ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:
شاهد = زیبا روی
لطیف = دلپذیر، نغر
لطافت = نرمی، نازکی
فانی = ضمیر مبهم معشوق
گل خندان = استعاره از محبوب
آب روان = استعاره از اشک
دلنشان = آرام بخش دل
خم ابرو = منحنی کمان ابروی یار( استعاره مکنیه )
لُغَز = معما
مویی و میانی = موی مشکین و میان باریک (کمر باریک )
آنی دارد = لطیفه ای از زیبایی و صف ناشدنی دارد
صنعت = هنر
عِنان = افسار، دهنه
خرابات نشینان = ساکنان میخانه معرفت
ملاف = لاف مزن ، خودستایی مکن
معنی بیت 3 : ای گل شکفته به چشمه چشم من عنایتی کن که به آرزوی دیدار تو اشکش روان است
معنی بیت آخر: به مدعی بگو که به لطیفه ها و معماهای خود برحافظ فخر مکن قلم ما نیز گویا و خوش بیان است ( آرایه التفاوت )
فرشاد موسوی در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:
بر خلاف اکثر نظرات جناب آقای حسینعلی حروی از شارحان بزرگ دیوان حافظ معتقدند که منظور از آصف در شعر حافظ خود حضرت سلیمان می باشد.مگر در برخی موارد معرود که خواجه با صراحت به وزیر یا شخص معینی این لقب را داده اند.
همانطور که در بیت :
زیان مور به آصف دراز گشت و رواست...
میبینیم ، زبان مور به آصف دراز گشته و بر او خورده گرفته است؛حال آنکه طبق روایات تاریخی بین مور و وزیر سلیمان(یعنی آصف)هیچگونه برخوردی نبوده است و مور فقط با جناب سلیمان مکالمه و مجادله داشته.پی نتیجه می گیریم منظور از «آصف» در این بیت و به طور کلی در دیوان حافظ «سلیمان» است. بیت دیگری از خواجه هم شاهدی بر این مدعاست:
شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر
به باد رفت و ازو خواجه هیچ طرف نبست
همانطور که می دانیم در اختیار داشتن باد و منطق طیر و شکوه، از مواهبی بود که خداوند متعال به حضرت سلیمان داد نه به آصف
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
فتوا = حکم شرعی
فتوای خرد = به حکم اندیشه
حرص به زندان کردم = طمع را به بند کشیدم
عنقا = سیمرغ، مراد از پیر و مرشد کامل
بردم راه =راه جستم
قطع = عبور، حرکت
مرغ سلیمان = مراد، پیر و مرشد
از خلاف آمد = از کارهای خلاف عادت
کسب جمعیت = اتحاد، هماهنگی، جمع بودن
گنج روان = مراد از محبوب ازلی
دل ریش = دل مجروح
سودا = عشق ، آرزو
سلطان ازل = خداوند
نقش = اختیار
مستوری = زهد و تقوی
لطف ازل = محبت خداوند
جنت فردوس = بهشت، طمع، امید
پیرانه سر = هنگام پیری
صحبت = هم صحبتی
بنواخت = نوازش بینم
اجر = مزد
کلبه احزان = خانه تنگ غم و اندوه
چه عجب = جای شگفتی نیست
معنی بیت 10: در خم محراب روزگار هیچ حافظی از حافظان قرآن آن تنغم را نکند که من درسایه نعمت و دولت تلاوت قرآن شریف و ملازمت باآن کسب کردم و لذتی که از این جهت به دست آوردم.
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۶:۳۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۰:
خواهشمند است موارد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
خاک بر فرق خیال پوچ اگر باز است چشم
مفت امروپد این امروز بیفرداکنید
میکند یک دیده ی بیدار کار صد چراغ
روزنی زین خانهٔ تاربک بر دل واکنید
درست:
خاک بر فرق خیال پوچ اگر باز است چشم
مفت امروپد(؟) این امروز بیفردا کنید
میکند یک دیده ی بیدار کار صد چراغ
روزنی زین خانهٔ تاریک بر دل واکنید
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۶:۱۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۸:
خواهشمند است موارد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
خال مشکین نیز با چشم سیه هم نسبت است
ساغر میگر نباشد حبی از افیون زنید.
کر نفس دزدد هوس تشویش امکان هیچ نیست
ای گهرها مهر بر طومار این جیحون زنید
غافلان باید ز شمع آموخت طور عافیت
یکدو ساعت سر بهجیبازخود قدمببرونزنید
درست:
خال مشکین نیز با چشم سیه هم نسبت است
ساغر می گر نباشد حبی از افیون زنید
گر نفس دزدد هوس تشویش امکان هیچ نیست
ای گهرها مهر بر طومار این جیحون زنید
غافلان باید ز شمع آموخت طور عافیت
یک دو ساعت سر به جیب از خود قدم بیرون زنید
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۶:۰۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۵:
خواهشمند است موارد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
شعلهسان چند از رکگردن علم افراشتن
سکهٔ افتادگی بک ره چو تقش پا زنید
از پر عنقا صدایی میرسد کای غافلان
موج بسیار است اگر بیرون این درمبا زنید
درست:
شعلهسان چند از رگ گردن علم افراشتن
سکهٔ افتادگی یک ره چو نقش پا زنید
از پر عنقا صدایی میرسد کای غافلان
موج بسیار است اگر بیرون این دریا زنید
علی در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او:
بیت را غلط ثبت کردهاید. درستش:
به هر لفظ مکن در صد بکن بیش
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۵:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
حسرتی در پرده نومیدی دل دشتم
سوختنها چون سپند آخر به فریادم رسید
درست:
حسرتی در پرده ی نومیدی دل داشتم
سوختنها چون سپند آخر به فریادم رسید
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۷:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
خواهد عبیر پیرهن عافیت شدن
خاکبببتری کز اخگر طبعم دماندهاند
درست:
خواهد عبیر پیرهن عافیت شدن
خاکستری کز اخگر طبعم دماندهاند
مانی گرگانی در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶:
درودبرشما،خسته نباشید.لطفا"ترجمه عربی ابیات این غزل را یرایم بفرستید.سپاسگزارم
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۹:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
گردوندربن بیابان عمریست بیسروباست
این گردباد یارب دیوانهٔ که باشد
بنیاد خلق امروز گرد خرابه دیدی
تا مسکن تو فردا وبرانهٔ که باشد
درست:
گردون درین بیابان عمریست بی سر و پاست
این گردباد یا رب دیوانهٔ که باشد
بنیاد خلق امروز گرد خرابه دیدی
تا مسکن تو فردا ویرانهٔ که باشد
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۷:۵۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۰:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
جمعیت از آن دلکه پریشان تو باشد
معموری آن شوق که وبران تو باشد
درست:
جمعیت از آن دل که پریشان تو باشد
معموری آن شوق که ویران تو باشد
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۷:۵۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۸:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
نمایانم به رنگ سایه از جیب سیهروزی
چه باشد رنگ من یارب اگر آیینه ین باشد
به لوح حیرتم ثبت است رمز پردهٔ امکان
مثال خوب و زشت آبینه را نقش نگین باشد
درست:
نمایانم به رنگ سایه از جیب سیهروزی
چه باشد رنگ من یارب اگر آیینه این باشد
به لوح حیرتم ثبت است رمز پردهٔ امکان
مثال خوب و زشت آیینه را نقش نگین باشد
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
خیال نامد!ری تا کیت خاطرنشین باشد
چهلازم سرنوشتتچون نگین زخم جبین باشد
غباری نیست از پست و بلند موج دریا را
حقیقت .بینیاز ز اختلاف کفر و دین باشد
درست:
خیال نامداری تا کیت خاطرنشین باشد
چه لازم سرنوشتت چون نگین، زخم جبین باشد
غباری نیست از پست و بلند، موج دریا را
حقیقت بینیاز از اختلاف کفر و دین باشد
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۴:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
چه ممکن است که آغوش حرصها بهم آید
درتن جسراحث خمیازه التیام نباشد
درست:
چه ممکن است که آغوش حرصها بهم آید
در تن جراحت خمیازه التیام نباشد
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۰:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
چه اثر داشت دم تیغ جفایتکه هسنوز
کلک تصویر شهیدان تو خون میریزد
درست:
چه اثر داشت دم تیغ جفایت که هنوز
کلک تصویر شهیدان تو خون میریزد
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۷:۲۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۱:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
ز شرم ما و من دارم بهشتی در نظرکانخا
جبین گر بیعرقشد موجش ازکوثر نمیخیزد
درست:
ز شرم ما و من دارم بهشتی در نظر کانجا
جبین گر بیعرق شد موجش از کوثر نمیخیزد
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۸:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
بهحشر خواجه مپسند ای فلک غیر از زمینگری
مباد این خر مکرر در خلاب افتدکه برخیزد
درست:
به حشر خواجه مپسند ای فلک غیر از زمینگیری
مباد این خر مکرر در خلاب افتد که برخیزد
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۶:۳۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۵:
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
حیرتمگشثکه دیروز به صحرای عدم
خاک بودم نفس از من به چه عنوان گل کرد
درست:
حیرتم گشت که دیروز به صحرای عدم
خاک بودم نفس از من به چه عنوان گل کرد
ملیحه رجایی در ۱۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰: