آن که هلاک من همیخواهد و من سلامتش
هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
میوه نمیدهد به کس باغ تفرج است و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
داروی دل نمیکنم کان که مریض عشق شد
هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش
هر که فدا نمیکند دنیی و دین و مال و سر
گو غم نیکوان مخور تا نخوری ندامتش
جنگ نمیکنم اگر دست به تیغ میبرد
بلکه به خون مطالبت هم نکنم قیامتش
کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی
کانچه گناه او بود من بکشم غرامتش
هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل
گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و احساسات عمیق انسانی است. شاعر بیان میکند که کسی که به او عشق ورزیده، میخواهد او را از بین ببرد اما او به سلامت آن شخص اهمیت میدهد و هیچکس نمیتواند او را سرزنش کند. او به این نکته اشاره میکند که باغ عشق فقط به تماشا میدهد و ثمرهای ندارد و مشکلات عشق به هیچ دارویی درمان نمیشود. همچنین بیان میکند که اگر کسی حاضر نباشد برای عشق و آرزوهایش جان و مالش را بدهد، نباید نگران عواقب باشد. شاعر در نهایت آرزو میکند اگر بار دیگر در قیامت شخص محبوبش را ببیند، میخواهد گناهان او را به دوش بکشد و به او کمک کند. او به سعدی توصیه میکند که به خبرهای خوب گوش ندهد و به عشق و آرزوهای خود وفادار باشد.
هوش مصنوعی: کسی که خواهان نابودی من است، هرچقدر هم تلاش کند تا مرا آسیبپذیر کند، هیچکس در مورد او کملطفی نمیکند.
هوش مصنوعی: باغی که در آن سرگرمی و لذت وجود دارد، میوهای به کسی نمیدهد. تنها چیزی که از آن پیداست، زیبایی درخت و سیبهایش است که فقط در نگاه نمود پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: دارویی برای دل بیمار عشق وجود ندارد، زیرا هیچ درمانی نمیتواند او را دوباره به حال طبیعیاش برگرداند.
هوش مصنوعی: هر کسی که حاضری نیست از چیزهای با ارزش مثل دنیا، دین، مال و جانش بگذرد، نباید نگران غم خوبان باشد، زیرا اگر این فداکاری را نکند، در آینده پشیمان خواهد شد.
هوش مصنوعی: من به جنگ و خونریزی دست نمیزنم، حتی اگر دیگران به سراغ جنگ بروند. من نمیخواهم برای خواستههایم، به خونریزی و ویرانی دامن بزنم.
هوش مصنوعی: ای کاش در روز قیامت دوباره او را میدیدم تا بتوانم عواقب گناهانش را به دوش بگیرم و هزینهاش را بپردازم.
هوش مصنوعی: هر کس که به دنبال آرزوهای دلش رفت و از دنیا رفت، سعدی، به اخبار سلامت او گوش نده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش
بی گنهی که او شد من بکشم غرامتش
لحظه به لحظه درستم غمزة او قیامتی
می کند وز کاقری نیست غم قیامتش
گو سر زلف او بکش پرده بر آفتاب و مه
[...]
دیده ام و شنیده ام عاشقی و ملامتش
آفت عشق خوشتر از زاهدی و سلامتش
سرو و گل و کنار جو کی برد اندهش ز دل
آنکه کناره جو بود دلبر سرو قامتش
بیهده همنشین مبر وقت من از سخن که نیست
[...]
آنکه سلامت جهان آمده در سلامتش
خون دو عالم ار خورد من نکنم ملامتش
جلوه بباغ اگر کند تازه نهال قامتش
سرو سهی زجا رود با همه استقامتش
قصد هلاک و ترک سر سینه چاک و چشم تر
[...]
غارت هوش می کند، جلوه ی سرو قامتش
آن که نَرُسته در چمن، سرو به استقامتش
ساغر دل زدست او گر بشکست نیست غم
لعل لبش به بوسه ای باز دهد غرامتش
آن که تجلی تواش کرده زخویش بی خبر
[...]
جلوه کند به باغ اگر سرو بلند قامتش
سرو ز پا فتد که تا کس نکند ملامتش
بار دگر گر افتدم دامن وصل او به کف
باز رها نمیکنم تا نکشم ندامتش
عاشق زار خویش را تیر هلاک گو بزن
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.