منزل و مقصود قرآن دیگر است
رسم و آئین مسلمان دیگر است
در دل او آتش سوزنده نیست
مصطفی در سینه او زنده نیست
بنده مؤمن ز قرآن بر نخورد
در ایاغ او نه می دیدم نه درد
خود طلسم قیصر و کسری شکست
خود سر تخت ملوکیت نشست
تا نهال سلطنت قوت گرفت
دین او نقش از ملوکیت گرفت
از ملوکیت نگه گردد دگر
عقل و هوش و رسم و ره گردد دگر
تو که طرح دیگری انداختی
دل ز دستور کهن پرداختی
همچو ما اسلامیان اندر جهان
قیصریت را شکستی استخوان
تا بر افروزی چراغی در ضمیر
عبرتی از سر گذشت ما بگیر
پای خود محکم گذار اندر نبرد
گرد این لات و هبل دیگر مگرد
ملتی می خواهد این دنیای پیر
آنکه باشد هم بشیر و هم نذیر
باز می آئی سوی اقوام شرق
بسته ایام تو با ایام شرق
تو بجان افکنده ئی سوزی دگر
در ضمیر تو شب و روزی دگر
کهنه شد افرنگ را آئین و دین
سوی آن دیر کهن دیگر مبین
کرده ئی کار خداوندان تمام
بگذر از لا جانب الا خرام
در گذر از لا اگر جوینده ئی
تا ره اثبات گیری زنده ئی
ای که می خواهی نظام عالمی
جسته ئی او را اساس محکمی؟
داستان کهنه شستی باب باب
فکر را روشن کن از ام الکتاب
با سیه فامان ید بیضا که داد
مژدهٔ لا قیصر و کسری که داد
در گذر از جلوه های رنگ رنگ
خویش را دریاب از ترک فرنگ
گر ز مکر غربیان باشی خبیر
روبهی بگذار و شیری پیشه گیر
چیست روباهی تلاش ساز و برگ
شیر مولا جوید آزادی و مرگ
جز به قرآن ضیغمی روباهی است
فقر قرآن اصل شاهنشاهی است
فقر قرآن اختلاط ذکر و فکر
فکر را کامل ندیدم جز به ذکر
ذکر ذوق و شوق را دادن ادب
کار جان است این ، کار کام و لب
خیزد از وی شعله های سینه سوز
با مزاج تو نمی سازد هنوز
ای شهید شاهد رعنای فکر
با تو گویم از تجلی های فکر
چیست قرآن؟ خواجه را پیغام مرگ
دستگیر بندهٔ بی ساز و برگ
هیچ خیر از مردک زرکش مجو،
«لن تنالوا البر حتی تنفقوا»
از ربا آخر چه می زاید فتن
کش نداند لذت قرض حسن
از ربا جان تیره دل چون خشت و سنگ
آدمی درنده بی دندان و چنگ
رزق خود را از زمین بردن رواست
این متاع بنده و ملک خداست
بندهٔ مؤمن امین ، حق مالک است
غیر حق هر شی که بینی هالک است
رایت حق از ملوک آمد نگون
قریه ها از دخل شان خوار و زبون
آب و نان ماست از یک مائده
دودهٔ آدم «کنفس واحده»
نقش قرآن تا درین عالم نشست
نقشهای کاهن و پاپا شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیزی دیگر است
چون بجان در رفت جان دیگر شود
جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
مثل حق پنهان و هم پیداست این
زنده و پاینده و گویاست این
اندرو تقدیر های غرب و شرق
سرعت اندیشه پیدا کن چو برق
با مسلمان گفت جان بر کف بنه
هر چه از حاجت فزون داری بده
آفریدی شرع و آئینی دگر
اندکی با نور قرآنش نگر
از بم و زیر حیات آگه شوی
هم ز تقدیر حیات آگه شوی
محفل ما بی می و بی ساقی است
ساز قرآن را نواها باقی است
زخمهٔ ما بی اثر افتد اگر
آسمان دارد هزاران زخمه ور
ذکر حق از امتان آمد غنی
از زمان و از مکان آمد غنی
ذکر حق از ذکر هر ذاکر جداست
احتیاج روم و شام او را کجاست
حق اگر از پیش ما برداردش
پیش قومی دیگری بگذاردش
از مسلمان دیده ام تقلید و ظن
هر زمان جانم بلرزد در بدن
ترسم از روزی که محرومش کنند
آتش خود بر دل دیگر زنند
پیر رومی به زنده رود می گوید که شعری بیار
پیر رومی آن سراپا جذب و درد
این سخن دانم که با جانش چه کرد
از درون آهی جگر دوزی کشید
اشک او رنگین تر از خون شهید
آنکه تیرش جز دل مردان نسفت
سوی افغانی نگاهی کرد و گفت
«دل بخون مثل شفق باید زدن
دست در فتراک حق باید زدن
جان ز امید است چون جوئی روان
ترک امید است مرگ جاودان»
باز در من دید و گفت ای زنده رود
با دو بیتی آتش افکن در وجود
ناقهٔ ما خسته و محمل گران
تلخ تر باید نوای ساربان
امتحان پاک مردان از بلاست
تشنگان را تشنه تر کردن رواست
در گذر مثل کلیم از رود نیل
سوی آتش گام زن مثل خلیل
نغمهٔ مردی که دارد بوی دوست
ملتی را میبرد تا کوی دوست»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی اصول و اهداف قرآن و دین اسلام میپردازد و تفاوت آنها را با وضعیت موجود و ملوکیت مورد نقد قرار میدهد. شاعر اشاره میکند که در دل افرادی که به قرآن و پیام آن عمل نمیکنند، آتش عشق و ایمان وجود ندارد و پیامبر (مصطفی) در دل آنها زنده نیست. او تأکید میکند که مؤمنان واقعی باید از قرآن الهام بگیرند و از نفوذ سلطنت و ملوکیت دور شوند.
شاعر از نسل نوین و افکار نوین سخن میگوید که باید به جای تقلید از زمانهای کهن (رسم و آیین) بر اصول و آموزههای قرآن متمرکز شوند. او از مردم میخواهد که با بینش و فهمی جدید به سمت شرق و مبانی اسلامی برگردند و از ربا و فساد اقتصادی پرهیز کنند. قرآن را به عنوان راهنمایی برای آزادی و راستگویی معرفی میکند و بر لزوم نیکوکاری و بخشش تأکید میکند.
در انتها، شاعر از روحیات و آمال مؤمنان میگوید و به ارزشهای دوستی و محبت اشاره میکند، از آنها دعوت میکند تا در مسیر خدا و خدمت به دیگران قدم بردارند و از مشکلات زندگی نترسند.
هوش مصنوعی: منزل و هدف قرآن با هم تفاوت دارد و آیین و روش مسلمانان نیز متفاوت است.
هوش مصنوعی: در دل او شعلهای از عشق و محبت وجود ندارد، زیرا در درون او نور وجود حضرت مصطفی به روشنی نمیتابد.
هوش مصنوعی: یک مؤمن حقیقی از قرآن که استفاده میکند، هیچ وقت به زحمت و سختی دچار نمیشود، نه بیمار است و نه دردی را احساس میکند.
هوش مصنوعی: شخصی که به تنهایی بر تخت پادشاهی تکیه زده و سلطنت را بدون نیاز به قدرتهای بزرگ مانند قیصر و کسری به دست آورده است، در واقع توانسته است بر تمامی آنها غلبه کند.
هوش مصنوعی: وقتی که جوانههای سلطنت رشد و استحکام پیدا کردند، تأثیر دین بر قدرتهای پادشاهی و حکومتی به نفع خود را نشان داد.
هوش مصنوعی: با تغییر وضعیت سلطنت، عقل و درک و آداب و رسوم و مسیر زندگی هم دگرگون میشود.
هوش مصنوعی: تو که طرحی نو و متفاوت به وجود آوردی و از شیوههای قدیمی و معمول دست کشیدی.
هوش مصنوعی: ما مانند مسلمانان در این دنیا، سلطنت و پادشاهی را شکستیم و به عظمت آن پایان دادیم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که چراغی در دل ما روشن شود، عبرتی از آنچه که گذشتیم بگیریم.
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، محکم قدم بردار و با قدرت به جلو برو، به گمراهیها و تعصبات بیپایه دیگر توجه نکن.
هوش مصنوعی: مردم این دنیا به کسی نیاز دارند که هم بشارتدهنده و هم هشداردهنده باشد.
هوش مصنوعی: تو دوباره به سوی ملتهای شرق برمیگردی، در حالی که زمان تو با زمان ملتهای شرق گره خورده است.
هوش مصنوعی: تو در دلت آتش سوزانی را نهفتهای که در تمام شب و روز دائم در حال شعلهور شدن است.
هوش مصنوعی: آیین و دین غربی کهن شده و دیگر به آن مکان باستانی نگاه نکن.
هوش مصنوعی: عمل خداوندان را در نظر گرفته و از هر چیزی که به آنها مربوط نیست، عبور کن و بر خرام.
هوش مصنوعی: اگر در دل تاریکی و ناامیدی به جستجوی حقیقت بپردازی، میتوانی به زندگی و حقیقتی اساسی و واقعی دست یابی.
هوش مصنوعی: ای کسی که میخواهی به نظام هستی دست یابی، آیا او را بر پایه محکم و استواری بنا کردهای؟
هوش مصنوعی: داستان قدیمی را به گونهای نو بیان کن تا اندیشهها را روشن کند، همچون کتابی اصلی و بنیادین.
هوش مصنوعی: با یاران سیاهپوشم، نشانی از قدرت و شجاعت را دارم که به من مژدهٔ فتح و پیروزی را میدهد، مانند خبرهایی که پیروزی بر شاهان بزرگ تاریخ را نوید میدهد.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، زیباییها و جلوههای مختلف را مشاهده کن و در عین حال به هویت و ارزشهای خود توجه داشته باش، حتی اگر در فضایی متفاوت و دور از خانه قرار داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر به فریبندن فجای غربیها آشنا هستی، باید از رفتار مکارانه دست برداری و مانند شیر با شجاعت و قدرت عمل کنی.
هوش مصنوعی: روباه تلاش میکند تا ابزار و وسایل لازم را فراهم کند، در حالی که شیر، که مولا و سرور است، به دنبال آزادی و مرگ میگردد.
هوش مصنوعی: فقر و تنگدستی که به قرآن وابسته نیست، تنها به موارد غیرمعتبر و سطحی شبیه است. در واقع، قرآن اساس و ریشهی قدرت و حاکمیت است.
هوش مصنوعی: فقر به معنای کمی و نبود است و در اینجا به نوعی کمبود اشاره دارد. این جمله نشان میدهد که برای رسیدن به کمال در فکر و اندیشه، نیاز به یادآوری و ذکر وجود دارد. در واقع، نمیتوان به خوبی به تجزیه و تحلیل و تفکر عمیق دست یافت مگر اینکه از ذکر و یادآوری در کنار آن بهرهبرداری شود. بنابراین، ذکر و یادآوری در تکمیل تفکر و اندیشه نقش مهمی دارد.
هوش مصنوعی: ابراز شوق و هیجان به زبان آوردن، نشانهای از ادب و شخصیت نیکوست و این به نوعی روح زندگی و لذت را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: از دل او شعلههای سوزانی برمیخیزد که با حال و هوای تو هنوز سازگاری ندارد.
هوش مصنوعی: ای شهید، با زیبایی افکارت، با تو صحبت میکنم درباره ظهور و بروز اندیشهها.
هوش مصنوعی: قرآن چه چیزی است؟ پیامی برای انسان، که به خواجه خبر میدهد از حقیقت مرگ و به بندهای که بدون ابزار و وسایل است، هشدار میدهد.
هوش مصنوعی: هیچ خیری از آن مرد ثروتمند انتظار نداشته باش، چون شما هرگز به خوشی و نیکی نخواهید رسید مگر اینکه از دارایی خود ببخشید.
هوش مصنوعی: از ربا به جز فساد و مشکلات، چیزی برنمیخیزد و تنها کسانی که تجربه تلخ آن را ندارند، لذت قرض دادن به شکل نیکو را درک نمیکنند.
هوش مصنوعی: انسانی که گرفتار ربا شده، جانش تاریک و دلش سخت میشود، بهگونهای که همچون خشت و سنگ احساس میکند و مانند حیوان درندهای میشود که دیگر دندان و چنگی برای شکار ندارد.
هوش مصنوعی: کسب روزی از زمین اشکالی ندارد، زیرا این نعمت هم به بنده تعلق دارد و هم از آن خداست.
هوش مصنوعی: کسی که به ایمان و امانتداری شهرت دارد، تنها حق مالک را محترم میشمارد و از دیگر مواردی که حق ندارند، دوری میجوید زیرا آنها موجب تباهی و نابودی هستند.
هوش مصنوعی: حقیقت و عدالت از سوی پادشاهان و rulers به وجود آمده، اما این قدرت و ثروت آنها موجب ویرانی و تضعیف روستاها و جوامع کوچک شده است.
هوش مصنوعی: ما همه از یک منبع و روشنایی به وجود آمدهایم و زندهایم، مانند آب و نانی که از یک سفره مشترک به دست میآید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که قرآن در این دنیا مطرح شد، اعتبار و نفوذ نقشهای کاهنان و پیشوایان مذهبی از بین رفت.
هوش مصنوعی: به صراحت بیان میکنم آنچه در دل دارم. این تنها یک کتاب نیست، بلکه چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: وقتی که جان به عمق وجود انسان نفوذ کند، تبدیل به جان دیگری میشود. و وقتی که تغییر کند، تمام جهان نیز تغییر خواهد کرد.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به وجود حقیقتی دارد که هم در خفا و هم در روشنایی قابل مشاهده است. این حقیقت زندگیبخش و جاودانی است و قادر به بیان خود میباشد.
هوش مصنوعی: به سرعت، با هوش و آگاهی جستجو کن و به دنبال تواناییها و نقشههای خوب در غرب و شرق بگرد، مانند برق که به سرعت میتابد.
هوش مصنوعی: با مسلمان بگو که جان خود را برای او آماده کن و هر چیزی که از نیازهایت بیشتر داری، به او بده.
هوش مصنوعی: خداوند دین و قانونی جدید به وجود آورد که باید کمی به نور و روشنی قرآن نگاه کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی از درون و چالشهای زندگی آگاه میشوی، به طور همزمان از سرنوشت و سرنوشتساز زندگیات هم آگاهی پیدا میکنی.
هوش مصنوعی: محفل ما بدون شراب و ساقی است، اما دوای دل و آهنگ قرآن همچنان در آن جاری است.
هوش مصنوعی: اگر آسمان زخمههای زیادی داشته باشد، صدای ما تاثیری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: یادآوری و یادکرد خداوند از ویژگیهای معنوی و روحانی موجودات است و این یاد، مستقل از زمان و مکان است.
هوش مصنوعی: ذکر خدا از یادآوریهای دیگر متفاوت است و نیاز او هیچ محدودیتی ندارد، نه به حدود جغرافیایی مثل روم و شام وابسته است.
هوش مصنوعی: اگر خدا بخواهد، ممکن است نعمتی که از ما گرفته شده، به قومی دیگر عطا کند.
هوش مصنوعی: من از مسلمانان دیدهام که همیشه تقلید میکنند و به گمانها توجه دارند، هر لحظه جانم در بدن به لرز میآید.
هوش مصنوعی: میترسم روزی برسد که او را از عشق و محبت محروم کنند، و اینگونه آتش عشقش به دل دیگری میافتد.
هوش مصنوعی: پیر رومی از زنده رود میخواهد که شعری بیاورد.
هوش مصنوعی: پیر رومی به شدت تحت تأثیر این گفتار قرار گرفته و میدانم که این حرف چه تأثیری بر روح و جان او گذاشته است.
هوش مصنوعی: از دلش آهی عمیق و دردناک برآمد و اشکهای او به خاطر غم و اندوهش، سرختر و زندهتر از خون یک شهید بود.
هوش مصنوعی: کسی که تنها تیرش به سمت دل مردان نمیخورد، با نگاهی به افغانها گفت.
هوش مصنوعی: دل مانند شفق باید خونین شود و برای دستیابی به حقیقت، باید تلاش و کوشش کرد.
هوش مصنوعی: زندگی به امید و آرزو وابسته است، مانند جوی که به آرامی جریان دارد. اگر امید را رها کنی، مرگ همیشگی و بیپایانی در کمین است.
هوش مصنوعی: او دوباره به من نگاه کرد و گفت: ای زنده رود، با دو بیت شعری وجودم را شعلهور کن.
هوش مصنوعی: این شعر به وضعیت دشوار و خستهکنندهای اشاره دارد که یک دولتیار یا کاروانسالار با آن مواجه است. او باید با مشکلات و ناکامیها کنار بیاید و در عین حال با بار سنگین و رنجهای کاروان هم سازگار شود. در واقع، این شعر به نوعی نشاندهندهی تحمل و تلاش در مواجهه با سختیهاست.
هوش مصنوعی: آزمایش واقعی مردان نیکوکار از مشکلات و سختیهاست و افزایش عطش در تشنگان منطقی است.
هوش مصنوعی: مثل کلیم (موسى) که از رود نیل عبور کرد و به سوی آتش رفت، تو هم باید با اعتماد به نفس و شجاعت قدم برداری.
هوش مصنوعی: آواز مردی که بوی دوست را با خود دارد، گروهی را به سمت محلهٔ دوست هدایت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.