تو خون خلق بریزی و روی درتابی
ندانمت چه مکافاتِ این گنه یابی
تَصُدُّ عَنّی فِی الجَوْرِ وَ النّویٰ لٰکِن
إِلَیْکَ قَلْبی یا غایَةَ المُنَیٰ صابِ
چو عندلیب چه فریادها که میدارم
تو از غرور جوانی همیشه در خوابی
إِلَی الْعُداةِ وَصَلْتُمْ وَ تَصْحَبونَهُمُ
وَ فی وِدادِکُمُ قَدْ هَجَرْتُ أَحْبابی
نه هر که صاحب حسن است جور پیشه کند
تو را چه شد که خود اندر کمین اصحابی؟
أَحِبَّتی أَمَرونی بِتَرْکِ ذِکْراهُ
لَقَدْ أَطَعْتُ وَ لٰکِنَّ حُبَّهُ آبِ
غمت چگونه بپوشم؟ که دیده بر رویت
همی گواهیِ بر من دهد به کذّابی
مرا تو بر سر آتش نشاندهای عجب آنک
منم در آتش و از حال من تو در تابی
من از تو سیر نگردم که صاحب استسقا
نه ممکن است که هرگز رسد به سیرابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل 518 سعدی
خوانش خانم عندلیب
بیت 4 إِلَی الْعُداةِ وَصَلْتُمْ وَ تَصْحُبونَهُمُ – الْعُداةِ ، الْعُداةَ خوانده شده است.
بیت 4 مصرع دوم وَ فی وِدادِکُمُ قَدْ هَجَرْتُ أَحْبابی – وِدادِ به صورت وُدادِ خوانده شده -
بیت 6 لَقَدْ أَطَعْتُ وَ لٰکِنَّ حُبَّهُ آبِ – حُبَّهُ به صورت حُبُّهُ خوانده شده
خوانش آقای لیله کوهی
بیت 2 تَصُدُّ عَنّی فِی الجَوْرِ وَ النّویٰ لٰکِن – تَصُدُّ به فتح ص خوانده شده است
بیت 4 إِلَی الْعُداةِ وَصَلْتُمْ وَ تَصْحَبونَهُمُ – تَصْحَبونَهُمُ باید به شکل تَصْحَبونَهُمو خوانده شود
بیت 4 مصرع دوم وَ فی وِدادِکُمُ قَدْ هَجَرْتُ أَحْبابی - وِدادِ به صورت وُدادِ خوانده شده
بیت 7 همی گواهیِ بر من دهد به کذّابی – کسره آخر گواهیِ خوانده نشده
خوانش خانم تهرانی نسب
بیت 2 تَصُدُّ عَنّی فِی الجَوْرِ وَ النّویٰ لٰکِن – لام در جور باید خوانده شود بدون تشدید ج
بیت 6 لَقَدْ أَطَعْتُ وَ لٰکِنَّ حُبَّهُ آبِ – حُبَّهُ به جای ضمیر، تاء تأنیث همراه با تنوین خوانده شده حُبَّةٌ
خوانش خانم بازیان
بیت 4 إِلَی الْعُداةِ وَصَلْتُمْ وَ تَصْحَبونَهُمُ – تَصْحَبونَهُمُ باید به شکل تَصْحَبونَهُمو خوانده شود
خوانش آقای قاسمی
بیت 2 تَصُدُّ عَنّی فِی الجَوْرِ وَ النّویٰ لٰکِن – عَنّی به صورت عَنّیَ خوانده شده
إِلَیْکَ قَلْبی به صورت قلبیَ خوانده شده - المُنیٰ به فتح میم خوانده شده است. -
بیت 7 همی گواهیِ بر من دهد به کذّابی – کسره آخر گواهیِ خوانده نشده
اگر عنانِ عنایت به سوی ما تابی
مگر بود که مرا زنده باز دریابی
عجب اگر اجلم مهلتِ وصال دهد
مگر که دیر نیایی و زود بشتابی
بیا کز آتشِ فرقت چو ژاله میبارد
[...]
چه پیکری؟ که ز پاکی چو گوهر نابی
زهی، سعادت آن خفته کش تو هم خوابی
نقاب طرهٔ شبرنگ زیر چهره چه سود؟
که چون ستارهٔ روشن ز زیر میتابی
دلم ز پستهٔ تنگ تو چون براندیشد
[...]
ز زلف و روی تو خواهم شبی و مهتابی
که با لب تو حکایت کنم زهر بابی
خیال روی تو چون جز بخواب نتوان دید
شب فراق دریغا اگر بود خوابی
کنونک تشنه بمردیم و جان بحلق رسید
[...]
بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی
به هر جهت که نظر می کنم به هر بابی
به چشم شوخ تو سوگند می خورم شبها
نیامدست به چشمم ز عشق تو خوابی
لب تو چشمه نوش است و من چنین تشنه
[...]
تو را که گفت کز احباب روی برتابی
بعمد بی گناهانرا بقتل بشتابی
بکوی دوست اگر تیغ بارد از اطراف
نه مردیست که روی از مصاف برتابی
میان قافله من چون جرس بناله و تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.