گنجور

حاشیه‌ها

رسته در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳ - در مدح بهرامشاه:

مطابق چاپ مدرس رضوی
بیت 1
غلط : گر درخت
درست : گرد رخت
بیت 12
غلط : طب
درست : طبع
بیت 15
قصیده در همین جا تمام می شود
بیت 26
غلط : عذره
درست : عذرت
بیت 35
غلط : گرد آن گردار
درست : گرد آن گرد ار
بیت : 36
مقبلا
در پاورقی : مبتلا ( که به نطر بهتر می آید)
بیت 44
"کره ی خاکی" نشانه ی آن است که در ایران پیوسته باور به کروی بودن زمین داشته اند ، نظامی و مولوی هم به آن تاکید کرده اند و در متن بسیاری آثار منجمان و ریاضی دانان هم بر آن تاکید شده است در حالی تا قرن ها بعد در اروپا گالیله و امثال او را محاکمه می کردند و حتی برخی را هم برای کفر باور به کروی بودن زمین در آتش می سوزاندند.
بیت 46
علط : اندرین
درست : اندر آن
بیت 47 مصرع دوم
درست : حصه ی تو هان بده انصاف، گر دین پروری
بیت 48 مصرع دوم
درست : والله ار یک دم از الا لله هرگز برخوری
بیت 53
جهیدن
درست : چخیدن
بیت 59
قصیده در این جا تمام می شود و از بیت بعد قصیده ی جدیدی آغاز می گردد
پیش از بیت 60
عنوان " این قصیده ی غرا از زاده ی سرخس است "
ادامه دارد تا بیت 143

از بیت 144 تا آخز را جدا بکنید که خودش قصیده ی جدا است که بسیار جالب و تکان دهنده است هم برای ما و هم برای آیندگان هم چنان که برای خود شاعر تکان دهنده بود است .

بیت 148
غلط: پالیزه
درست : پاکیزه
بیت 151
غلط: این گفته که بتانی وان گفته که نستانی
درست : این گفته که بستانی وان گفته که نستانی

 

ava در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۱ - سر آغاز:

بیت دوم:
پراکنده گویی حدیثم شنید.
پراگنده گو نوشته شده که در جستجو اشکال ایجاد میکند.
---
پاسخ: احتمالاً نقل نسخه‌ی چاپی همین بوده باشد (پراگنده به جای پراکنده) که در این صورت جایگزینی آن با صورت امروزی این کلمه صحیح نیست.

 

رسته در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۱ - در مدح خواجه مردانشاه:

مطابق چاپ مدرس رضوی
بیت اول
غلط : مه
درست : همه ی
بیت 17
واژه های : گه فّر و براه
در پاورقی : گه بادافراه ( که به نظر بهتر می آید)
بیت 20 مصرع دوم
اصل متن : حسب این حال براین جمله رهی هست گواه
پاورقی : حسب این حال بر این قول رهی نیست روا
---
پاسخ: با تشکر، تصحیحات مطابق فرموده اعمال شد.

 

بهادر قهرمانی در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹۳:

در مصراع دوم بیت دوم به نظر میرسد واژه "بودم" باید بجای "بردم" بکار رود.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح مطابق فرموده اعمال شد.

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۲:

مولوی در این غزل چقدر درباه اهمیت روزه سخن گفته ودر بعضی آثار نوشته اند که در اواخر عمر بواسطه اصرار بر روزه مستحبی بیما رگشت در حالیکه کسانی میگویند مولوی اهل عمل به دین نبوده است ونسبتهای دیگری هم عنوان میکنند دراینجا با بیطرفی باید گفت آثار مولوی بقدری زیاد است که گمان نمیرود هیچ خواننده معمولی همه را خوانده باشدوگمان میرودکسی که مطالعه و آگاهی کافی داشته باشد ممکن نیست نظر منفی نسبت به او پیداکند

 

رسته در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۱ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹:

مطابق دیوان چاپی تقی تفضلی
بیت 18
غلط : رسن
درست: رسم
بیت 22
غلط : مرده ره
درست : مرد ره
بیت 25
"چو زین بیع و شری رستند برستند از غم دو جهان " دقیقا مطابق دیوان چاپی فوق الذکر است که اشکال وزنی هم دارد
بیت 42
پیشنهاد رسم الخطی
غلط : کاشتر
درست : که اشتر
غلط : کردی
درست : کُردی

 

ف-ش در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:

بنام او
در بیت اول سخن اینست که اگرخاک میکده سرمه چشم گردد راز جام جم دیده میشود وبعد هم توصیه شده که بی می ومطرب مباش..
حال به معنی بیت نهم توجه کنیم که درآن گفته شده تا وقتی جام می ولب معشوق میخواهی طمع مدار که کاری دیگر بتوانی بکنی(از اهل نظرفیض ببری)
به نظرمیرسد که دو معنی عالی وپست ازمی منظور است و هردو معنی استعاره است در بعضی غزلیات دیگر هم دو وجهی بودن این معنی مشهوداست مثلادرغزلی دیگرمیخوانیم
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی...
چون پیر شدی حافظ ازمیکده بیرون شو
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی
به نظر میرسد در بیت اول معنی عرفانی می در نظر است ودر بیت آخر میکده معنی دیگری دارد وبعید است که مقصود میکده معرفت باشد چنانکه حافظ اصولا مرید پیر مغان یا پیر میفروش است ودر پیری از میکده معرفت بیرون شدنی نیست گمان میرود آنطور که عشق درغزلیات حافظ دو وجهی است می ومیکده هم دو وجه دارد به هر حال دو وجهی بودن بعضی کلمات اگر درنظر ناشد در مواردی ذهنمان گرفتارابهام یا تناقض نمی شود

 

آوا در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):

اگر شما به سایت خانم گیسو شاکری مراجعه کنید . ایشان بند دوم شعر بهار را خوانده اند و در یوتوب هم موجود استwww.gissoo.com
ضمنن در وبلاگ ایشان مصاحبه ای مفصل در مورد این شعر وجود دارد.www.gissooshakeri.blogfa.com

 

فریده احساسی در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی:

من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد
من اینطوری یادمه
---
پاسخ: نقل منبع اولیه (من از بی مرادی نیم روی زرد/غم بی مرادان دلم خسته کرد) با پیشنهاد شما (که نقل کتابهای درسی است) جایگزین شد.

 

ف-ش در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

نکاتی پیرامون ابیات این غرل:
در بیت اول مالکیتی نسبت به سمرقند وبخارا نبوده که به خال سیاه زیبا روئی بخشیده شود پس مقصورفقط نشان دادن اهمیت ترک شیرازیست
دربیت دوم ارزش دو مکان در شیراز مقصود است نه اینکه بهتر از مناظر بهشتی باشد در هردو بیت صنعت اغراق وجود دارد اغراق در شعر مجاز است و در منطق مجاز نیست
در بیت سوم از زیبا رویان چنانی فغان دارد نه رضایت وراجع به خوان یغما گفته شده دریکی از قبایل ترک رسم بوده که میهمانان اجازه داشتند بعد از خوردن غذا ابزار سفره را به غارت ببرند
در بیت چهارم عشق به معنی عالیش مطرح شده است عشق که معنی دو گانه دارد در غزلیات حافظ گاه به این معنی وکاه به آن معنیست وشاید معنی معمولی عشق برای طرح معنی دیگر است
در بیت بعد از یوسف وعشق و حسن الهی او که زلیخا را به عشق سافل کشاندیاد شده است
در بیت ششم گویا باید فرض شود که قبلا سئوالی از لب لعل شده تا جواب مطرح باشد و معنی شعر معلوم باشد
بیت هفتم بیتی مشهور وپر معناونصیحتی خوش به جوانان است وچنانکه اقتضای غزل است معنی مستقل دارد
بیت هشتم هم مشهور وحاوی پیامی مستقل ومهم است که راز دهر ومعمای آنرا را با علم وحکمت نمیتوان دانست
بیت آخراغراق گوئی جالبی در مورد غزل اوست

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

در بیت دوم منظور از "کمشدگان لب دریا" گوش ماهی است . یعنی اگر مروارید گرانبها را در گوش ماهی یافتی آن گاه می توانی آن راز ازلی را در کسانی که شایستۀ آن دانستن آن راز نیستند بیابی

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:

غزلی عجیب وشور انگیز وجذاب است در بیت اول هیچ معلوم نیست که خطاب به چه کسی سخن میگوید در بیت دوم که میگوید "زلف در دست صبا" میتوان حدس زد که مقصود محبوب ازلی است چه باد صبا در اصطلاح عرفا از کوی یار خبر میآورد این آمیختگی اوصاف محبوب زمینی با محبوب آسمانی وتشبیه دومی به اولی وسعی در بدست دادن وصف وشناخت ازمحبوب ازلی در اکثر غزلیات حافظ ونیز در عزلیات دیگر شعرا نمودار است با ذکر اوصاف معشوق زمینی خواننده را آماده میسازند تا به اوصاف محبوب نهائی توجه کند وگمان میرود راز توجه ویزه به غزلیات حافظ در بین همه طبقات مردم در همین است در بعضی غزلیات هم سر نخی بدست نمیآید که مقصود کدام محبوب است به هر حال با دقت در این غزل به روشنی معلوم است که روی سخن با کیست مثلا در این بیت :
هرکس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته ای یعنی چه؟
هر کسی از طاس لطف تو به نقشی وکاری مشغول است وعاقبت با او کج قماری میکنی یعنی از او میگیری ودر بیت آخر که سخن از پردازش خانه دل از غیر یار مطرح است بهتر معلوم میشود که روی سخن با کیست در مجموع استعاراتی لطیف وشگفت انگیز در این غزل وجود دارد که برای هرکس به نسبت ذو قیا تش معلوم میشود

 

کامیار در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

بیت اول=گل باغ اشنایی
بیت هفتم =که برون چه کرده ایی تو که درون خانه هایی
بیت اخر =که یکی صدا در امد که درا درا عراقی که تو هم از ان مایی
---
پاسخ: با تشکر از شما، به نظر می‌رسد موارد اشاره شده همگی از تفاوت نسخه‌ها ناشی می‌شود و هیچکدام غلط نیستند. برای یکدست ماندن نقل گنجور، نقل منبع اصلی را دست نزدیم و حاشیه‌ی شما را به عنوان راهنما برای علاقمندان باقی گذاردیم.

 

kami در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

سر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از و بردار

 

رسته در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

بیت 6
غلط : زهره
درست : زهره ی

 

رسته در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۰۳:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

بیت 5
غلط : به یانت
درست : بیانت
---
پاسخ: جایگزینی مطابق نظر شما انجام شد.

 

ف-ش در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۴ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۴۰ - مثل:

بنام او
ابیات این بخش ظاهرا آخرین سروده مولویست وپس از آن دفتر ششم را ناتمام گذاشته و سکوت اختیار کرده است.
در یک کتاب مثنوی که در نزد منست (خطی چاپ 1298 ه ق)در خاتمه دفتر ششم ابیاتی از بهاءالدین ولد فرزند مولوی آورده شده که در اینجا بواسطه آموزنده بودنش شطری ازآن در حاشیه این بخش پایانی نقل میشود(اصل آن حدود 50 بیت است) بر طبق همین ابیات چون مولوی مثنوی را ناتمام گذاشته و سکوت اختیرکرده است فرزند پس ازمدتی کنجکاو شده واز پدر علت را جویاشده ومیپرسد:
از چه رو دیگر نمیگوئی سخن
ازچه در بستی در علم لدن
قصه شهزادگان نامد بسر
ماند ناسفته در سیم پسر
گفت نطقم چون شتر زین پس بخفت
نیستش با هیچکس تا حشر گفت...
وقت رحلت آمد وجستن زجو
"کل شیئ هالک الا وجهه."...
باقی این گفته آید بی زبان
در دل آنکس که دارد نور جان
گفتگو آخر رسید وعمر هم
مزده کآمد وقت کزتن وارهم..
.پس زجان کن وصل جانان را طلب
بی لب و بی کام میگو نام رب..
اینچنین عمر عزیز بی بها
بی عوض ضایع کنی هردم چرا..
سوی کل خود رو ای جزو خدا
از خودی بگذر زمانی با خود آ..
رو بسوی اصل خود همچون خلیل
بگذر از استاره و چرخ چو نیل..
نردبان آسمانست این کلام
هرکه از آن بررود آید به بام
نه ببام چرخ کان اخضر بود
بل به بامی کز فلک برتر بود..
اینچنین سخنان تابناک کسی که یک راهنمای بزرگ برای بشر یت در کل جهان است پایان یافت (درود بروان بلند مرتبه او)

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۴ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۸ - موری بر کاغذ می‌رفت نبشتن قلم دید قلم را ستودن گرفت موری دیگر کی چشم تیزتر بود گفت ستایش انگشتان را کن کی آن هنر ازیشان می‌بینم موری دگر کی از هر دو چشم روشن‌تر بود گفت من بازو را ستایم کی انگشتان فرع بازواند الی آخره:

نکته طبق برداشتی از این بخش:
آیا قلم است که مینویسد؟ آیا انگشتان مینویسند آیا ساعد وبازو اقدام به این کار میکنند؟آیا اعصاب متصل به مغز چنین میکنند؟ آیا سلولهای مغز مینویسند؟ارنظر علمی پاسخ چیست؟ قاعدتا پاسخ اینست که همه اینها نقش خود را دارند ولی هیچکدام نویسنده نیستند پس نویسنده کیست وچیست؟!
برهمین سیاق میتوان گفت آیا مردمک چشم است که میبیند؟ آیا عدسی چشم است که مشاهده میکند؟آیااعصاب شبکه چشم واعصاب متصل به مغز عمل دیدن را انجام میدهند؟وآیاسلولهای مرکز بینائی در مغز مشاهده گر هستند ؟ ازنظرعلمی همه اینها در کارند ولی بقول شاعری آنکه ازدیده برون مینگرد کیست؟!
اینگونه بیانات گاه در ایسدلالهای دینی به کار میآید ولی در اینجا استلال درنظرنیست ومولوی هم با استدلال میانه خوبی نداردموضوع مورد نظرتامل ونگرشی نو به خویشتن خویش وحقیقت هستی برغم عادات جاری وروزمره وبی تفاوتیهاست تامل روی این مسائل برای اهلش حیرت انگیز است واین حیرت که لا و بلی بشکل سطحی وجزمی درآن نباشداز نظر مولوی باعث رحمت ونصرت است ابیات زیر که توجه به فهم عجایب صنع خدا دارددراین موردبسیارقابل توجه است:
پس تو حیران باش بی لا وبلی
تازرحمت پیشت آید محملی
چون زفهم این عجایب کودنی
گر بلی گوئی تکلف میکنی
وربگوئی نی زند نی گردنت
قهر بربندد بدان نی روزنت
پس همین حیران وواله باش وبس
تا درآید نصر حق از پیش وپس
در توضیح این ابیات مبتوان گفت وقتی در پاسخ یک پرسش بزرگ لا ویا بلی بگوئیم موضوع در چارچوب ذهنیت اکتسابی ما قرارمیگیرد ولطافت وتازگی خود را ازدست میدهد زیرا زمینه های ذهنی ما راآموخته های کهنه وقدیمی تشکیل میدهد ومسئله را به رنگ خود در میآورد درصورتی که نکته های نووبکردر روحیه ما تاثیر گذار و عامل تحول است. سهراب سپهری میگوید :
چشمهارا باید شست جور دیگر باید دید
وازه هارا باید شست
وازه باید خود باد وازه باید خود باران باشد

 

Kambiz در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:

این غزل را آقای نادر گلجین در برنامه گلهای رنگارنگ خوانده اند - ایکاش میشد برنامه گلها را ضمیمه این غزل زیبا نمود.

 

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:

این غزل درد دل شیطان است خود گویای شرح حال

 

۱
۵۱۸۰
۵۱۸۱
۵۱۸۲
۵۱۸۳
۵۱۸۴
۵۲۰۳