انوری
»
دیوان اشعار
»
مقطعات
»
شمارهٔ ۵ - حکیم به دنبال ناصرالدین به منصوریه رفت او رابه بزمگاه راه ندادند این قطعه را سروده بار خواست
ای خصم تو پست و قدر والا
وی عقل تو پیر و بخت برنا
ای کرده به خدمت همایونت
هفت اختر و نه فلک تولا
ای پار گشاده بند امسال
و امروز بدیده نقش فردا
هم دست تو دستگاه روزی
هم پای تو پایگاه بالا
رای تو که کسوت کواکب
بر چرخ کنند ازو مطرا
ملک چو بنات را کشیدست
در سلک نظام چون ثریا
آنی که گر آسمان کند دست
با کین تو در کمر چو اعدا
بگشاید روز انتقامت
بند کمر از میان جوزا
من بنده به عادتی که رفتست
رفتم به در سرای والا
گفتند که تو خبر نداری
کان کوه وقار شد به صحرا
ای ذره به باغ رفت خورشید
وی قطره به کوشک رفت دریا
اینک به درم نشسته حیران
با رشک نهان و اشک پیدا
برخوانم راحلون اگر نیست
امید به مرحبا و اهلا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف تضاد میان قدرت و ضعف، عقل و جوانی، و سرنوشت میپردازد. شاعر به شخصی اشاره میکند که علیرغم مقام والای خود، در مقابل حوادث رنج میکشد و نگران آینده است. او به تغییرات و تقدیرهایی که در زندگی رخ میدهد اشاره کرده و به احساس حیرت و ناامیدی خود از شرایط زندگی میپردازد. در پایان، شاعر به امیدواری برای خوشامدگویی به مهمانان و دوستانش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای دشمن، تو در جایگاهی پایین قرار داری و در عوض، من دارای مقام و ارزش بالایی هستم. همچنین، عقل تو پیر و فرسوده است، در حالی که شانس و سرنوشت من جوان و نوپا است.
هوش مصنوعی: ای کسانی که در خدمت تو هستند، هفت اختر و نه آسمان به دور تو میچرخند.
هوش مصنوعی: بستان و امروز را پشت سر بگذار و به فردا و آیندهای که در پیش داری، نگاه کن.
هوش مصنوعی: دست تو باعث فراهم شدن روزیات است و پای تو، محل ارتقای جایگاه تو به شمار میآید.
هوش مصنوعی: تو که میتوانی ستارهها را بر آسمان به حرکت درآوری، از آن آموختن و یادگرفتن من خودداری نکن.
هوش مصنوعی: وقتی که پادشاه دختران را در صف و نظم قرار میدهد، مانند ستارههای ثریا میشوند.
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان با کینهات به تو حمله کند، مثل دشمنانت به تو آسیب خواهد زد.
هوش مصنوعی: روزی فرا میرسد که من انتقام خود را گرفته و قدرت و تواناییام را از سر گشاد میکنم.
هوش مصنوعی: من هم به عادتی که وجود دارد، به درون آن خانهی بزرگ و باشکوه وارد شدم.
هوش مصنوعی: گفتهاند که تو از خبرها بیاطلاعی، در حالی که آن کوه با وقار به دشت آمده است.
هوش مصنوعی: ای پارهای از عالم، خورشید به باغ رفت و قطرهای از دریا به عمارت و کاخ رفت.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، شخصی به در خانهام نشسته و در حالی که با حس حسادت کشمکش دارد، به طور پنهانی به من مینگرد و اشکهایش نمایان است.
هوش مصنوعی: اگر امیدی به خوشامدگویی و پذیرایی وجود نداشته باشد، بهتر است مسافران را بخوانم و دعوت کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کن اذا احببت عبدا
للذی تهوی مطیعاً
لن تنال الوصل حتی
تلزم النفس الخضوعا
ولو قلت مت مت سمعاً و طاعة
[...]
فَافْتَرَقْنا حَوْلاً فَلَمّا الْتَقَینا
کانَ تَسْلیمُهُ عَلیَّ وَداعاً
احسنت و زه ای نگار زیبا
آراسته آمدی بر ما
امروز به جای تو کسم نیست
کز تو به خودم نماند پروا
بگشای کمر پیاله بستان
[...]
که خواستم از تو زابلهی من
گفتی که رهیم نیست اینجا
ته تو نه رهی تو نه کاهت
ای عشوه فروش باده پیما
انبار و رهی چه حاجت ای خر
[...]
شوری ز دو عشق در سر ماست
میدان دل از دو لشکر آراست
از یک نظرم دو دلبر افتاد
وز یک جهتم دو قبه برخاست
خورشیدپرست بودم اول
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.