گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفایی جندقی

سرخوشم با لبت که نوشین است

ای دریغ از دلت که سنگین است

در میان نیست و ز بیان پیداست

این میان نیست نون تنوین است

تیغ ابروی و نافه گیسویت

دشت قبچاق و رسته ی چین است

سر زلفت به سرقت دل و دین

مو به مو مظهر شیاطین است

در شبستان گشایی ار بر و روی

چمن اندر چمن ریاحین است

راغ ها تاب سنبل و سوری

باغ ها داغ نخل و نسرین است

بنشین پیش سرو کاین رفتار

رشک آن شور چشم خودبین است

جز ز تأثیر لعل و کام تو نیست

که کلامم لطیف و شیرین است

من دیوانه چون به چنگ آرم

لعبتی را که عقل کابین است

تو صفایی کجا و دعوی عشق

پشه را کی مقام شاهین است