سرخوشم با لبت که نوشین است
ای دریغ از دلت که سنگین است
در میان نیست و ز بیان پیداست
این میان نیست نون تنوین است
تیغ ابروی و نافه گیسویت
دشت قبچاق و رسته ی چین است
سر زلفت به سرقت دل و دین
مو به مو مظهر شیاطین است
در شبستان گشایی ار بر و روی
چمن اندر چمن ریاحین است
راغ ها تاب سنبل و سوری
باغ ها داغ نخل و نسرین است
بنشین پیش سرو کاین رفتار
رشک آن شور چشم خودبین است
جز ز تأثیر لعل و کام تو نیست
که کلامم لطیف و شیرین است
من دیوانه چون به چنگ آرم
لعبتی را که عقل کابین است
تو صفایی کجا و دعوی عشق
پشه را کی مقام شاهین است