گنجور

حاشیه‌ها

احمد مبارک در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۳۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

در مطلع غزل مصراع های بیت عوض شده اند.
درست:
داغم از سودای خام غفلت و وهم رسا
او سپهر و من کف خاک او کجا و من کجا
نادرست:
او سپهر و من کف خاک او کجا و من کجا
داغم از سودای خام غفلت و وهم رسا
دیوان بیدل ، غزلیات ، با ویرایش دکتر محمد سرور مولایی غزل 165

زهرا در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۲ - راز خوشدلی:

سلام . من اگه جای آقای معیری بودم مصراع سوم رو اینجوری می گفتم: مرد دانا نخورد غصه و غم بهر دو کار
چون مردم دانا، انده نخورد بهر دو کار. خوندنش توی وزنش خیلی سخته

شرشاه (شیرزی) در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴:

چنین داد پاسخ که تهمینه‌ام
تو گویی که دل از غم به دو نیمه‌ام

Shershah در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۵:

ترا بانوی شهر ایران کنم به جنگ اندر و کار شیران کنم
چو نه ماه بگذشت بر دخت شاه
یکی کودک آورد چو تابنده ماه
تو گفتی گو پیلتن رستم‌ست
ویا سام شیرست و یا نیرم‌ست
چو سه ساله شد زخم چوگان گرفت
به پنجم دل شیر مردان گرفت

مسعود رستگاری در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:

در بیت دوم ، مصرع اول ، "درماندگان" صحیح است
---
پاسخ: با تشکر، در متن چاپی به همین صورت آمده است (بدون ذکر بدل) و نظیر آن در غزل شمارهٔ 40 تکرار شده. این کلمه به شکل مفرد (درمنده) در جاهای دیگری از کلیات سعدی به کار رفته (جستجو کنید) و البته در بوستان با «بنده» قافیه شده (اینجا):
«بفرمود صاحب نظر بنده را
که خشنود کن مرد درمنده را»
که در این مورد اخیر مشخصا قابل جایگزینی با «درمانده» نیست و نشان می‌دهد این کلمه در زبان سعدی به این صورت کاربرد داشته با وجود این که کاربرد به شکل «درمانده» و «درماندگان» هم وجود دارد و اتفاقا آمارش بر آمار کاربرد شکل با حذف الف می‌چربد.
تغییری داده نشد.

سعید در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸ - خزان جاودانی:

با سلام و تشکر از زحمات جناب عالی ، در بیت چهارم واژه ی ارمن یک واژه است و باید بدون فاصله نوشته شود . در بیت پنجم بعد از وصله « ی » لازم است تا وزن درست شود و در بیت ششم بعد از « ترانه های » یک حرف زاید افتاده است . متشکرم

م. امینی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۱:

شاهنامه مانند بسیاری از حماسه های طبیعی برگرفته از داستان های مدون و شفاهی نسل های پی در پی است و بخش هایی از آن از راویان خاص نقل شده است که راوی این داستان آزاد سرو است.

م. امینی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۱:

دو گوش و دو پای من آهو گرفت ...
فردوسی بسیار زیب پیری خود را توصیف می کند که گوش و پا های من دچار عیب وسستی شده است و در مقابل عمر من وفقرم افزونی یافته است.

امیرهوشنگ علم بیگی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

در مصرع اول بیت اخر (مید)صحیح نیست وبایستی(امید) باشد

مهناز در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

سعدی تو کیستی؟؟؟ تو کیستی؟؟؟؟

Mojy در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

وزن این شعر زیبا: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف)

کورش صفایی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

سعدی خیلی ساده عنوان کرده که پیر و مرشدش که به منزله جان است از جلوی چشم او عبور کرده است .

کورش صفایی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

حالات سالک بر یک منوال نیست و همواره در تغییر است مصداق فرمایش حضرت محمد ( ص) که هرکس دو روزش مثل هم باشد زیانکار است

حمید در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۵:

این شعر زیبا در قالب سرود بسیار زیبایی با نام "سر عشق" با صدای سیدعبدالحسین مختاباد به آهنگسازی استاد محمد بیگلری پور خوانده شده است.

Nazanin در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:

شاه بیت این غزل:
ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن
کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید!
خدا جون تو کریمی، خودت به کرامته خودت گواهی دادی، دنیا به کرامتت گواهی داده، گوشه زلفی نشان منه گدا بده!

نیکی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۰۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

گر چه عاشق با تو باشد در میان
جای دیگر در میانی دیگر است

ناشناس در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱:

در بیت چهارم سیمین بدن کردم درست است نه سیمین بد نکردم

Anita ariyan در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۴:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:

نخست از کرداننده این وبسایت قدردانی میکنم
متن من سازنده نیست اما دوست داشتم ذره ای از ذوق خودم هنکام دیدن این ابیات در فالم به دوستان منتقل کنم
زمان دانشجویی از طرف دانشکاه مارا با اتوبوس به شهر دیکری (اردو)بردندجاده کوهستانی بود و راننده اتوبوس ما بسیار تند و بد رانندکی می کرد که دوبار نزدیک بود تصادف کنیم همه حسابی ترسیده بودیم ومن خود را به مرک نزدیک میدیم و با خودم و خدایم حرف میزدم که اکر سالم به مقصد برسم جنین و جنان (کیبوردم عربیست)کنم از حرفهای مادر همسرم نرنجم اتفاقا همسرم (نامزدم)در کشوری دیکر بود و ماهها بود که ندیده بودمش ودوست نداشتم بدون دیدن او از دنیا بروم خلاصه در همین اندیشه ها بودم که مثل همیشه زمان درماندکی بسراغ حافظ عزیزم رفتم و هنکامی که این ابیات را دید بسیار از همدلی حافظ به شوق امدم مثل این بود که حافظ اندیشه هایم را شنیده بود و در ابیاتش برایم سروده بود

Anita ariyan در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

ابتدا از کرداننده این سایت از صمیم قلب قدردانی میکنم
متن من سازنده نیست اما خاطره ایست شیرین از تفالهای من با دیوان حافظ عزیزم از زمان نوجوانی وقتی که هفده سالم بود روزی با خواهرها و مادر به همراه زن عمویم نشسته وصحبت میکردیم که صحبت از بارداری و دردبسیار زیاد زایمان شد من هم که حسابی کنجکاو بودم و بجه دارشدن را دوست داشتم کلی سوال برسیدم و حسابی هم ترسیدم وبا خودم عهد کردم که نه ازدواج کنم و نه باردار ان روز افکاربسیاری بسراغم امد ومثل همیشه درمانده و ناراحت بسراغ حافظ رفتم ودرد و دل کردم و فال زدم وابیات بالا را دیدم حسابی ذوق کردم که حافظ مرا درک کرده(در عالم کودکی)

عطاءالله حسنی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

اشعاری از صائب و شهریار در اقتفای این غزل حافظ دیدم. توصیه می‌کنم حتی‌الامکان برای نشان دادن دامنه و نحوۀ تأثیرگذاری حافظ در دیگران از این موارد در «حاشیه» استفاده شود. در این مورد خود نیز شعری دارم که تقدیم به حافظ دوستان می‌کنم:
شمشیر کلام
«اگرآن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را»
از آنِ خود کند بی‌شک هم این دنیا هم عقبا را
درین دنیای نامردی که نامردی شده مردی
هم از مردانگی باشد بدست آری تو دل‌ها را
درود ما به روح آن بزرگا مرد شیرازی
که بنیانی نهاد از عشق و روحی داد تن‌ها را
لسان الغیب شد چون شد زبان مردم عالم
چو درد آگه شوی درمان توانی کرد مرضا را
به کشتن می‌توان بر خلق عالم چیره شد، بهتر
به شمشیر کلام آری به زیر سلطه دنیا را
جهانگیران فرا گیرند زو درس جهانگیری
که با بخشش فروبگرفت مرکند و بخارا را
به رومی صورت معشوق شام خال هستی بین
عطا گرهستی‌ات باید مبین این‌جا و آن‌جا را
ز حافظ عشق ورزیدن بیاموز و بیاموزان
که امروزت به کار آید شود ره توشه فردا را
عطاءالله حسنی
میشیگان، آن آربر- 20/1/1391

۱
۵۱۶۹
۵۱۷۰
۵۱۷۱
۵۱۷۲
۵۱۷۳
۵۴۶۱