گنجور

حاشیه‌گذاری‌های امید راهی

امید راهی 🌐

امومت از واژه اُم مشتق شده به معنی مادر و امومت یعنی مادری یا مادر بودن است.


امید راهی در ‫۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷:

با درود و سلام.

در شعر اولی میگوید: 

در سفر عشق چنان گم شدم

کز نظر هر دو جهان گم شدم

یعنی عطار در عشق الهی چنان گم شد که از هستی هیچ آگهی ندارد یعنی در مقام فنا فی اللهی گم شده است، چنانچه قطره را در بحر بریزی، قطره در بحر گم می‌شود و عین صبغه بحر را بخود می‌گیرد. و چون در روز اول خلقت ارواح آدمیان بار امانت الهی به همه عرضه شده بود، هیچ موجودی نتوانست آن بار را حمل کند اینجا انسان پیشقدم شد. وقتی انسانها بدین عالم می‌آیند باید بار امانت الهی را با خود حمل کنند یعنی اوامر و نواهی الهی را همیشه منقاد و تسلیم باشند. ولی عطار از همه عالم عشق را برگزید و در خدا فانی و مستغرق شد لهذا او از بار امانت گم شد و بار امانت از او. برای او دیگر بار امانت معنایی ندارد، چون بار امانت برای کسانیست که از دنیا و مافیهای دنیا بریده و به مقام نیابت الهی برسد. تا آن زمان مجبور است از امر و نهی الهی سر برنتابد. اما وقتی حضرت خداوند او را به مقام قرب خود پذیرفت، او دیگر نیازی به حمل بار‌امانت ندارد بلکه بار امانت را قبلا حمل کرده که به مقام قرب الهی رسیده. دیگران که به مقام قرب الهی نمی‌رسند در امانت خیانت می‌کنند یعنی بجای امر و نهی الهی از خطوات یا قدم های شیطان پیروی می‌کنند. 

کز خطوات تن و جان گم شدم، یعنی تن و جانم در این دنیا که قدمهای گذاشته و آثاری از خود بجا گذاشته، من از آن آثار نیز گم شدم و دیگر مرا خبری نیست که در این عالم چه می‌گذرد. در این مقام عارف جسمانی در زمین است ولی روح و روانش در محضر خداوند است. چنانچه حضرت علی رض وقتی نماز می‌خواند چنان در حضور خداوند مستغرق میشد که محیط و ماحول و افراد دور و پیشش از نزدش گم میشد چنانچه در جنگی تیری بر پای مبارک خلیده بود، خیلی درد داشت، نمی‌توانستند تیر را از پایش بیرون آورند، اصحاب گفتند بگذارید در نیاز شود، وقتی آنحضرت در نماز شدند، تیر را از پای مبارکش برون آوردند در حالیکه او هنوز در نماز خود مستغرق بود و اصلاً احساس نکرد تیر را چگونه بیرون آوردند، زمانی که از نماز فارغ شدند، گفت درد پایم تخفیف یافته، اصحاب گفتند یا امیر المومنین وقتی شما در نماز در حضور خداوند مستغرق شدید ما تیر را از پای مبارک شما کشیدیم. 

تعبیر و شرح قاصر بنده همین بود. 

والسلام

 

 

امید راهی در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰، ساعت ۰۵:۳۸ در پاسخ به ناصر دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳۷ - تذکیر نبیهٔ مریخ:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

امید راهی در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰، ساعت ۰۵:۳۳ در پاسخ به ناصر دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳۷ - تذکیر نبیهٔ مریخ:

امومت از واژه اُم یعنی مادر گرفته شده به معنی مادری یا مادر بودن.

 

امید راهی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۴ - صورت نپرستم من بتخانه شکستم من:

این شعر توسط دکتر صادق فطرت ناشناس هنرمند محبوب القلوب افغانی کمپوز و خیلی زیبا سروده شده. لینک یوتیوب آن قرار ذیل است.
پیوند به وبگاه بیرونی

 

امید راهی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۸ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۹۱ - تنهائی:

به بحر رفتم و گفتم به موج بیتابی.
این شعر توسط محترم دکتر صادق فطرت ناشناس، هنرمند محبول القلوب افغانستان کمپوز و خیلی زیبا سروده شده. لینک یوتیوب آن را ذیلاً به شما میفرستم. چون از طریق دیگر نتوانستم این یادداشت را بفرستم.
پیوند به وبگاه بیرونی

 

امید راهی در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۴ - در حضور رسالت مآب شب سه اپریل م که در دارالاقبال بهوپال بودم سید احمد خانرا در خواب دیدم فرمودند که از علالت خویش در حضور رسالت مآب عرض کن:

با سلام.
میان عنوان پس چه باید کرد و خطاب به اقوام سرحد، عنوان مثنوی تحت عنوان مسافر را فراموش کرده اید که درین مجموعه جا دهید. امیدوارم این کار از سر قصد صورت نگرفته باشد. اگر اشتباهاً صورت گرفته لطفا آنرا درج نمائید. ممنون شما.

 

امید راهی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۷ - نمودار میشود روح ناصر خسرو علوی و غزلی مستانه سرائیده غائب میشود:

مانع علم و هنر عمامه نیست

 

امید راهی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۷ - نمودار میشود روح ناصر خسرو علوی و غزلی مستانه سرائیده غائب میشود:

حکمت از قطع و برید جامه نیست
مانع غلم و هنر عمامه نیست
بیت دوم این شعر در بالا فراموش شده که باید تصحیح گردد. ممنون.

 

امید راهی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۸۸ - ز من بر صوفی و ملا سلامی:

از شما ایرانی های فرهنگی جدا خواهش میکنم‌ در اشعار عرفا تشبث نکنید و کلمات اصلی را به زعم خود تغیر ندهید. شعر فوق‌ از مرحوم علامه اقبال رح اصلا اینگونه است.
زما بر صوفی و ملا سلامی ... که احکام خدا گفتند ما را
و لیکن تاویل شان در حیرت‌افکند... خدا و جبرئیل و مصطفی را

 

امید راهی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:

میگوید می بنوش که سرمست شوی تا ندانی از کجا آمده یی و می بنوش تا مست‌شوی و‌ندانی که بکجا میروی. بقول خواجه عبدالله انصار رح همه از آخر ترسند عبدالله از اول ترسد. یعنی من‌نمیدانم روز اول روز الست من به کجا توجه کردم به عالم بالا یا به عالم سفلی ازآنجاست که نوع زندگانی خود را رقم زدم اگر در آن عالم مطلق محو عالم قدس بودم پس درین دنیا هم از ابتدای پیدایش تا دم مرگ متوجه عالم قدس خواهم بود ولی اگر در آن عالم به عالم قدس نپرداخته ام پس درین دنیا نیز نخواهم پرداخت ولی این دگر مطلق نیست انسان با سعی و تلاش و پیگیری تعالیم انبیا و‌اولیای حق میتواند توجه خود را بسوی عالم بالا بگرداند و مردم از آخر از آن می ترسند که نمی دانند با ایشان چه خواهد شد. لهذا نسخه علاج این دو ترس از دیدگاه خیام نوشیدن می است که نه از جنس شراب یعنی الکهول است بلکه فیوضات ربانیست که از میخانه قرآن به قلب‌و‌روح انسان میرسد یعنی با آن فیوضات ربانی روحت را سرمست‌کن و با عشق زندگی کن تا در فکر این‌نباشی که از کجا آمده یی و بکجا خواهی رفت.

 

امید راهی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۹ - مانند صبا خیز و وزیدن دگر آموز:

پیوند به وبگاه بیرونی
لطفا این صفحه یوتیوب را باز کنید و همین شعر را در آهنگی زیبا به آواز دوکتور صادق فطرت ناشناس افغانی بشنوید.

 

امید راهی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۹ - مانند صبا خیز و وزیدن دگر آموز:

با سلام و تقدیم احترامات عالیه خدمت دست اندر کاران وبسایت نهایت زیبای گنجور. در قدم نخست سپاسگزارم از زحمات تان که برای ایجاد همچو وبسایت عالی بکار برده آید. من روزانه از وبسایت گنجور بهره میبرم و خیلی در حق تان دعا خیر میکنم خداوند خیر و سعادت دارین را نصیب همه تان کند. قلبا سپاسگزارم از شما عزیزان چون خدمت بزرگی را انجام داده آید من واقعا قدر این زحمات و خدمات را میدانم. همیشه شاد و بهروز و کامکار و با سعادت باشید.
امید راهی از کانادا.

 

امید راهی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:

پیوند به وبگاه بیرونی آهنگ این شعر به آواز استاد غلام علی خان

 

امید راهی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۸ - استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را به وقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث. می در خم اسرار بدان می‌جوشد؛ تا هر که مجردست از آن می‌نوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو می‌خوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی»:

رضایی ارجمند ممنون از شما اشعار عربی این بخش را به فارسی ترجمه کردید. خداوند آجر تان دهد.

 

امید راهی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۴ - دربیان اینکه حیات خودی از تخلیق و تولید مقاصد است:

آقای افغان راست میگویند در چندین جای آرزو را رزو نوشته اید، چرا این اشتباهات را اصلاح نمیکنید؟ اگر پیامهای مردم برای تان میرسد لطف نموده اشتباهات را اصلاح کنید. ممنون شما.

 

امید راهی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:

با سلام.
مخاطب بنده آذردیماهی است که نوشته اند عرفای ایران. این حرف شما نشانۀ تعصب است آقا. اول اینکه عرفا هرگز منسوب به سرزمینی نیستند. بقول علامه اقبال لاهوری(رح).
نه هندیم نی ترک و تتاریم.... چمن زادیم و از یک شاخساریم
تمیز رنگ و بو بر ما حرام است.. که ما پروردۀ یک نوبهاریم.
عرفا در دامان اسلام حقیقی(نه شیعه و نه سنی) و مکتب قرآن و سنت پرورش می یابند و همه از آل رسول گرامی اسلام اند. با نسبت دادن عرفای بزرگ اسلام که نوعی سرقت ادبی هست، نمیشود یک ملت بر دیگری برتری یابد. ثانیاً زندگی نامۀ حضرت مولانا و سنایی را مطالعه بفرمائید، که حضرت مولانا از ولایت بلخ که در شمال افغانستان واقعست میباشد و ابوالمجد مجدود ابن آدم سنایی غزنوی از ولایت غزنی که در جنوب افغانستان واقع هست میباشد. هنوز مولانا بنام بلخی ملقب است و سنایی به غزنوی. ولی افغانها هیچ گاهی همچون کثیری از ایرانیان سعی نکرده اند عرفای دیگر سرزمین ها را (مثلاً حافظ و سعدی) را بگویند افغانی اند، چون با این قدر گفتن نمیشود کلاه خود را کج بگذاریم در حالیکه در خورجین ما هیچ چیزی هم نباشد. ما وقتی بر یک دیگر برتری میتوانیم داشته باشیم که به فرمودات این بزرگواران عمل کنیم و خط مشی آنها زا طی کنیم. امیدوارم درین طرز تفکر تان تجدید نظر نکنید. ممنون شما.

 

امید راهی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

بعضی اشعار مثنوی شریف را بعضی ها تغیر میدهند نمیدانم با اینکار خود چه چیزی را حاصل میکنند. بگذارید لطفاً کلمات را سرجای خود شان، تحریف نکنید. این چندین بار است که در صفحۀ گنجور می نگرم اشعار عرفا را تغیر میدهند. اگر بیشتر از حضرت مولانا میدانید لطفاً یک مثنوی دیگر بنویسید. سعی نکنید که به زعم خود مثنوی را تصحیح کنید. این شعر ذیل را که تحریف کرده اید صورت درستش را هم برای تان مینویسم.
شعر تحریف شده.
حملۀ دیگر بمیرم از بشر .... تا برآرم از ملایک پر و سر
پر و سر در متون قدیمی مثنوی شریف وجود ندارد. صورت درستش ازین قرار است.
حملۀ دیگر بمیرم از بشر .... تا برآرم از ملایک بال و پر
لطفاً شعر را دوباره اصلاح کنید. و در شعر دیگر هم دستبرد نموده اید که صورت صحیح انرا هم به شما مینویسم.
شعر تحریف شده.
بار دیگر از ملک قربان شوم..... آنچه اندر وهم ناید آن شوم
صورت درست شعر.
بار دیگر از ملک پران شوم ... آنچه اندر وهم ناید آن شوم.
خواهش میکنم اشعار مثنوی شریف را از تحریف و دستبرد نگه دارید. ممنون شما.

 

امید راهی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۶ - پیغام افغانی با ملت روسیه:

درین شعر حرف ربط ( نه ) نوشته نشده و شعر به این شکل آمده.
ذکر ذوق و شوق را دادن ادب کار جان است این ، کار کام و لب
در حالیکه شعر باید بدین شکل باشد.
ذکر ذوق و شوق را دادن ادب... کار جان است این، نه کار کام و لب.
امیدوارم تصحیح شود.
ذکر باریتعالی عامل ایجاد محبت حضرت حق تعالی است و وقتی محبت ایجاد میگردد، ذوق و شوق در دل برای پرستش خداوند متعال ایجاد میگردد. لهذا ذکر حضرت حق با ذوق و شوق از عین جان منشآ میگیرد، نه از کام و لب. کام و لب صرف وسیله ایست برای اظهار حالات اندرون و جاری ساختن کلمات ذکر بر زبان چون کلمات یا الفاظ معانی را در بر دارند که بر محبت و عشق انسان نسیت به خالقش میافزاید.

 

امید راهی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۵ - ارکان اساسی ملیهٔ اسلامیه رکن اول: توحید:

مصراع ششم منظور علامه ازین آیت قرآن کریم است. ( إن کلّ من فی السموات والأرض إلاّ آتی الرحمن عبداً ). مریم/ 93
«هیچ کس در آسمان‌ها و زمین نیست مگر آن که به بندگی خداوند رحمان در می‌آید».

 

sunny dark_mode