شمارهٔ ۲۷
بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل است
این که عیسی بار خر بردوش گیرد مشکل است
ای عزیزان ره رو راه دلارام است دل
چون سبک بار است پیش از کاروان در منزل است
مرغ عرشی آرزوی آشیان دارد ولی
چون کند پرواز تادر بنداین آب و گل است
اشتیاق روی جانان است جان را در جهان
تا نپنداری که در زندان رضوان غافل است
انتظاری می نماید روزگار وصل را
اختیاری چون ندارد میل او بی حاصل است
عاشقان در انتظار دوست جانی می دهند
در سر هریک خیال آن که با من مایل است
گرچه در دریای عرفان هست کشتی ها روان
هر که زین دریا نشانی می دهد بر ساحل است
ذوق دل بخشد سخن های همام از بهر آنک
جان او سیراب از انفاس اصحاب دل است
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
عاریا نوشته:
بیت چهارم * ز * رضوان غافل است.
👆⚐