امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳ - دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیری دیگر:
از مارافسا من اسب افسا را برای اموزنده درساژ به اسب ها درست کرده ام !
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲ - هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر رضی الله عنه:
به پهلوی حیات بخش زنده کار می شود ولی زنده گر هم داریم
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲ - هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر رضی الله عنه:
سکلیدن ،پاره کردن و بریدن است
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲ - هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر رضی الله عنه:
همسنگ و دنگ زیبا هستند همسنگ به جای هم مرتبه اما در اینجا دم خور و دنگ هم که به جای احمق و بیشتر بیهوش
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲ - هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر رضی الله عنه:
دو لغت از ابوریحان برای ماه یکی ماه کاسته دیگری ناکاسته که ناکاسته ماه بدر است و نیز لغت پرماه را هم داریم برایش .ولی ماه کاسته ارایش های ماه میان ماه پر و بیماهی است . همه خانه های ماه به پهلوی لغت دارند و بسیار هم زیبا هستند و دانستن انها برای مردم گذشته دانشمندی بوده است مطرح شدن پرسش از پیامبر هم در قران از منازل ماه هم از همین در است .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳:
به پهلوی لغت سن می شود دات همانکه به انگلیسی به شکل date مانده است و با دات پهلوی همریشه است . به لری امروز به هم سن می گوییم همدا یا همدات .یعنی همسن .اما برای اینکه شکرستان فارسی را بهتر بچشید باید لغت بالغ را هم بدانیم به پهلوی می شود مه دات یا داتمه یعنی کسی که داتش به اندازه مهی رسیده است و این لغت را در فرهنگ پهلوی مکنزی دیده ام . با درود به دوستان و ارزوی شکرشکن شدنتان از این قند پارسی
شهریار۷۰ در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:
بیت سوم بنا به تمامی 35 دسته نوشتهی کهن و نسخ قدیمی اینگونه است (به جز نسخ اواخر سدهی نهمی و همچنین نسخهی خلخالی و و به تبع آن دیوان مصصح علامه قزوینی و دکتر غنی):
دل ربودی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میداری
در بیت چهارم در مصرع دوم 14 نسخهی قدیمی تحمل نکنیم و مابقی (حدود 21 نسخه) تحمل بکنیم ضبط کردهاند حال به معنا برگردیم ، به نظر من در برابر معشوق سرکشی و ادعایی چون تحمل نکردن پذیرفته نیست و ضبط تحمل بکنیم لطف و زیبــــــایی خاصی دارد. در واقع ضبط تحمل بکنیم با خواندنی به این شیوه که
«ما این رنج رو تحمل میکنیم ، آیا تو روا میداری؟» همان مفهوم ضبط با تحمل نکنیم و "ار" به معنای "اگر" را به شکلی مودبانهتر میرساند.
در بیت پنجم حتما باید حضرت ضبط شود عرصه بی هیچ پشتوانهی کهنی است.(35 دست نوشتهی کهن همگی حضرت) حضرت هم خانوادهی حضور است و در اصل به معنای پیشگاه و بارگاه و درگاه است. امروزه حضرت معنایش تغییر یافته است. در حضور سیمرغ در مقابلشان نباید پرواز کند مگس نه در جایی که سیمرغ یه موقعی بوده و میتواند باشد یا نباشد.
دوستان بیت آخر این گونه است :
حافظ ار پادشهان پایه به خدمت طلبند
کار ناکرده چه امید عطا میداری
همگی نسخ قدیمی کار ناکرده ضبط کردهاند.
مزد آن گرفت که جان برادر که کار کرد
از سعدی بزرگ
سعی نابرده بسیار زیباتر است ولی کاملا ذوقی است ، هیچ نسخهی کهنی ، هیچ نسخهی کهنی ، سعی ضبط نکرده.
خواهشا مسئولین سایت این موارد را تصحیح کنند.
به نقل از برنامه تماشاگه راز استاد حسین آهی به تاریخ دوازدهم تا چهاردهم شهریور ماه 92 ساعت 18:30 شبکه رادیویی فرهنگ
حسین حیدری در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:
فکر کنم باید حلقه بر در نتوان زدن از بیم رقیبان
بیایم سر کویت به گدایی
محمد در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۴۱:
فکر کنم بیت دوم باید این باشه : بر جگر بسکه در آن حبس فشردم دندان
کیم من؟ در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲ - مسافر مجنون:
صیحه: فریاد، بانگ
صحیه: بهداری!!!
شهریار۷۰ در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
دوستان من یک خواهش دارم ، آیا هنوز هم جز استناد به دیوان مصصح علامه قزوینی و دکتر غنی دلیل و برهان دیگری هم هست که در بیت دوم کشتی شکستگانیم بخوانیم و نخوانیم کشتی نشستگانیم؟ چون بنا به مطالبی که من در این چند مدت دریافتهام مجبوریم کشتی نشستگان ضبط کنیم.
دلیل دیگر اثبات این لغت تصنیف زیبایی است که شهرام ناظریان بزرگ اجرا کردهاند.
بنا به پژوهشهای استاد آهی قدیمیترین دست نوشتههای دیوان حافظ که به سالهای 815 قمری به بعد برمیگردد اکثرا کشتی نشستگانیم ضبط کردهاند.
حال از بعد معنی بگذریم که در چند پست قبل در مورد آن حرف زده شده است.
خواهش میکنم بزرگان در این مورد به من کمک کنند.
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
این القاب معمولا به دین ختم میشده اند یا حق و یا الله برای انبیا اما در زمان زندیه ختم شدن القاب به علی باب شده است
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
ضیاالحق هم لقبی است که مولانا برای حسام الدین برگزیده است در شرح جامع مثنوی از زعفر نصیری قسمتی در باب القاب طریقتی آورده شده که خواندنش خالی از لطف نیست اما برای دوستانی که دسترسی ندارند عرض کنم که برخی این القاب را فقط برای مشایخ به کار میبرده اند اما مولانا مریدان را نیز لایق لقب داشتن دانسته است
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
کفته میشود شکافته شده و شکفته
شهریار۷۰ در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
بزگا که شما دو تنید
بندهی کمترین در اندازهی اظهار نظر در مورد ادب فارسی نیستم ، اگر هم نظری دهم منشا آن را بیتردید ذکر میکنم. بیشک شما بزرگواران خیر و پیشرفت فارسی و فارسیزبانان را میخواهید.
شاید اگر زیباییها و طرفهکاریهای حضرت حافظ به گوشم نمیرسید به هیچ وجه با شما اساتید آشنا نمیشدم. این هم از الطاف خواجه بزرگوار است. امیدوارم پس از این دگرباره بر دانستههایم افزوده شود.
یا حق
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
در بیت اول از تاخیری سخن میرود که مابین دفتر اول و دوم پیش آمده است که گویا به خاطر افسرده شدن حسام الدین است که در اثر واقعه مرگ همسرش روی داده است اما به نظر حادثه فوت همسر یکی از نزدیکان آدم نمیتواند دلیل خوبی برای این موضوع باشد .دراین باره خوانده ام که این شاید این تاخیر به خاطر این بوده است که شرط ظهوراین بوده که گذر زمان حکمت و معرفت پیش آمده ی احتمالی را قوام بخشد .همانطور که در مصرع بعد هم شرط تبدیل خون به شیر تولد دانسته شده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
قیاس می شود هم شماری
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
امدن سود با سودا بسیار زیباست
ستاره در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
درود
"ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت "
خلاصه بیت یعنی :
قصه هجر راکوتاه کن و برگرد
که من با چشم دل تو را درک کردم و دیدم
"خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت"
اشاره به بدور انداختن یا سوختن خرقه زهد یا همان
راه رسیدن به خدا از طریق علم آموزی دارد ،
حضرت حافظ ن با چشم ظاهر بلکه با چشم باطن وجود بیکران الهی را دیده و درک کرده، و به سخره گرفتن زهد و زاهد و صوفی و... امثال آن در تمام اشعار حافظ با زبان طنز و رندانه حافظ مشهود است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳ - دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیری دیگر: