گنجور

 
انوری

بازآمد آنکه دولت و دین در پناه اوست

دور سپهر بندهٔ درگاه جاه اوست

مودودشه موئید دین پهلوان شرق

کامروز شرق و غرب جهان در پناه اوست

گردون غبار پایهٔ تخت بلند اوست

خورشید عکس گوهر پر کلاه اوست

سیر ستارگان فلک نیست در بروج

بر گوشهای کنگرهٔ بارگاه اوست

چشم مسافران ظفر نیست بر قدر

بر سمت ظل رایت و گرد سپاه اوست

ای بس همای بخت که پرواز می‌کند

در سایه‌ای که بر عقب نیکخواه اوست

هم سبز خنگ چرخ کمین بارگیر اوست

هم دستگاه بحر بهین دستگاه اوست

بر آستان چرخ به منت قدم نهد

گردی که مایه و مددش خاک راه اوست

انصاف اگر گواه دوام است لاجرم

انصاف او به دولت دایم گواه اوست

روزش چنین که هست همیشه به گاه باد

کین ایمنی نتیجهٔ روز به گاه اوست

منصور باد رایت نصرت‌فزای او

کین عافیت ز نصرت تشویش کاه اوست

 
 
 
وطواط

امروز روی عالم و پشت سپاه اوست

اصحاب دین و اهل هدی را پناه اوست

فرمانده نواحی عالم ببیش و کم

از مستقر ماهی تا جرم ماه اوست

گرد حسام و معرکه و کارزار اوست

[...]

انوری

بازآمد آنکه دولت و دین در پناه اوست

دور سپهر بندهٔ درگاه جاه اوست

مودود شه مؤید دین پهلوان شرق

کامروز شرق و غرب جهان در پناه اوست

گردون غبار پایهٔ تخت بلند او

[...]

عرفی

گلزار حسن تازه ز روی چو ماه اوست

گلدسته ی فریب به دست نگاه اوست

ماییم و کشت باغ محبت که سر به سر

زهر آب داده نیش ملامت گیاه اوست

مرغان قدس گرد سرش جوش می زنند

[...]

صائب تبریزی

شاهنشهی است عشق که دل جلوه گاه اوست

آهی که خیزد از دل ما گرد راه اوست

دل را ز کام هر دو جهان سرد ساختن

تأثیر اولین نفس صبحگاه اوست

از یک نگاه، زیر و زبر کردن جهان

[...]

بیدل دهلوی

عالم طلسم وحشت چشم سیاه اوست

تا ذره‌ای‌ که می‌رمد از خود نگاه اوست

ماییم و پاسبانی خلوت‌سرای چشم

بیرون رو، ای نگاه‌! که این خوابگاه اوست

شبنم به نیم چشم زدن جوهر هواست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه