گنجور

حاشیه‌ها

رسته در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:

در پاسخ علی:
کجای این داستان نشانی از بچه بازی سعدی دارد؟ تازه اگر از دریچه ای که تو به داستان می نگری، و با پیش داوری ای که تو در سر داری به داستان نگریسته شود می توان گفت بچه سعدی باز بوده است نه بر عکس. تو را چه رسد که زهر و آلودگی ای را رواج دهی؟ چه سودی از این حرف های ناپخته می بری؟ بهتر است اندکی روی به اندیشه بیاوری و تحقیق بکنی و به آن چه می گویی باور داشته باشی نه آن که سمومی را که دیگران پراکنده اند تو هم همچون آدامس بجوی و به حاشیۀ گنجور بچسبانی. به قول سعدی:
پلیدی کند گربه بر جای پاک
چو زشتش نماید بپوشد به خاک
تو آزادی از ناپسندیده ها
نترسی که بر وی فتد دیده ها؟

مهدی در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

اخوان ثالث اشارتی به کنابه بر این شعر دارد که بارها آن را در مبحث بینامتنیت در مجامع مختلف برخوانده ام..... اخوان به طنازی در شعر میراث چنین می‌گوید:
تا گشودم چشم دیدم تشنه لب بر ساحل خشک کَشَف‌رودم
پوستین کهنه‌ی دیرینه‌ام با من
و «اندرون ناچار مالامال نور معرفت شد» باز
هم بدان سان کاز ازل بودم.....
به تعبیری گرسنگی را به نور معرفت تشبیه می‌نماید.... اما بدون بهره‌گرفتن از بار مثبت استعلایی که سعدی از آن مراد کرده است.

مهدی در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:

در مصرع دوم از بیت اول خون جم صحیح‌تر به نظر می‌رسد..... به‌عبارت دیگر خون‌خواهی در مورد خم فاقد معناست.

فاخته در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:

توی دیوانی که من دارم یک بیت شعر کاملا متفاوته:
اگر ز خون دلم بوی مشک می آید
عجب مدار که همدرد آهوی ختنم

بهروز در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:

پای سگ بوسید مجنون گفتندش چه شد ؟
گفت : این سگ گاهگاهی کوی لیلا رفته است
اگه در عشق ناخالصی نباشه وعشق پاک باشه واسه همیشه ماندگار میشه .
به امید عشق های پاک و ماندگار

محمدحسین رخشانی مهر در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹۴:

باید اشتباه تایپی پیش اومده باشد(ویران شد آن باغ که بی‌در شده باشد)مشگل هجا دارد احتمالا با توجه به مصراع قبلش باید این چنین باشد(ویران شود آن باغ که بی‌در شده باشد)

omidvar در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۶ - آزاد شدن بلقیس از ملک و مست شدن او از شوق ایمان و التفات همت او از همهٔ ملک منقطع شدن وقت هجرت الا از تخت:

سلام
چند روز پیش مصاحبه ای خوندم از یک حافظ قران که راجع به معجزات قران بود راجع به آیه قالت نمله گفته بود این آیه به معنی گفتن مورچه ماده میباشد
که اخیرا دانشمندان فهمیده اند که مورچه ماده در مواقع خطر بقیه را صدا میزند من با خواندن این شعر
مولانا که گفته است :آن که گویدراز قالت نمله
یاد آن گفته حافظ قرآن افتادم دوستان اگه نظری دراین مورد دارید لطفا بنده را راهنمایی کنید

س۰۹۱۲۷۵۰۴۲۳۶ در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:

استاد انصاریان سخنران شهیر و معروف

س در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:

استاد شیخ حسین انصاریان در یک سخنرانی در سیمای جمهوری اسلامی یکی از این ابیات (گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند...) را توصیف و شاعر را ستودند. هرچند گفتند که نمی دانم این شعر از کیست. ولی حتما خداوند روز قیامت پاداش خوبی بابت این بیت به او خواهد داد. چرا که وصف کسانی است که غرق در نعمت هستند و خالق نعمت را نمی بینند و توجه ندارند..

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

رند انکس که با سخن ساده معنی پیچیده ارزو دارد و به برخی از انچه جامعه پذیرفته می تازد.درزبان فرانسه icnoclast چنین است یعنی به icon ها ی جامعه می تازد و انها را نمی پذیرد

حمیدرضا کریمی در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

سلام به نظر بنده در بیت ششم "خدایا" درست باشد زیرا معنای مصرع کاملتر میشود که در بسیاری از منابع نیز خدایا آمده است

امیر در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۴:۱۸ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » پرسش مرغان » حکایت محمود و ایاز:

در بیت سوم "حق شناس" صحیح است

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۴:۰۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » پرسش مرغان » حکایت اسکندر که خود به رسولی می‌رفت:

مصرع غم مخور خوردی درون هم خانه بود
باید تصحیح شود به
غم مخور چون در درون همخانه بود

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

طامات یا شطحیات در واقع کلامی نه کاملا صحیح بوده که از زبان عرفا در حالت وجد می شنیده اند

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:

گل سور یعنی گل سرخ در حال حاضر به لری هنوز سرخ را سور میگویند و rose که گلیست هم همین لغت است به مناسبت سرخ بودن وفقط مقلوب شده است جای حرف اول با اخر عوض شده همین اتفاق برای نور افتاده و ان در اصل رون بوده و در حال حاضر به کردی رون و روناک همین معنی نور را میدهد

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۹:

مصراع آخر:
به جای "بران" بهتر است "بر آن" نوشته شود

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۹:

بیت پنجم مصراع اول: گر نیاید گو میا

یک منصف در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

جالبه در مزار فردوسی این چهار بیت را حذف کرده اند

که خورشید بعد از رسولان مه
نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین
خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
فقط تأسف خوردم...
ممنون مدیران سایت گنجور

بهزاد امنی زاد در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱ - مکتب حافظ:

شهریار شاعر نیست در بین استادان
جز شهریار استادی نیست در جمع شیدایان
چون شیدایم دانم درد شهریار شیدا را
من هم هستم چون شهریار جزء بینایان
بهزاد امنی زاده -تبریز -دانشگاه باسمنج

ruzbeh در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۱:

بیت آخر
من بیدل و غم غفلتی‌ که ز چشم بند فسون دل
اصلاح به
من بیدل و غم غفلتی‌ که ز چشم پر فسون تو

۱
۴۸۹۳
۴۸۹۴
۴۸۹۵
۴۸۹۶
۴۸۹۷
۵۲۶۱