نقاب دارد و دل را به جلوه آب کند
نعوذباللّه اگر جلوه بی نقاب کند
فقیه شهر به رفعِ حجاب مایل نیست
چرا که هر چه کند حیله در حجاب کند
چو نیست ظاهرِ قرآن به وِفقِ خواهشِ او
رود به باطن و تفسیرِ ناصواب کند
از او دلیل نباید سؤال کرد که گرگ
به هر دلیل که شد برّه را مُجاب کند
کس این معمّا پرسید و من ندانستم
هر آن که حل کند آن را به من ثواب کند
به غیرِ ملت ایران کدام جانور است
که جفت خود را نادیده انتخاب کند؟
کجاست همت یک هَیأتی ز پَردِگیان
که مَرد وار ز رخ پرده را جَواب کند
نقاب بر رخ زن سدِّ بابِ معرفت است
کجاست دستِ حقیقت که فتحِ باب کند
بلی نقاب بُوَد کاین گروهِ مُفتی را
به نصفِ مردمِ ما مالِکُ الرِّقاب کند
به زهدِ گربه شبیه است زهدِ حضرتِ شیخ
نه بلکه گربه تَشَبّه به آن جَناب کند
اگر ز آب کمی دستِ گربه تر گردد
بسی تکاند و بر خُشکیَش شتاب کند
به احتیاط ز خود دستِ تر بگیرد دور
چو شیخِ شهر ز آلایش اجتناب کند
کسی که غافل از این جنس بود پندارد
که آب پنجۀ هر گربه را عذاب کند
ولی چو چشم حریصش فُتَد به ماهیِ حوض
ز سینه تا دُمِ خود را درونِ آب کند
ز من مترس که خانم تُرا خطاب کنم
ازو بترس که همشیره ات خطاب کند
به حیرتم ز که اسرار هیپنوتیسم آموخت
فقیهِ شهر که بیدار را به خواب کند
زنان مکه همه بی نقاب می گردند
بگو بتازد و آن خانه را خراب کند
به دست کس نرسد قرص ماه در دل آب
اگر چه طالبِ آن جهدِ بی حساب کند
تو نیز پردهٔ عصمت بپوش و رخ بفُروز
بهل که شیخِ دَغا عوعوِ کِلاب کند
به اعتدال ازین پرده مان رهایی نیست
مگر مساعدتی دستِ انقلاب کند
ز هم بدرّد این ابرهایِ تیرۀ شب
وِثاق و کوچه پر از ماه و آفتاب کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْ شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
عِتابِ یارِ پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
[...]
چو ترک سرکش من پای در رکاب کند
کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند
فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز
هزار خانه صبر و خرد خراب کند
چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل
[...]
گلی که شرح غمم پیش او صبا بکند
خوشست یک بیکش گر چو من ادا بکند
ز غمزه تو نیاید طریق دلجویی
جز اینکه قصد دل زار مبتلا بکند
به تندخویی آن مست بین که زاید تیغ
[...]
سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند
شمیم گل دل ریش مرا خراب کند
چگونه دل نکشد سوی گلستان امروز
که غنچه خمیه زند سنبلش طناب کند
بباغ فاخته کوکو زند همی یعنی
[...]
چو ترک من هوس مجلس شراب کند
هزار عاشق دل خسته را کباب کند
خراب چون نشوم از کرشمهای کسی
که در کرشمه اول جهان خراب کند؟
شدم ز حسرت او در نقاب خاک و هنوز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.