صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت عید مولود
ای که در خم گیسو بسته ای به زنجیرم
کرده ای غم خود را سد راه تدبیرم
بر سرم بنه پایی کز غمت زمین گیرم ...
... صاحب الزمان مهدی هادی هدایت خواه
بی بیان الا لا بهر او بلا اکراه
هست لااله از آن اوفتاده الا الله
جز طریق او باطل جز براه او بیراه
گرچه حق او دارد اختلاف در افواه ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۴ - در تهنیت عید مولود حضرت مولی الموالی علی علیهالسلام
... شعاعش از خم علم بچرخ هفتم زند
ز صافی و روشنی راه بر انجم زند
میی که هر لحظه جوش آن می در خم زند ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۰ - خطاب وجدان به طبیعت
... بیا و همت خود را یکی صرف فتوت کن
بگیتی باز راه دوستی باب مروت کن
بهل بیگانگی در خویش ایجاد اخوت کن ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۲ - تضمین غزل شیخ سعدی رحمهالله علیه
نه تابع دیریم و نه قایل بکنشتیم
نه سالک راه حرم پاک سرشتیم
ما دوزخیان بین که طلبکار بهشتیم ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۵ - أیضاً تضمین غزل خواجه حافظ علیهالرحمه
... مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی
دیده چون در ره حق راه سپاری حافظ
بقفای تو صغیر آمده باری حافظ ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۸ - تضمین غزل خواجه حافظ علیهالرحمه
... آن را که دوستی علی نیست کافر است
گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش
من بنده توام به خدای تو یا علی ...
... حافظ طریق بندگی شاه پیشه کن
وانگاه در طریق چو مردان راه باش
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۹ - تضمین غزل گلزار علیهالرحمه
... همچو موسی ز آستین ظاهر ید بیضا کند
رهروان کوی جانان را دلیل راه کو
جان بلب آمد گدایان را عبور شاه کو ...
... کی بدل اندیشه از هنگامه فردا کند
ای مرید راه حق جز راه عشقش را مپوی
در گلستان ارادت جز گل مهرش مبوی ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳
... که ره بری بشناسایی نبی و ولی
بجز ولای علی هیچ نیست راه نجات
چنین شده است مقدر ز قادر ازلی ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰
... که من پر کرده ام از خون دل پیمانه خود را
کسان بندند سد در راه سیل از بیم ویرانی
خلاف من که وقف سیل کردم خانه خود را ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸
... ای یوسف از جمال برافکن نقاب را
بنشسته ام به راه که شاید من گدا
گویم سلامی آن شه مالک رقاب را ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
... گر شکنی روا بود طرف کلاه خویش را
دوخته ام به راه تو چشم که از ره وفا
آیی و پا نهی به سر چشم به راه خویش را
بین من و حبیب من واسطه آه و ناله شد ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵
... چراغ عقل بما داده تا که پرتو آن
ببخشد آگهی از راه خیر و شر ما را
چو روی اصل محبت نموده خلقت ما ...
... صغیر دارد از او مسیلت که خود گردد
به راه بندگی خویش راهبر ما را
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸
... در این مجلس ملک هم آگه از صحبت نمیگردد
که با حق میکنند از راه دل گفت و شنود اینجا
من از مهد فنا بیرون نمی آیم که طفل دل ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
... منم خاک کف پای سگ کوی شهنشاهی
که ضامن شد ز راه مرحمت وحش بیابان را
همی خواهم به آن چیزی که خود می داند آن سرور ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶
... اندرین ویرانه چون جغد آشیان کردن چرا
پای لنگ و راه دور و تن ضعیف وتوشه کم
اینقدر بار گناه خود گران کردن چرا ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰
... مگذار اینکه پرده برافتد ز راز ما
در راه زندگی که نشیب و فرازهاست
در حفظ خویش دار نشیب و فراز ما ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
... کجا روم چکنم جز توام پناهی نیست
بگفتیم ز کمندم بجوی راه فرار
بجز بسوی تو از هیچ سوی راهی نیست
کس از تو رو نتوانست درگریز آرد ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰
... کس را بروزگار ز مردن گزیر نیست
در راه عشق راه به منزل نمی برد
آنکس که خار و خاره بپیشش حریر نیست ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸
... آشفته آن طره دل خلق جهانست
دست از سر و جان شو بره عشق که این راه
اول قدمش پای زدن بر سر جانست ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱
... گوش دل ما در پی تأثیر کلام است
از عقل نبرده است کسی راه بمقصود
صد شکر که ما را بکف عشق زمام است ...