|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و قامت بلند معشوق خود اشاره میکند و از احساسات عمیق عاشقانهاش سخن میگوید. او بیان میکند که اگر معشوقش در باغ نمایان شود، دیگر هیچکس نمیتواند او را سرزنش کند. حتی اگر دوباره به عشق او بیفتد، هرگز دست از آن نخواهد کشید. شاعر به تیر دلشکنی که از سوی معشوق به او زده میشود، اشاره میکند و بیان میکند که هیچکس او را نمیکشد، اگرچه عشقش او را به تباهی میکشاند. او آرزو دارد که در قیامت معشوقش را ببیند و به زیباییهای او اشاره میکند. همچنین شاعر به وفا و عهدش با معشوق و جفای او اشاره میکند و میگوید که اگر باد صبا غبارش را ببرد، باز هم در کوی معشوقش جایی برای او خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن که هلاک من همیخواهد و من سلامتش
هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
میوه نمیدهد به کس باغ تفرج است و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
داروی دل نمیکنم کان که مریض عشق شد
[...]
آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش
بی گنهی که او شد من بکشم غرامتش
لحظه به لحظه درستم غمزة او قیامتی
می کند وز کاقری نیست غم قیامتش
گو سر زلف او بکش پرده بر آفتاب و مه
[...]
دیده ام و شنیده ام عاشقی و ملامتش
آفت عشق خوشتر از زاهدی و سلامتش
سرو و گل و کنار جو کی برد اندهش ز دل
آنکه کناره جو بود دلبر سرو قامتش
بیهده همنشین مبر وقت من از سخن که نیست
[...]
آنکه سلامت جهان آمده در سلامتش
خون دو عالم ار خورد من نکنم ملامتش
جلوه بباغ اگر کند تازه نهال قامتش
سرو سهی زجا رود با همه استقامتش
قصد هلاک و ترک سر سینه چاک و چشم تر
[...]
غارت هوش می کند، جلوه ی سرو قامتش
آن که نَرُسته در چمن، سرو به استقامتش
ساغر دل زدست او گر بشکست نیست غم
لعل لبش به بوسه ای باز دهد غرامتش
آن که تجلی تواش کرده زخویش بی خبر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.