آخر نگهی به سوی ما کن
دردی به ارادتی دوا کن
بسیار خلاف عهد کردی
آخر به غلط یکی وفا کن
ما را تو به خاطری همه روز
یک روز تو نیز یاد ما کن
این قاعده خلاف بگذار
وین خوی معاندت رها کن
برخیز و در سرای در بند
بنشین و قبای بسته وا کن
آن را که هلاک میپسندی
روزی دو به خدمت آشنا کن
چون انس گرفت و مهر پیوست
بازش به فراق مبتلا کن
سعدی چو حریف ناگزیر است
تن در ده و چشم در قضا کن
شمشیر که میزند سپر باش
دشنام که میدهد دعا کن
زیبا نبود شکایت از دوست
زیبا همه روز گو جفا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از معشوق خود میخواهد که به او نگاهی کند و درد و رنجش را التیام بخشد. او به خاطر خلف وعدههای زیاد معشوق شکایت دارد و از او میخواهد که یکبار هم که شده وفاداری کند. شاعر میگوید هر روز به یاد معشوق است و از او میخواهد که به یاد او باشد. همچنین از او میخواهد که خوی ناپسند خود را کنار بگذارد و به او نزدیکتر شود. در نهایت، سعدی به این نکته اشاره میکند که در مواجهه با مشکلات و دشواریهای رابطه، باید صبور بود و سعی کرد از محبت و دوستی دفاع کند، حتی اگر معشوق جفا کند.
هوش مصنوعی: در آخر، فقط یک نگاه به ما انداز و با ارادت و محبت، دردی را که داریم تسکین ده.
هوش مصنوعی: به شدت از پیمان خود تخطی کردهای؛ حالا حداقل یک بار به اشتباه، به وفا عمل کن.
هوش مصنوعی: ما همه روز به یاد تو هستیم، تو هم یک روز به یاد ما باش.
هوش مصنوعی: این قاعده را کنار بگذار و دشمنی و خصومت خود را رها کن.
هوش مصنوعی: بلند شو و به دنیای محدود خودت بیندیش و جبهههای بسته و تنگت را رها کن.
هوش مصنوعی: کسی را که خواهان نابودی او هستی، بهتر است هر روز در کنار دوستانش قرار دهی.
هوش مصنوعی: وقتی که ارتباط و محبت برقرار شد، او را دوباره دچار جدایی و دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر در جمع دوستانهای قرار گرفتهای و نمیتوانی از آنها جدا شوی، بهتر است تسلیم شوی و به سرنوشت و تقدیر بسپاری.
هوش مصنوعی: وقتی با تهدید یا توهین مواجه میشوی، بهتر است از خودت دفاع کنی و در برابر دشواریها فقط به دعا و آرامش فکر کنی.
هوش مصنوعی: شکایت از دوست زیبا کار درستی نیست، بلکه بهتر است هر روز از او بخواهی که محبتش را بیشتر کند و به تو جفا نکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای دوست ره جفا رها کن
تقصیر گذشته را قضا کن
بر درگه وصل خویش ما را
با حاجب بارت آشنا کن
در صورت عشق ما نگارا
[...]
گویند که خو ز عشق واکن
لیلیطلبی ز دل رها کن
ای دوست عتاب را رها کن
تدبیر دوای درد ما کن
ای دوست جدا مشو تو از ما
ما را ز بلا و غم جدا کن
اندیشه چو دزد در دل افتاد
[...]
درد دل خسته را دوا کن
وآن وعده که کردهای وفا کن!
آیین ستمگری رها کن
دردم به وصال خود دوا کن
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.