مژده غلامعلی نژاد در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ رهی معیری » منظومهها » خلقت زن:
سلام
همه حاشیه ها رو خوندم
واقعا شعری زیباست. اما فکر میکنم اگر رهی الان زنده بود شعری به همین سبک و سیاق برای مردان میساخت شاید هم تندتر! البته من اصلا به این جنگ بین زنان و مردان اعتقادی ندارم. فکر میکنم انسانیت مهمه و هر کسی که بتونه مبانی انسانی رو در وجود خودش زنده و پایدار کنه به آرامش میرسه وگرنه تنوع طلبی چیزی نیست که فقط در زنان باشه بلکه مردان هم به نوعی گرفتار این مساله هستند و صد البته که این موضوع به نوعی به سیری ناپذیری روح ادمی برمیگرده چرا که وقتی انسان نامحدوده ،چیز محدود سیرش نمیکنه و یا بهتر بگم راضیش نمیکنه.
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
فریضه فارسی است از فریز زهی شکر پاره فارسی
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:
زیرا اگر از او رایش پروردگار بود دیگر چرا معشوقه را خواهان شود دکان او ویران شود ؟ پیدایی پیر تمام زمان رونده را میگیرد و باعث میشود دلبر اصلی را خواهان شود چنانچه که در شعر امده است
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:
او انسان میانجی و پیر است مانند شمس برای مولانا
مژده غلامعلی نژاد در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:
با سلام
سعدی به خویشتن نتوان رفت سوی دوست
کان جا طریق نیست که اغیار بگذرد
به قول خواجه حافظ شیرازی : تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی ، گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
بی شک برای نزدیکی به هر موضوع ، شی ء و یا هدفی اعم از مادی یا معنوی ، شناسایی و یا همان معرفت و هماهنگی لازم است. برای وصل به درگاه باریتعالی نیز همین گونه است. تا قرابت و هماهنگی نباشد چگونه میتوان میوه وصل چید و بهره مند گشت؟و البته باید کشش از سوی دوست باشد تا عاشق پای و توان رفتن بیابد چرا که بی مدد دوست هیچکس توان ان را نخواهد یافت. باید نیاز کرد تا انتخاب شد. چو درد در تو نباشد که را دوا بکند؟
sina در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۸:
دام اجل
orfi در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۴:
باز سر ماه شد نوبت دیوانگی است/ آه که سودی نکرد....
اورنگ در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:
منظور از او تو این شعر کی هست؟؟؟؟؟
خواهشا یک نفر مستند بگه.ممنون
باران در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
هروقت این شعر رو می خونم از غم و اندوه لحن این شاعر بزرگ احساس می کنم این تجربه تلخ برای من هم پیش اومده و واقعاً غمگین و ناراحت میشم.
حسین در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
حـافظ:
...
جنگِ هفتاد و دو ملت، همه را عُذر بِنه
چون ندیدند حقیقت، رَهِ افسانه زدند
بهزاد علوی (باب) در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
بیت 2 مصرع 1 را در هرچهار نسخه حافظ که موجود بود و حتی تا آنجا که به خاطر دارم به صورت "گوهری ... بود" خوانده بودم. البته معنی در هر صورت یکی است ولی "بود" استفاده إز زمان گذشته این فعل و مصرع خواهد بود که با بقیه مصراع که اشاره به زمان گذشته دارند امکاناً همگونی بهتری خواهد داشت.
Morteza در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۱۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:
سلام علیکم | به نظر من میرسه که وزن شعر رو اشتباه نوشتید | وزن شعر به طور واضح این هست: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن!
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۹:
مریم جان با ازرم و احترامی که برای شما به عنوان یک شهر وند محترم قائل هستم ولی در اشتباه هستید عالم ظالم نسبتش به مردم مانند نسبت شبان به گله است ؟ یا حاکم . در بیت دوم به روشنی فرموده اند که نسبت شبان به رمه دارد و میدانیم این نسبت را حاکم بر مردم دارد نه عالم با مردم باز پوزش میخواهم
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳:
بلهوس از بل یعنی زیاد و هوس ساخته شده است همین بل در بلکم یعنی بلکامه و زیاد خواه دیده می شود برای پر شدن پیمانه بلقیس هم یعنی بل بعلاوه گیس یعنی انکس که گیس زیاد دارد بل به این معنی فارسی است
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴:
شکوه جان با درود به تو ولی این کاربستگی باز نمی شود چون نگاره ای از ایشان نداریم و انچه می کشیم خیالی است ، راجع ان بزرگ هم که سخن زیبایی فرموده اند هم بنده حقیر باور دارم که باید ارزش ادم عادی در نگاه شان بالا رود نه اینکه حافظ را فرشته گون بکشیم ، مگر نه اینکه تصور ما از مقوله های در پیوست با زیبایی دیگرگون می شود گاهی می گفتیم ای بت چین ای بت چین ای صنم ، و منظورمان زیبا رخی دختران چینی بوده است حالا می شنوی کسی تعریف قیافه چینی ها را بکند یا ایا اوج زیبایی در قیافه مغولان کوتاه بی ریش چشم کوچک که در مینیاتورهاست امروز قابل افتخار است نه مغولان رفته اند و چینی ها مد روز نیستند حافظ را هر طور بکشیم باز باید ان را کشید و ان بزرگوار که فرمودید هم ازش بپر سید ایا ادم عادی چقدر حقوق در دیدگاهش دارد ، اهنگ ازردنت را ندارم با ارزوی درود و خرمی برای شما
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:
با اصلاح بالا معنی بیت اینگونه می شود عاقل بی گدار به اب نمی زند
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:
بیت مانده به اخر پایانش شاید پایابش باشد زیرا پایاب یا گدار جایی از اب است که از ان می شود گذر کرد
شکوه در ۱۲ سال قبل، جمعه ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:
درباره نیروی عشق و اینکه عقل و تدبیر در رویارویی آن یاوه و بیهوده و بی اثر است از سعدیشیرین سخن اشعار بسیاری هست ولی بر جسته تر و کامل ترو پرمایه تر به نظر من ماجرای عقل پرسیدم ز عشق
گفت معزول است و فرمانیش نیست میباشد که فراتر از یک بیت و یک شعر و بسا دیوانیست خود
مریم در ۱۲ سال قبل، جمعه ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۹:
با سلام، پدرم از حافظان آثار استاد سخن سعدی بودند و ایشان همیشه این ابیات را به این گونه میخواندند: عالم ظالم به سنان قلم
و نه حاکم ظالم!
دلیل: این عالم است که قلم به دست میگیرد و نه حاکم.
از گفتههای منصوب به رسول اسلام: قدرتی که در جوهر قلم عالم است در خون شهید نیست.
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵: