گنجور

 
مجد همگر

ای که به روی چون سمن رشک بهار و سوسنی

زان قد همچو نارون سرو روان گلشنی

بر سر ارغوان و گل حسن تو خاک تیره کرد

تا تو به خوبی و صفا همبر آب روشنی

بی رخ و نخل دلکشت در دل و دیده من است

طلعت بدر منخسف قامت سرو منحنی

چون نبری دلم که من عاشق بیدل توام

چون نخورم غمت که تو شادی شادی منی

چشم من است در غمت از مدد سرشک من

طیره موج قلزمی غیرت ابر بهمنی

با همه بدخوئی جهان با همه سرکشی فلک

از تو برند سرکشی و زتو خرند توسنی

با تو و طبع تند تو جز من خسته دل کراست

رای بدین موافقی طبع بدین فروتنی

درد توام ریاضتی داد که پیشه شد مرا

شیوه خوب سیرتی عادت پاکدامنی

تا ز وفات ایمنی عهد و وفات نشکنم

گرچه تو هر دمی به نو عهدی تازه بشکنی

عشق توام به دوستی می کشد ای نگار و کس

دشمن خویش را چنین هم نکشد به دشمنی

 
 
 
مولانا

آنک بخورد دم به دم سنگ جفای صدمنی

غم نخورد از آنک تو روی بر او ترش کنی

می چو در او عمل کند رقص کند بغل زند

ز آنک نهاد در بغل خاص عقیق معدنی

مرد قمارخانه‌ام عالم بی‌کرانه‌ام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی

یک نفس از درون من خیمه به در نمی‌زنی

مهرگیاهِ عهد من تازه‌تر است هر زمان

ور تو درخت دوستی از بن و بیخ برکنی

کس نستاندم به هیچ ار تو برانی از درم

[...]

امیرخسرو دهلوی

ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشنی

چند به شوخی و خوشی گِرد هلاک من تنی

وه که ز شوق چون تویی دود بر آمد از دلم

خوب نه‌ای تو آفتی، دوست نه‌ای، تو دشمنی

بهر خدای دست را پیش از آستین مکش

[...]

کمال خجندی

دست ندارم از تو من گرچه ز پایم افکنی

تیزترم به دوستی گر همه تیغ میزنی

نیست ز هم مفارقت سایه و آفتاب را

هر طرفی که می‌روی من به تو و تو با منی

ای نفس صبا ز ما بر سر زلف او بگوی

[...]

یغمای جندقی

چون تو به جعد عنبرین نافه چین پراکنی

دامن و جیب گیتی از مشک ختن برآکنی

مو چو پراکنی به رو، رو چو برآکنی به مو

سنبل تر به دسته ای، دسته گل به خرمنی

هندوی خال دلستان نزتو همین بدین زیان

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از یغمای جندقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه