در سفر عشق چنان گم شدم
کز نظر هر دو جهان گم شدم
نام و نشانم ز دو عالم مجوی
کز ورق نام و نشان گم شدم
هیچ کسم نیز نبیند دگر
کز خطوات تن و جان گم شدم
جامهدران اشک فشان آمدم
رقصکنان نعرهزنان گم شدم
چون همه از گم شدگی آمدند
گم شدگی جستم از آن گم شدم
بار امانت چو گران بود و صعب
من سبک از بار گران گم شدم
گم شدم و گم شدم و گم شدم
خود چه شناسم که چه سان گم شدم
سایهٔ یک ذره چه سان گم شود
در بر خورشید چنان گم شدم
بحر شغبناک چو گشت آشکار
بر صفت قطره نهان گم شدم
قطره بدم بحر به من باز خورد
تا خبرم بد به میان گم شدم
شد همگی هستی عطار نیست
تا ز میان همگان گم شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس گمشدگی عمیق خود در عشق سخن میگوید. او به طور استعاری بیان میکند که در این سفر عاشقانه، نه تنها از دنیای پیرامون خود غافل شده، بلکه هویتش نیز محو شده است. شاعر به قدری درگیر عشق است که نام و نشانی از خود ندارد و حتی کسی نمیتواند او را شناسایی کند. او به توصیف حالت رقص و نالههای خود در این حالت گمگشتگی میپردازد و میگوید که بار امانت عشق او را سنگین کرده ولی او از آن مستغنی شده است. در نهایت، او به نقطهای میرسد که خود را به عنوان یک ذره در برابر خورشید و یک قطره در برابر دریا میبیند که به کلی در میانهٔ عشق محو شده است. غم و اندوه از گمشدگیاش او را به جایی میرساند که حتی وجودش را در میان جمع نیز احساس نمیکند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق به قدری غرق در احساسات و تجارب شدم که دیگر وجودم از دید هر دو جهان ناپدید شد.
هوش مصنوعی: به دنبال نام و نشانی از من در این دو جهان نباش، زیرا من از ورق زندگیام نام و نشان خود را گم کردهام.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند ببیند که من چگونه از وجود خودم و روحم گم شدهام.
هوش مصنوعی: با لباس پاره و اشکهای ریزان به جایی آمدم و در حال رقص و شادی، گم شدم و صدای نالهام بلند شد.
هوش مصنوعی: همه از حالت گمشدگی و سرگردانی به دنیا آمدهاند، اما من به خاطر همین گمشدگی به جستوجو پرداختم و در نهایت خودم هم گم شدم.
هوش مصنوعی: زمانی که بار مسئولیت بسیار سنگین و دشوار بود، من از زیر این بار سنگین رهایی یافتم و گم شدم.
هوش مصنوعی: من در گمشدگی خود غرق شدهام و نمیتوانم خودم را بشناسم یا بفهمم که چگونه اینقدر گم شدهام.
هوش مصنوعی: سایهٔ یک دانه چطور میتواند در برابر نور خورشید محو شود؟ من هم به همین شکل در برابر عظمت و نورانی بودن کسی گم شدم.
هوش مصنوعی: وقتی دریا به طوفان و هیجان درآمد، من که به اندازه یک قطره کوچک بودم، کمکم گم شدم و از نظر پنهان شدم.
هوش مصنوعی: یک قطره از من جدا شد و به دریا پیوست تا اینکه وجودم به کلی در میان آن ناپدید شد و خبرم را از دست دادم.
هوش مصنوعی: همه چیز به یک حالت و وضعیتی رسیده که عطار دیگر وجود ندارد؛ بنابراین، من هم با این همه افراد دیگر ناپدید شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.