گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

ای که نه شقّۀ چرخ اطلس

بارگاهی ز سرا پردۀ تست

بهر شاگردی فرّاشات

بسته جوزا کمر خدمت چست

ماهرویان پس پردۀ غیب

کرده با نوک یراعت دل سست

پای چرخ آبله گشت از انجم

چونکه با عزم تو همراهی جست

ابر از آن روز که دست تو بدید

در سخادست ز دریای بشست

خصم را مهر گیاه در تو

در تن ریش بناکام برست

بر تو چون طالع تو میمون باد

عزم نهضت که ترا کشت درست

میروی عافیتت همره باد

کارمن خادم دریاب نخست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حمیدالدین بلخی

هر عروسی که کنون در چمن است

همه در حیرت و حسرت چو من است

شاخ از قطره چو سیمین سمن است

برگ در روضه چو زرین مجن است

آب بر شاخ بهنگام سحر

[...]

خاقانی

سیزده جنس نهاده است نبی

که همه مسخ شدند و همه هست

ز آن یکی خرس که بد خنثی طبع

دیگری پیل که شد فسق پرست

من خری دیدم کو مسخ نبود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
سید حسن غزنوی

دل و جانم بره جانان است

گر بدو باز رسم جان آن است

پای در دامن صبر آرم از آنک

دست دست ستم هجران است

آن چه من می کشم از فرقت او

[...]

عراقی

گر ز خورشید بوم بی نور است

از پی ضعف خود، نه از پی اوست

حکیم نزاری

مستم امروز چنین مستی ‌مست

که زمن نیستی آمد در هست

گرنه پیوسته چنین باید بود

پس چرا عاشق و مستم پیوست

بر من انکار چرا چون همه‌‌اند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه