بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل است
این که عیسی بار خر بر دوش گیرد مشکل است
ای عزیزان رهرو راه دلارام است دل
چون سبکبار است پیش از کاروان در منزل است
مرغ عرشی آرزوی آشیان دارد ولی
چون کند پرواز تا دربند این آب و گل است
اشتیاق روی جانان است جان را در جهان
تا نپنداری که در زندان رضوان غافل است
انتظاری مینماید روزگار وصل را
اختیاری چون ندارد میل او بیحاصل است
عاشقان در انتظار دوست جانی میدهند
در سر هر یک خیال آن که با من مایل است
گرچه در دریای عرفان هست کشتیها روان
هر که زین دریا نشانی میدهد بر ساحل است
ذوق دل بخشد سخنهای همام از بهر آنک
جان او سیراب از انفاس اصحاب دل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوع عشق و انتظار عاشقان پرداخته است. او میگوید که بار دل را بر دوش کشیدن کاری دشوار است و تنها کسانی که در مسیر عشق گام برمیدارند، میتوانند بار سنگین دل را تحمل کنند. عاشقان در انتظار وصال محبوب خود به سر میبرند و هر کدام در خیال معشوق خود غرق هستند. با وجود اینکه در دریای عرفان سفر میکنند، تنها کسانی به ساحل میرسند که نشانهای از عشق را در دل داشته باشند. در نهایت، کلامات همام به جان عاشقان جان تازهای میبخشد و آنان را از فیض دوستان صالح سیراب میکند.
هوش مصنوعی: تن دادن به سختیها و غمها برای کسی که دلش پر از عشق و محبت است، کار آسانی است. اما اینکه عیسی (نماد محبت و نیکوکاری) بار سنگینی را به دوش بکشد، خیلی دشوار است.
هوش مصنوعی: ای دوستان، دل مانند مسافر سبکبار است که قبل از رسیدن به کاروان در حال استراحت است و در آرامش زندگی میکند.
هوش مصنوعی: پرندهای که آرزوی زندگی در آسمان را دارد، اما وقتی به پرواز درمیآید، به دام این دنیا و مادیات گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: میل و longing به چهره محبوب است که جان را در این دنیا به حرکت میآورد، تا خیال نکنید که جان در بهشت رضوان بیخبر و زندانی است.
هوش مصنوعی: روزگار به وصال و ملاقات تو امید دارد، اما چون او اختیاری ندارد، آرزوهایش بینتیجه و بیفایده است.
هوش مصنوعی: عاشقان به خاطر فکر کردن به محبوبشان جانشان را از دست میدهند و در دل هر یک این خیال را دارند که شاید محبوب به آنها توجه دارد.
هوش مصنوعی: هرچند در دریای عرفان کشتیها در حرکتاند، اما هر کسی که نشانهای از این دریا به ساحل میآورد، بر روی زمین قرار دارد و به نوعی با واقعیتهای ملموس در ارتباط است.
هوش مصنوعی: سخنان همام شادی و نشاط را به دل میبخشد، زیرا جان او از نفسهای دوستان دلباخته سیراب و پر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پای دل در کوی عشقت تا به زانو در گِل است
همّتی دارید با من زانکه کاری مشکل است
من ندانم کین دل دیوانه را مقصود چیست
کو همیشه سوی سرگردانی من مایل است
فیل محمودی فرو ماند اگر بیند به خواب
[...]
تا دلم در دست آن سیمین بر سنگین دل است
زیر پای من ز آب چشم و خون دل گل است
جز جفای من نگردد در دل سنگین او
بر ندارد سنگ خارا آنچه او را در دل است
نیست نرمی در دلش با دیده پرآب من
[...]
یار ما محملنشین و ساربان مستعجل است
چون روان گردم که زاب دیده پایم در گل است
میرود من در پیَش فریاد میدارم ولیک
همچو آواز جرس فریاد ما بیحاصل است
رو به هر جانب که آرد قبلۀ جانها شود
[...]
من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است
کز خیال او شوم، خالی، خیالی باطل است
چشم عیارش، به قصد خواب هرشب تا سحر
در کمین مردم چشم است و مردم، غافل است
عشق، در جان است و می، در جام و شاهد، در نظر
[...]
گرچه از باران دیده خاک آن کو پر گل است
پای عاشق در گل از دست دل از دست دل است
بنده را گر پیش خویش از مقیلان خوانی رواست
هر که رو در قبله روی تو دارد مقبل است
دل همه تن اشک خونین گشت و آمد سوری چشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.