امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین:
حکیمی را پرسیدم که عشق چیست ؟ گفت ندانم ولی وفا نیک از ناگزیرهای ( لزومات)ان است .
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین:
بد مهر یعنی بی وفا،
msr در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
درود به همهی دوستان.
در حاشیه دیدم برخی از دوستان اصرار کردهاند که «عطر دامن» از «عطف دامن» بهتر است و یا «درد سخن» معنی ندارد پس بخوانیم «درک سخن». نکتهای که این عزیزان ظاهراً به آن آگاهی ندارند، بحث حذف و دگرگونی برخی از اصطلاحات و واژهها در طول زمان است. «عطف دامن» یا «درد سخن» هر دو از معنی دقیقی برخوردارند.
در مورد ترکیب «عطف دامن» و معانیای که حافظ در ضمن این بیت به آنها توجه داشته، رک:
پیوند به وبگاه بیرونی
و در مورد «درد سخن» مراجعه کنید به:
پیوند به وبگاه بیرونی
«عطر دامن» و «درک سخن» یا «فهم سخن» ترکیبات خاص و دیریابی برای حافظ نیستند بهویژه در قیاس با دو مورد قبلی. از این گذشته، در تصحیح همواره میگویند اگر دو نسخه از یک متن داشتید که بهلحاظ قدمت و اصالت نتوانستید هیچیک را بر دیگری ترجیح دهید و در یکی واژه یا اصطلاحی غریبتر یافتید، مسلم آن واژه یا اصطلاح ارجحیت دارد، چراکه بهاحتمال فراوان کاتب یا نسخهنویسی بعد از آنکه نتوانسته معنی آن واژه یا اصطلاح را دریابد، به تغییر آن مبادرت ورزیده. برای نمونه در این مصراع: «ای مگس، حضرت سیمرغ نه جولانگه توست» «حضرت» در معنی «بارگاه» بهکار رفته؛ کاتبانی این معنی را درنیافتهاند و «عرصه» را جانشین آن ساختهاند. حالا امروز یکی میتواند بگوید «عرصه» از «حضرت» بهتر است، اما مسلماً «عرصه» مطلوب نظر حافظ نبوده است. زنده باد.
شکوه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۶ - خطاب زمین بوس:
یتاق یعنی پاس و نگبانی و چوکی هم به همین معناست و چوکیده میشود نگهبان
شکوه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۵:
کوژ همان کوژ است و کژ و قوز و کوزیده یعنی خمیده ولی کوز به معنی تکبر هم است
شکوه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۴:
تک به معنی تند و تیز آمده در اوستا و به معنی تند راه رفتن یا دو است و اسب تند رو را تکاور میگفته اند
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:
با درود این شعر در واقع شعریست که بر ستون های 8 گانه ارامگاه حافظ نوشته شده اند ، خوشنویسان نیز نام دارند خوشنویس اولی کسی است به نام افشار اذربایجانی و دومی میر عماد نامدار است ، اما رویهمرفته بنا ی کلی نارنجستان و گورستان مانده از کریم خان بزرگوار و دلیر است . خط ها نستعلیق و ثلث هستند .
کوروش در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
قابل توجه دوستانی که به هر نحو میخواهند شاعران بزرگ این سرزمین را بی دین جلوه دهند 1. اسم حافظ شمس الدین بوده و تخلص ایشون حافظ بوده و اونم به خاطر حفظ بودن قرآن به حافظ تخلص پیدا کرد . 2. اشعار شاعران یک مخاطب داشته نه حافظ بلکه شهریار بلکه مولوی و ... هم اشعارشون مخاطب داشته . بس کنید حرف های باطلتون رو درباره ی شاعران ... حافظ جواب شما رو هم داده : مستی عشق نیست در سر تو رو که تو مست آب انگوری ..
مهرداد در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۴:
اعیان این ملک به دیداراو مفتخرندنه مفتقرند.
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد:
کد در عربی یعنی کدیه که لغتی است از گدای فارسی و به همان معنا اما کد و کت به فارسی یعنی خانه چنانچه در کدبانو ، و کتخدا و کدخدا ، برای سلول به انگلیسی کسی یاخته را پیشنهاد داده است که لغت خوبی نیست زیرا مثلا cellular و intercellular چه می شود لغت های روانی نیستند هتا اگر بشود از یاخته چیزی برایشان ساخت ، همین کد یا کت برای سلول خوب است ، افزون کنم که به عربی سلول را خلیه و خلایا می گویند .
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد:
دریافتم ، سپاس
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد:
سامان نجم زیبایی فراهنجار و شگفت انگیزی دارد ، ولی چگونه از وما ینطق عن الهوی چنین برداشتی می کنید . کاش باز بنویسید ، اینکه بنده به دریافتی برین و الهی می رسد را خوانده ام ولی این آیات راجع به فرشته فرهمند جبرائیل امین است مگر اینکه تأویلی جدید بفرمایید .
سامان در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد:
و آیات 3 و 4 همان سوره
سامان در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد:
در مقام یاد شده آن بنده فعلش ،فعل خدا و دستش ،دست خدا یعنی ید الله است. خونش ،خون خدا یعنی ثارالله است و زبانش ،زبان خداست برای اطلاع بیشتر می توانید به آیه 7 و 8 سوره نجم مراجعه که اشاره به همین مقام البته در خصوص پیامبر اکرم دارد. پس کیفیت دعای صاحب این مقام نیز همینطور است.
شکوه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:
محسن جان حرام ابدی وجود ندارد و آن چیزی که فرمودید ناشی از سه بار طلاق دادن است طلاق باین است که در بدترین شرایط هم با یک بار ازدواج زن با یک نفر سوم و طلاق دوباره امکان رجعت هست پس آقایان بیخود دل خود را صابون نزنند لطفا!!!
شکوه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:
عیب جویی
شکوه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:
درباره نقد کتاب ارزشمندی داریم از دکتر فضیلت به نام اصول و طبقه بندی نقد ادبی
شکوه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:
نقد در گذشته در حوزه اقتصاد کاربرد داشته بعدها کم کم به ادبیات کشیده شده .نقد معنی خرده گیری و برداشت دارد و criticismرا غیب جویی معنی کرده اند واز criterionو از krinein یونانی به معنی محک و سنجش گرفته شده که معیاری بوده برای تشخیص طلا یا درهم سره از ناسره ..
ناشناس در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد:
اشاره به مقام فنا فی الله و بقای به الله داره که منتهای مقام هر عارف وارسته است .مرگ از نفسانیات و زنده و متخلق شدن به صفات پروردگار .آن طور که بنده ی حقیقی مظهر صفات خداوندی باشد به معنای تمام و در اصطلاح عوام مستجاب الدعوه گفته میشه
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۵: