با آنچه اندرو خردست
که مرا پای در رکاب سفر ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۷ - اظهار اشتیاق کند
... این سخن را عزیز دار که دوش
چرخ با من در این سخن بودست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۸ - حساد او را به تهمتی منسوب کردند قسمیات در نفی تهمت و ذم شاعری و استغفار گوید
... ز ناودان قضا آب حکم بگشادست
به لاژورد بقا بام چرخ اندودست
کمال لم یزل و ذات لایزالی اوی ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۷ - در حضرت مخدوم بار خواهد
... ای به جایی که از علو بفکند
بیم دست تو چرخ را از دست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۰ - طلب امداد مهم خود کند
ای بزرگی که در بزرگی و جاه
قدرت از چرخ هفتمین بیشست
عقل با دانش تو بی دانش
چرخ با همت تو درویشست
دیده دیده ذکاء تو است ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۸ - حکیم در اواخر عمر از ملازمت دربار سلاطین احتراز مینموده، وقتی سلطان غور او را طلبید این قطعه را بدو فرستاد
... حالتی دادم اندرو که در آن
چرخ در غبن و رشک و تاب منست
آن سپهرم درو که گوی سپهر ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۲ - در مطایبه
... نام آسایش همی بردم شبی
چرخ گفتا زین تمنی دیر هست
گفتمش چون گفت آن اندر گذشت ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۸ - در مدح موئیدالدین مودودشاه
... در سایه ای که بر عقب نیکخواه اوست
هم سبز خنگ چرخ کمین بارگیر اوست
هم دستگاه بحر بهین دستگاه اوست
بر آستان چرخ به منت قدم نهد
گردی که مایه و مددش خاک راه اوست ...
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۴ - در مدح بهاء الدین علی
بهاء الدین علی کز چرخ جودش
دمی دریا و کان را خوشدلی نیست ...