منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۵:۳۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰ - جلوه جلال:
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
تو بندگی بگزین شهریار بر در دوست
که بندگان در دوست شهریارانههند
درست:
تو بندگی بگزین شهریار بر در دوست
که بندگان در دوست شهریارانند
زهرا در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:
نمیدونم تو وصف استاد چی باید گفت شاید مثل بعضی اشعارش از وصف خارجه من که عشق واقعی رو تو بندبند بعضی اشعارش میبینم شما نمیبینید؟
زهرا در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
واقعا به معشوقه استاد حسودیم میشه وقتی میبینمجای جای دیوانش از عشقش بااین صداقت وپاکی صحبت کرده
پیشنهاد میدم غزل.یاروهمسر نگرفتم که گرو بود سرم .رو بخونید جریان سرودن این غزل رو هم سرچ کنید تابفهمید شهریار واقعا کی بوده
من وقتی اولین بار ایش شعر رو اززبان استاد ادبیاتم شنیدم بی اختیار گریه کردم روحش شاد ویادش ارام بخش تموم عاشقای واعی
امیر در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:
تا به حال اسم آرتمیانی رو هم نشنیده بودم ولی با خوندن این شعر لذت زیادی بردم
امیرحسین در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲ - شاعر افسانه:
در بیت 8 :خر مهره ببندیم و به دردانه بگرییم.
در بیت آخر: بگذار به هذیان تو ( یا ما ) طفلانه بگریند.
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ رهی معیری » منظومهها » گل یخ:
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
ز گلها از آن سر بر افراخته است
که با باغ بی برک و بر ساخته است
گل بخ گر آورد بستان بهدست
مرا آتشین لاله ای چون تو هست
درست:
ز گلها از آن سر بر افراخته است
که با باغ بی برگ و بر ساخته است
گل یخ گر آورد بستان به دست
مرا آتشین لاله ای چون تو هست
نفیسه رضایی در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲ - هو الاول والآخروالظاهر والباطن وهو بکل شیء علیم:
با خط نستعلیق
حی و قیوم و قادر و قاهر نوشته شود
به سبک بسیار زیبا
سعید در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
بیت دوم مصراع اول وصال صحیح است نه وصل
ملیحه رجائی در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
حرز = حمایل ، دعایی که به بازو و گردن بچه ها درقدیم می بستند.
حرزجان = حفظ جان ، نامه دوست
برحسب آرزو = به کام دل
باد فتنه = تند باد ، آشوب
کحل الجواهر = سرمه
پیک = نامه بر ، قاصد
عیار = سنجیدن ، وزن
دم زند = نفس زند
معنی بیت 1: قاصد نامداری که از شهر محبوب آمده نامه ای به خط مشکین دوست به صورت حمایل و دعا با خود آورده است.
معنی بیت 3 : دل را به عنوان هدیه و مژدگانی به آن قاصد دادم درحالیکه شرمنده ام از این نقد کم عیاری که نثار دوست کرده ام .
معنی بیت 6: اگر تندباد رنج و آشوب هردو عالم را زیر و رو کند با شمع دیدگان چشم به راه دوست می مانم.
معنی بیت 7: ای نسیم بامدادی سرمه جواهری از آن غبار سعادتمند که درگذرگاه دوست است برای روشنی دیده من بیاور.
ملیحه رجائی در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:
بامدادان = هنگام صبح ( ان پسوند زمان ساز)
کاخ = قصر
ابداع = ایجاد( مصدر باب افعال)
کاخ ابداع = فلک ، روزگار
چشم امل = دیده آرزو
شمع خاور = خورشید
آینه = استعاره از مهر تابان
جیب = گریبان
جمشید فلک = استعاره از خورشید
زهره = ستاره ناهید
ارغنون = ساز
سَماع = آواز خوانی صوفیان
غلغله = خروش
منکِر= انکار کنند ه
قهقهه = خنده
مَنّاع = منع کنند ه (صیغه مبالغه بر وزن فعال )
ساغر عشرت = جام شادی
بِهین = بهترین وضع (صفت عالی )
شاهد دنیی = ظواهر زیبای دنیا
طره = زلف، پیشانی
نَفّاع = بسیار سود رسان (صیغه مبالغه بر وزن فعال )
مظهر = محل رویش و ظهور
لطف ازل = رحمت خداوند
اَمَل = آرزو
معنی بیت 1: سحرگاه از خلوتگاه روزگار خورشید عالمتاب مشرق به همه نور می افکند.
معنی بیت 2: خورشید مشرق که این گونه نور می بخشد، فلک نور خورشید را از گریبان افق بالا می آورد و چهره روزگار، هزار رنگ و زیبا می شود.
معنی بیت 3: درخلوت سرای شادی خورشید جهان تاب، همراه با سماع عارفان، ناهید نوازنده ، ارغنون خود را می نوازد. (یا کوک می کند.)
ملیحه رجائی در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:
هرگزم = هرگز + م مضاف الیه برای جان
سرو خرامان = محبوب ، یار
دِماغ = فکر
سرگشته = حیران ، عاشق ( صفت مفعولی )
ازل = ابتدا ، آغاز
سرنکشد = سرباز نمی زند
بار غم = بار اندوه ( اضافه تشبیهی )
پیوند = عهد و پیمان
معنی بیت 1= نقش صورت زیبای تو هرگز از دل و جان من بیرون نمی رود و هرگز آن قامت چون سرو خرامانت از خاطرم فراموش نمی شود.
معنی بیت 2: خیال رخ تو از فکر من عاشق سرگشته با ستم فلک و غصه دوران هم بیرون نمی رود یعنی شدت علاقه و محبت من به تو به اندازه ایست که حتی با ستم و با غم اندوه هم فراموش نمی شود.
معنی بیت 4: هرچه دردل من هست تماماً از خاطرم می رود اما تنها بار غم تو است که همیشه باقی می ماند.
معنی بیت 6: اگر دل من به دنبال زیبا رویان می رود جایز و معذور است زیرا درد دارد چه کند ؟ دنیال درمان می رود.
ملیحه رجائی در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶:
حُسن = جمال محبوب
خط = سبزه چهره محبوب
درنظر دارد = تماشا می کند
بَصَر = بینایی
خامه = قلم
تیغ = شمشیر
تر = تر و تازه
پای بوس تو = بوسیدن پای تو
آستانه = درگاه
ملول = به تنگ آمده
باده ناب = می خالص
مدام = همیشه
این نه = این بس نیست
معنی بیت 1: آن کسی که زیبایی جمال و سبزه محبوب را تماشا می کند، به درستی از بینایی خویش بهره حقیقی را بدست آورده است.
معنی بیت 2: مانند قلم از فرمانبرداری محبوب ، سر تسلیم خارج نمی کنم تا اینکه جانان سرما را با شمشیرخود جدا کند.
معنی بتی 3: آنکس به وصال تو اجازه پیدامی کند که در زیر شمشیرعشق، باهر ضربه ، سری جدید برای نثار کردن ، بیابد مانند شمع که هر بار سرش را می برند، سر جدیدی برای یار تقدیم می کند.
ملیحه رجائی در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:
زِنَخدان = چانه ، ذَقَن
چاه زِنَخدان = چاه ذَقَن ، فرو رفتگی در چانه یار(به چاه تشبیه شده است. )
به در آیی (پشیمان به در آیی) = خارج می شوی
پشیمان به در آیی = پشیمان می شوی ( خواهی شد)
هُش دار = هوشیار باش! ، به هوش باش!
وسوسه نفس = بد اندیشی ، تابع هوای نفس
آدم صفت = مانند حضرت آدم
روضه روضوان = باغ بهشت
به در آبی ( در آدم صفت از روضه رضوان بدرآیی) = رانده می شوی
شاید = شایسته است
باشد که = به امید آنکه ، شاید که
بو که = به امید آنکه، شاید
سرو خرامان = سرو روان، یار
اندیشه مکن = نگران مباش
یوسف مَهرو = یوسف زیبارو ، یار
کلبه اَحزان = خانه غمها
معنی بیت 3: اگر به چشمه حیات رسیدی و سیر ننوشیدی، چون کفران نعمت کرده ای ، شایسته آنی که روزگار از آن پس به اندک آب، تو را یاری نکند.
معنی بیت 5: آنقدر مانند باد بهاری نفس خود را همره با دعا و توجه باطنی به نگهبانی و حراست تو می گمارم تا مانند گل از حجاب غنچه تازه روی بیرون بیایی.
ملیحه رجائی در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:
عمریست = عمر گذشت
طلب = سیر و سلوک عرفانی
گامی میزنم = قدمی پیش می گذارم.
دست شفاعت = دست نیاز و خواهش ومیانجی گری
نیکنام = مراد، مرشد، آنکه در رهبری حسن شهرت دارد.
میزنم = دراز می کنم.
ماه مهر افروز = یار ماه صورت خورشید وش
دامی به راهی می نهم = در هر راهی دامی پهن می کنم.
مرغ = پرنده مراد و مقصود
به دامی می زنم = شکار می کنم.
اورنگ = تخت ، اما مراد، شخصی است که عاشق گلچهره نامی بوده است.
گلچهر = معشوقه اورنگ
داو = نوبت بازی شطرنج
داو تمامی می زنم = یک دست کامل بازی شطرنج و نرد عشق می زنم
دانم = یقین می دانم
آه خون افشان = آه خونبار
می زنم (در بیت آه خون افشان) = از دل بر می آورم
هر چند = اگر چه
آرام دل = محبوب
کام دل = آرزوی دل
نقش خیال = صورت خیال محبوب
فال دوامی میزنم = فال میزنم که نظر عنایت او پیوسته شامل حالم باشد.
معنی بیت آخر: با وجود اینکه از یار خود بی خبرم و ازمی هم توبه کرده ام اما گاه و بیگاه در مجلس اهل دل قدحی ازشراب معرفت می نوشم.
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۵:۳۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » کیان اندوه:
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
نیم چون خاکیان آلوده گرد کدورتها
صفای چشمه نهتاب دارد جان پاک من
درست:
نیم چون خاکیان آلوده ی گرد کدورتها
صفای چشمه مهتاب دارد جان پاک من
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۵:۲۹ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » داغ محرومی:
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
کج نهادان راز کس باور نیاید حرف راست
عیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرا
درست:
کج نهادان را، ز کس باور نیاید حرف راست
عیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرا
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۵:۲۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » سرا پا آتشم:
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
در رگ و در ریشه من این همهگرمی ز چیست؟
شور عشقم یا شراب کهنه ام یا آتشم؟
درست:
در رگ و در ریشه من این همه گرمی ز چیست؟
شور عشقم یا شراب کهنه ام یا آتشم؟
الف رسته در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:
با تشکر از آقای منصور محمدزاده که عزل های عرفی شیرازی را خوانده اند و غلط های آن را یادداشت کرده اند، در نشر بعدی آن ها را تصحیح خواهم کرد
در این جا یک پیشنهاد برای نوشتن غلط ها دارم که می تواند برای تصحیح کننده مفید باشد:
به جای نقل قول کامل بیتی که غلط در آن اتفاق افتاده است کافی است که فقط شماره ی بیت را بنویسید و کلمه ی غلط و شکل درست آن را . به عنوان مثال در مورد فوق می توان چنین نوشت
بیت 6
غلط: بیکانه
درست: بیگانه
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » ساقینامه:
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
از آن می که گر عکسش افتد به آب
بر آن آب تبخاله افتد جباب
درست:
از آن می که گر عکسش افتد به آب
بر آن آب تبخاله افتد حباب
منصور محمدزاده در ۱۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
از آن سبب در بیکانه کوفت حسن غیور
که با کرشمه ی او هست آشنا گستاخ
درست:
از آن سبب در بیگانه کوفت حسن غیور
که با کرشمه ی او هست آشنا گستاخ