گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعدی

آستین بر روی و نقشی در میان افکنده‌ای

خویشتن پنهان و شوری در جهان افکنده‌ای

همچنان در غنچه و آشوب استیلای عشق

در نهاد بلبل فریاد خوان افکنده‌ای

هر یکی نادیده از رویت نشانی می‌دهند

پرده بردار ای که خلقی در گمان افکنده‌ای

آنچنان رویت نمی‌باید که با بیچارگان

در میان آری حدیثی در میان افکنده‌ای

هیچ نقاشت نمی‌بیند که نقشی بر کند

و آنکه دید از حیرتش کلک از بنان افکنده‌ای

این دریغم می‌کشد کافکنده‌ای اوصاف خویش

در زبان عام و خاصان را زبان افکنده‌ای

حاکمی بر زیردستان هر چه فرمایی رواست

پنجهٔ زورآزما با ناتوان افکنده‌ای

چون صدف امید می‌دارم که لؤلؤیی شود

قطره‌ای کز ابر لطفم در دهان افکنده‌ای

سر به خدمت می‌نهادم چون بدیدم نیک باز

چون سر سعدی بسی بر آستان افکنده‌ای

 
 
 
غزل شمارهٔ ۵۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۵۷ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
آشفتهٔ شیرازی

اصل ناپیدا و عکسی در میان افکنده‌ای

کیمیا پنهان و غوغا در جهان افکنده‌ای

گل شُدَت آیینه‌دارِ رنگ و بو در بوستان

سوز از آن در عندلیب نغمه‌خوان افکنده‌ای

بر ظهورت متفق قومی شده زاهل یقین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه