گنجور

حاشیه‌ها

منصور در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:

جناب lord با سلام
کلمه "تدایی" غلط و صحیح آن "تداعی" است.واین املا نویسی با حکم صادره جنابعالی ...!!!

جواد کاشی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:

سلام به نظر حقیر در بیت 10 مصراع دوم، کلمه «المنة الله» می بایست به کلمه «المنة لله» تغییر کند. یا علی

CCX در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۹:

حق با دوستان اخیر است.
بعضی ابیات شعر اصلا قافیه ندارند!
غلو کار درستی نیست.
گرچه اراده ی مولانا به علی (ع) معلوم است
اما نباید دیگر غلو نمود.

م.م در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:

جهان هستی هرگز گوهری به این والایی به وجود نخواهد آورد.

علوی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب برزویه الطبیب » بخش ۱۲:

خط پنجم غلط املایی: شربت به جای ش ربت

منصور در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹:

ناشناس جان سلام
بله می و معشوق با معانی ظاهریشون با پرهیزکاری متناقضه ، پس مسئله خیلی ساده حل میشه :
یا مفهوم می و معشوق که شما میشناسی با مفهومی که خیام به کار برده تفاوت بنیانی داره . یا باید بگوئیم که دانشمندی چون خیام مفهوم پرهیزکاری رو نمیدونسته !!!
حالا به نظر شما کدومش به صحت نزدیکتره؟

محمود در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۱۶ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸:

در بسیاری از متون قدیمی و اشعار ،حتی در دوره نه چندان دور دیده می شود که هاء ساکن، در پایان کلمه اگر با همزه بیاید مانند مورد منظور ( ای ) تلفظ می شود و این مطلب تازه ای نیست.

پرویز در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

با درود به همه دوستان
با توجه به اینکه از شمع در اشعار فارسی بعنوان شاهد مجلس دوستان نام برده می شود لذا این شاعر بزرگوار بنحوه احسن از آن یاد می کند و می گوید اگر شاهد از بین برود دیگر نمی توان ثابت کرد که دراین مجلس چه کسانی بوده اند . بنظر بنده هیچ ایرادی از این شاعر بزرگ نمی توان گرفت.
و در خصوص سعدی آن نیست که زکمندت بگریزد با توجه به اینکه منفی درمثبت می شود منفی یعنی سعدی کسی هست که ازکمد تو هرکز فرار نمی کند . و بنده فکر می کنم معنی خیلی ساده و آشکار است.

ناشناس در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹:

پرهیزگار بودن با می و معشوق بودن متناقض نیست؟ اگر کسی توضیح بده ممنون مشم.

سیما یاری در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷ - کاوهٔ آهنگر و درفش کاویانی و ساخته شدن گرز گاوسر:

با سلام و خسته نباشید برای این سایت بسیار مفیدی که درست کرده اید. چند نگته به نظرم رسیده است :
در بیت اول- چنان بد که ضحاک خود روز و شب...
-----
در این بیت:به سال اندکی و به دانش بزرگ
گوی سر فرازی دلیری سترگ
- در نسخه ی کلاله ی خاور-
در این بیت:که دشمن اگر چه بود خوارو خرد
مر او را به نادان نباید شمرد.
- نسخه ی کلاله ی خاور-
در این مصرع :بگردان ز جانش بد جادوان
-------

طوطی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:

از غزل هائی که میتوان حدس زد که در ایام هجرت شاه شجاع از شیراز در موقع تسلط شاه محمود بر شیراز، یعنی در فاصلۀ بین سالهای 765 ه. ق و 767 ه . ق سروده شده باشد، یکی هم همین غزل است.

Faraz در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:

بعالی بود...تا به حال به این دقت نخونده بودمش...دست راستِ این شعرای بزرگ زیر سرِ شاعرای امروز ما

احمد مبارک در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۳۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

در مطلع غزل مصراع های بیت عوض شده اند.
درست:
داغم از سودای خام غفلت و وهم رسا
او سپهر و من کف خاک او کجا و من کجا
نادرست:
او سپهر و من کف خاک او کجا و من کجا
داغم از سودای خام غفلت و وهم رسا
دیوان بیدل ، غزلیات ، با ویرایش دکتر محمد سرور مولایی غزل 165

زهرا در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۲ - راز خوشدلی:

سلام . من اگه جای آقای معیری بودم مصراع سوم رو اینجوری می گفتم: مرد دانا نخورد غصه و غم بهر دو کار
چون مردم دانا، انده نخورد بهر دو کار. خوندنش توی وزنش خیلی سخته

شرشاه (شیرزی) در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴:

چنین داد پاسخ که تهمینه‌ام
تو گویی که دل از غم به دو نیمه‌ام

Shershah در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۵:

ترا بانوی شهر ایران کنم به جنگ اندر و کار شیران کنم
چو نه ماه بگذشت بر دخت شاه
یکی کودک آورد چو تابنده ماه
تو گفتی گو پیلتن رستم‌ست
ویا سام شیرست و یا نیرم‌ست
چو سه ساله شد زخم چوگان گرفت
به پنجم دل شیر مردان گرفت

مسعود رستگاری در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:

در بیت دوم ، مصرع اول ، "درماندگان" صحیح است
---
پاسخ: با تشکر، در متن چاپی به همین صورت آمده است (بدون ذکر بدل) و نظیر آن در غزل شمارهٔ 40 تکرار شده. این کلمه به شکل مفرد (درمنده) در جاهای دیگری از کلیات سعدی به کار رفته (جستجو کنید) و البته در بوستان با «بنده» قافیه شده (اینجا):
«بفرمود صاحب نظر بنده را
که خشنود کن مرد درمنده را»
که در این مورد اخیر مشخصا قابل جایگزینی با «درمانده» نیست و نشان می‌دهد این کلمه در زبان سعدی به این صورت کاربرد داشته با وجود این که کاربرد به شکل «درمانده» و «درماندگان» هم وجود دارد و اتفاقا آمارش بر آمار کاربرد شکل با حذف الف می‌چربد.
تغییری داده نشد.

سعید در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸ - خزان جاودانی:

با سلام و تشکر از زحمات جناب عالی ، در بیت چهارم واژه ی ارمن یک واژه است و باید بدون فاصله نوشته شود . در بیت پنجم بعد از وصله « ی » لازم است تا وزن درست شود و در بیت ششم بعد از « ترانه های » یک حرف زاید افتاده است . متشکرم

م. امینی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۱:

شاهنامه مانند بسیاری از حماسه های طبیعی برگرفته از داستان های مدون و شفاهی نسل های پی در پی است و بخش هایی از آن از راویان خاص نقل شده است که راوی این داستان آزاد سرو است.

م. امینی در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۱:

دو گوش و دو پای من آهو گرفت ...
فردوسی بسیار زیب پیری خود را توصیف می کند که گوش و پا های من دچار عیب وسستی شده است و در مقابل عمر من وفقرم افزونی یافته است.

۱
۵۱۶۸
۵۱۶۹
۵۱۷۰
۵۱۷۱
۵۱۷۲
۵۴۶۱