گنجور

حاشیه‌ها

حسین عشیری در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

خوانش آقای هاشمی از مصرع دوم بیت هفت درست تره

حسین در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

مصرع دوم بیت 7 باید اینطور باشه:که قیامت است چندین سخن از دهان چندان، منظورش کوچکی دهان یاره که با وجود این کوچکی بیش از حد سخن فراوان برای گفتن داره

محمد حسین طالبیان در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴۸:

این شعر زیبا را هنرمند تاجیکستانی استاد دولتمندخلف خوانده اند که فایل آن در سایت تبیان موجود است

نازبانو در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۵:

واااااااااای مولانا چکار کرده !!!!!!!!!!

محمد رضا۳۶۰ در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابن‌سلام:

گامی دو سه تاختی چو مستان
نالنده‌ترت از هزار دستان
در مصرع دوم بیت بالا ت اضافی است

زهرا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۴:

با صدای محسن چاوشی فوق العاده شده این غزل

پرویز همایون نژاد در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

بنام مهرعالمتاب کز او هستی گرفت این خاک...
ای کاش دوستان به جای پرداختن به اینکه مطلع غزل از کیست و اینکه آیا کسی جز حضرت حافظ هرگز یارای خلق اینچنین شاهکار ژرفی داشته! به زیبایی شاهکار میپرداختند... نظر حقیر درخصوص مجادله دوستان : آیا حکمران فاسقی همچون یزید ابن ابلیس خون ریز هرگز از دل سیاهش کلامی موزون ساری می تواند شد! به خدای محمد ارکان کائنات و اساس خلقت انسان مهجور است گر فاسقی همچو او هرگز مصرعی توانسته باشد گفتن مگر اینکه دیوانی از شاعری بینوا وام گرفته باشند که این رسم منفور هر زمانی است که دُرّ کلام متبرک ناب ترین انسان ها به نام منفورترین آنان به تبع حکمرانی شان رقم میخورد...

میثم آیتی (شاعر) در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۵:

وزن شعر: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن

حسین رحیمی کیا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشانده‌ای بر سر راه بر کن:

خیلی باحاله این شعر.حال کردم.دمت گرم مولانا...بوووس

پورحیدری در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول:

تصحیح بیت:
نشسته هر یکی چون دوست با دوست
نمی گنجید کس چون غنچه در پوست
( تصحیح عبد المحمد آیتی)

فاطمه مرجانی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۱ - داستان کودک مجروح:

سلام خسته نباشید
در کتاب مخزن الاسرار دقیقا همین شعر نوشته شده
ولی در کتاب فارسی سوم راهنمایی بیت دوم بیتیست که اقای بها رفرنوشتند
ودوبیت اخرهم اصلا نیست و به جای ان ای نبیت نوشته شده است:
دشمن دانا که غم جان بود بهتر از ان دوست که نادان بود

سعید در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

محشر بود!
هر کس این شعر را نخواند و بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است!
واقعا آموزنده است. قبل خوندنش نگران تورم و قیمت سکه بودم الان آروم آرومم!

سعید در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶:

خانم نیک منش! این که شما نوشتی که وزن رو به هم ریخته!
همون که بود و هست کاملا صحیح است.
واقعا شعر لطیف و زیبایی است. انسانی به لطافت طبع سعدی ندیده ام.

امین در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷:

سلام
بیت دوم: بالها بجای پرها
بیت سوم: آنتپوس به معنای آدمیزاد، بجای اثربوس
با تشکر

امین در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷:

سلام
در بیت دوم: بالها بجای پرها صحیح است
با تشکر

م. فرامرزی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳:

در این غزل دوبار صد را با سین نشته اند .

مجید در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:

با تقدیم ادب واحترام . سالهاست که به نظرم مصراع اول این غزل بهتر است اینطور باشد : تاب بنفشه می برد طره مشکسای تو . علتش هم این است که میبرد با میدرد هم وزن و قافیه است و تاب بردن یعنی تاب و توان از کسی یا چیزی بردن و در نهایت یعنی طره مشکسای تو تاب از بنفشه میبرد و بی طاقتش میکند و به پیچ و تابش می اندازد . .... این موضوع را با بعضی اساتید ادب فارسی از جمله مرحوم دکتر سادات ناصری در سال 66 اولین کنگره انجمن خوشنویسان در میان گذاشته ام و دلایل خود را توضیح داده ام . ایشان پرسیدند آیا در نسخه ای دیده اید ؟ که پاسخ منفی بود . با این همه از ادب دوستان تقاضا دارم در این مورد تحقیق بیشتری بفرمایند . با تجدید احترام مجید

رسته در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

بسیار جای تاسف است که آقای زرین کوب هم به چنین افسانه ای دامن زده است. این دو غزل کلا در دو حال و هوای جداگانه ای سروده شده اند. هر کس اندکی با ادبیات فارسی و سنت های پاسخ گویی و جوابیه سرودن آشنا باشد می داند که این غزل نمی تواند پاسخی به غزل مولانا باشد. اگر سعدی می خواست این غزل را در پاسخ به غزل مولانا سروده باشد حداقل گوشه ای از آن حال و هوا را می گرفت.
قبل از مولانا و سعدی هم اشعاری با همین وزن و ردیف و قافیه وجود داشته است. یکی از آن ها منسوب به منبرهای ابوسعید است . معروف است که ابوسعید خود شعر نمی سروده است بلکه در سر منبر، در حال و هوای سخنان خود، اشعاری نقل می کرده است. دو بیتی که به ابوسعید منسوب است بسیار نزدیک به حال و هوای غزل سعدی است.
شعر ابوسعید را در این لینک می توانید ببینید.
ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکنده » تکه ۲۱/

ناجی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۱ - سعی و عمل:

در باب قناعت و شکر و زهد انوری ابیوردی که عمری را با طمع گذرانده بود در دوره ی دوم زندگی و در زمان توبه از حرص و طمع سابق که باعث سرایش مدائح بسیار شده بود و قبل از اینکه شعر را برای همیشه ترک کند اشعار بسیاری در زمینه ی قناعت و کم حرصی و زهد و تقوا و شکر ایزد یکتا گفته است. از این حیث انوری جزو پر حجم ترین شاعران قناعت گوست. دکتر شفیعی کدکنی چون به دو دوره ی زندگی انوری توجه نداشته اند انوری را دارای ثنویت روحی می خواند در حالیکه اینگونه نیست. نکته ی دیگر اینکه پروین که قطعه سرای مشهوری است بیش از هر شاعر دیگر به انوری- که از ارکان قطعه سرایان پارسی است- توجه داشته است.

مجتبی ژولانژاد در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:

جناب بلال رستمی گرامی :
خواهشمندم در خصوص اشاره بیت دوم به آیه ای که ذکر کرده اید یا منبع معرفی کنید و یا استدلال خودتان را بیان بفرمایید .
معنا و مفهوم بیت بسیار روشن و واضح است و هیچ اشاره ای مستقیم یا غیر مستقیم به آیه ای که ذکر نموده اید ندارد.
اگر مصراع دوم را به تنهایی مد نظر قرار دهیم شاید(شاید)اشاره ای به اقرا بسمک الذی خلق داشته باشد.اما با در نظر گرفتن کل بیت این اشاره نادرست به نظر میرسد.
به نظر حافظ به نقل از درس حافظ دکتر استعلامی ، زندگی همان عشق ورزیدن است،عشق به تمام هستی ، به رویه روحانی و حتی مادی آن.
درست است که حال و هوای این بیت عرفانی است و در این بیت حافظ جهان را کارگاهی میداند حاوی مجموعه کائنات و وقایعی که در رویه پیدا و ناپیدای زندگی هست ، اما اشاره ای به آیه مورد نظر شما ندارد.
معنی دقیق بیت دوم : برای درک اسرار هستی باید عاشق بود و در همین هستی این جهانی تا این زندگی پایان نیافته و فرصت باقی هست باید عاشق شد .
پیش از آنکه فرصت پایان یابد و کارگاه در هم ریزد باید مقصود خود از زیستن در این کارگاه را برآورد.
نا خوانده نقش مقصود از کارگاه هستی اشاره به خواندن متن قرآن توسط پیامبر در غار حرا ندارد.بلکه ناخوانده در اینجا ناکام ماندن از درک اسرار این جهان میباشد.

۱
۴۹۹۳
۴۹۹۴
۴۹۹۵
۴۹۹۶
۴۹۹۷
۵۴۲۸