امید در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۱ - جوی آب:
شبکه پیام 14/5/89 23:40
اقبال لاهوری در حاشیه این شعر می نویسد این شعر ترجمه ای است بسیار آزاد از ترانه محمد اثر معروف گوته شاعر معروف آلمانی که آن را در دیوان شرقی غربی آورده است و این شعر گوته در اصل بخشی از نمایشنامه ای بود که او قصد داشت آنرا درباره اسلام بنویسداما عمر او مجال نداد.
اطلاعات شعری شما در حد نوشتن شعر است بیشترش کنید
Khodayar Sarfaraz در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴:
Dar jayee ghazal e zir ra be onvan e kameltar e anche shoma dar site khod darid didam:
خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد
سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد
به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم
پس از آن که من نمانم، به چه کار خواهی آمد
غم و قصه فراقت بکشد چنان که دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی. ره تو درون این دل
مرو ایمن اندر این ره که فگار خواهی آمد
همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد
کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد
به یک آمدن ربودی، دل و دین و جان خسرو
چه شود اگر بدین سان دو سه بار خواهی آمد
---
پاسخ: با تشکر، نقل قبلی:
خبرم شدست کامشب سر یار خواهی آمد
سر من فدای آن ره که سوار خواهی آمد
غم و غصه فراقت بکشم چنانکه دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی ره تو درون این دل
مرو ایمن اندرین ره که فگار خواهی آمد
می تست خون خلقی و همیخوری دمادم
مخور ا ین قدح که فردا به خمار خواهی آمد
منم آهوی رمیده زکمند خوبرویان
به امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد
به یک آمدن ببردی دل و جان صد چو خسرو
که زید اگر بدینسان دو سه بار خواهی آمد؟
با نقل شما جایگزین شد.
مجید سیدی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۸ - این مرثیه را جهت افصح البغاء سید حسین روضه خوان گفته:
ای مسجد از اسف تو بر اصحاب در ببند
صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مجید سیدی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۸ - این مرثیه را جهت افصح البغاء سید حسین روضه خوان گفته:
در بیت هفتم مصرع اول موثر به اشتباه مثر درج شده است:
افسوس از آن کلام موثر که میفکند
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مینا در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۰۴:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
همین الان دارم به رادیو گوش میدم. استادی در حال تفسیر این شعر این مصرع را "جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت" صحیح نمیدانن و آن را بر اساس نسخه قونیا (اگر اشتباه نکنم) "تاب نداشت" میدانند.
nasim در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
سلام
ممنون به خاطر سایت خوبتون
منظور شاعر در بیت دوم از شش جهت چی هست؟؟؟
فرهاد در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:
اینطور که پیداست حافظ را نشناخته اید برادر من.مطمئن باشید انان که مدح شاهان گفته و یا میگویند هم اکنون نامی از ایشان برده نمیشود.......
من متن بلند و بالای حمید رضا خواندم که از تحلیل ایشان میتوان نتیجه گرفت اشعار شعرایی همچون حافظ سخت تحت تاثیر رخدادهای اجتماعی سیاسی و اقتصادی جامعه آن زمان خودشان بوده است.
اما حمید رضا خان عزیز در باره حضرت حافظ خیلی خیلی اشتباه کرده ای و اگر چنین بود در همان سالهای ب÷پس از وفات ایشان نه از حافظ خبری بود نه از غزلیاتی که در مدح ثنای اربابان قدرت سروده بود
من با نظر مهدی خان خاتمی تا حدودی موافقم گرچه ابیاتی در مدح شاه جهان در غزلیات حافظ میتوان یافت.
اما هر انسانی جایز الخطاست و اندک ابیات مداحی شاهان در اشعار حافظ به مانند چند دانه شن ریز در انبار بیکران زر و سیم است!
همیرضا در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):
در این صفحه میتوانید نکات جالبی راجع به این تصنیف بخوانید و همینطور به اجراهای معروف آن گوش دهید:
پیوند به وبگاه بیرونی
ناشناس در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - زن در ایران:
نور دانش را ز چشم زن نهان می داشتند ...
نهان ... نه پنهان
از نظر وزنی پنهان ایراد دارد
منبعی برای نهان ندارم اما خودتون بیشتر تحقیق کنید
---
پاسخ: با تشکر، مطابق پیشنهاد شما «پنهان» با «نهان» جایگزین شد.
مجید سیدی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
به همگی دوستان هنردوستم پیشنهاد می کنم ساز و آواز و تحریر این شعر را که اثر آقای محمدرضا شجریان است بشنوید.
ایرج در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۴:
بگویش که در جنگ مردن به نام
به از زنده دشمن بدو شادکام
واقعا مرد بزرگی بوده است. که این جواب دندان شکن را به سعد وقاص داده است. با افتخار مردن در جنگ بهتر از زندگی با ننگ می باشد
امید در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:
ای هدهد صبا به سبا می فرستمت
از حافظ
مجید سیدی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:
حافظ می فرماید:
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
سیاوش در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
در اوج زیبائی کلام شاعر ، به صداقت و قداست عشق و درک مفهوم واقعی عشق در فراغ و حزن بعد از وصال و مهم تر آنکه هر آنچه معشوق خواست کند و اجرا کند می رسم و اینکه غافلم از جبر روزگار . ای دل بسوزی ای دل ...
سیاوش در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸ - در راه زندگانی:
با اینکه تجربه ی سنی ایشان را ندارم ولی با تمام وجود درک می کنم که چه می گوید 24 .
سیاوش در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴ - هفتاد سالگی:
احسنت به ظرافت طبع شاعر پارسی که کلمات را به عرش میبرند تا مفهومی را در فرش زمین به یاران خود بگویند . اوشو عارف هندی مکررا به زیستن ده دوره ی هفت ساله انسان تاکید دارد . همان هفتاد سالگی .
مجید سیدی در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:
با تشکر از ارائه نظرات دوستان و با عرض پوزش:
در حاشیه نویسی بر نظر جناب علیزاده باید گفت که ترکان سمرقندی در دیوان حافظ کنایه از زیبارویان است که با عشوه و غمزه دل و دین به غارت می برند. از آنجا که معروفترین آشوبگر و غارتگر در زمان حافظ مردی ترک تبار و به ظاهر کامل به نام تیمور لنگ بوده حافظ همواره دلبری و عشوه گری مهرویان را به غارتگری ترکان تشبیه نموده است.
همچنین:
با تشکر از آقای مهرداد منطقیان باید عرض کنم ایراد مطرح شده از سوی ایشان درست نبوده و بر اساس تصحیحات معتبر رویت شده بیت مزبوطه صحیح درج شده است.
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۱۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس:
خواهشمند است این ابیات را بدین صورت اصلاح فرمایید:
اگر تو مر مرا چاره نجویی
وزین اندیشه جانم را نشویی
چه مرگ آید به پیش من چه موبد
که روزش بادهمچو روز من بد
یکی نیزنگ(؟) سال از هوشمندی
مگر مردیش را بر من ببندی
چو سالی بگذرد پس بر گشایی
رهی گرددت(؟) چون یابد رهایی
مگر چون زین سخن سالی بر آید
به من بر روز بدبختی سر آید
سیه دل گشتی از رنج آی(؟)
سیاهی از شبه نتوان زدودی
ندانم چاره جز کام تو جستی
به افسون شاه را بر تو ببستی
کجا آنگه روی هر دو بیاورد
طلسم هر یکی را صروتی کرد( کل بیت نقص دارد)
کجا تا آن بود در آب و در نم
بود همواره بند شاه محکم
قضای بد ستیز خویش بنمود
نگر تا زهر چون بر شکر آلود
تبه کرد آن نشان و زمین را
ببردی آن بند شاه بافرین را( کل بیت نقص دارد)
قضا کرد آن زمین را رودخانه
بماند آن بند بر شه جاودانه
بگویم با یک یک حال آن ماه
چه با دایه چه با رامین چه با شاه
پاسخ: با تشکر از زحمت شما برای ذکر غلطهای چند بخش، متأسفانه شیوهای که شما در ذکر اغلاط داشتید تصحیحش بسیار زمانبر بود و از عهدهٔ من خارج بود، چون باید شعر را کامل میخواندم تا محل بیتهایی را که ذکر میفرمودید پیدا کنم. لطفاً از این به بعد برای تصحیح غلطها، محل بیت مشکلدار (شمارهٔ بیت)، مورد غلط و درستش را ذکر کنید تا بدون نیاز به بازخوانی شعر بشود آن را تصحیح کرد.
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو:
خواهشمند است این ابیات را بدین صورت اصلاح فرمایید:
جهان تاریک شد بردیدگانش
تو گفتی دود شد در مغز جانش
نرسته نار دو پستانت از بر
هوای تو برست از هفت کشور
ترا از شهر خود بیگانه کردند
مرا در شهر خود دیوانه کردند
مرا دیدار تو ایزد چو جان کرد
ابی جان زندگانی چون توان کرد
به یک هفته به مرو شاهجان شد
تن بیجان تو گفتی نزد جان شد
ترا در دست موبد داد مادر
پس آنگه از پست نامد برادر
اگر چه شاه و شهزادست ریرو
به شاه و پادشاهی نیست چون او
و گر پیوند ویرو با تو بشکست
جهانداری چنین با تو بپیوست
به قد از تخت سروی بر جهانی
به روی از کاخ باغی بشکفانی
دهی خورشید را از چهره تصویر
نهی بر جادوان از زلف زنجیر
جوانی داری و خوبی و شاهی
فزون تر زین که تو داری چه خواهی
مکن بر حکم یزدان ناپسندی
مده بی درد ما را دردمندی
ز فریاد( فریادت؟ فریادی؟) نترسد حکم یزدان
نگردد باز پس گردون گردان
جوابش داد ویس ماه پیکر
که گفتار تو چون تخمی است بی بر
چو او را بود ناکامی به فرجام
مبیند ایچ کس دیگر ز من کام
دگر باره زبان بگشاد دایه
که بود اندر سخن بسیار مایه
چو باز آید نبیند گنج بر جای
بماند جاودان با حسرت و وای
هر آن کاو برمنش با شدبه گشی(؟)
نباشد عیش او را هیچ خوشی
همی گفت آه از بخت نگونسار
که یکباره ز من گشتست بیزار
قضا بارید بر من سیل بیداد
قدر آهیخت بر من تیغ فولاد
دو گیسو در برافگنده کمندش
پری در زیر آن هر دو پرندش
اگر فرزانه آن بت را بدیدی
چو دیوانه به تن جامه دریدی
وگر رضوان بر آن بت بر گذشتی
به چشمش روی حوران زشت گشتی
چو ماهی در چمن گاه بهاران
ستاره گرد ماه اندر مزاران
که داند کرد یک یک در سخن یاد
که شاهنشاه وی را چه فرستاد
پاسخ: با تشکر از زحمت شما برای ذکر غلطهای چند بخش، متأسفانه شیوهای که شما در ذکر اغلاط داشتید تصحیحش بسیار زمانبر بود و از عهدهٔ من خارج بود، چون باید شعر را کامل میخواندم تا محل بیتهایی را که ذکر میفرمودید پیدا کنم. لطفاً از این به بعد برای تصحیح غلطها، محل بیت مشکلدار (شمارهٔ بیت)، مورد غلط و درستش را ذکر کنید تا بدون نیاز به بازخوانی شعر بشود آن را تصحیح کرد.
مسعود در ۱۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح حضرت رضا علیهالسلام :