الهام شرفی در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
بنده هم با نظر آقای کرامتی مقدم موافقم
خیلی نکته جالبیه که شاعر خطاب به خودش گفته
ای پسر چند به کان دگرانت بینم و واقعا بهش میخوره
همچنین خطاب به اون دوستمون که اشاره به کتاب شاهدبازی دکتر شمیسا دارند این که هرکتابی که مولف آن معروف و سرشناس باشه دال بر درستی و صحت مطالبش نیست. دکتر شمیسا برطبق نظر خودش گفته که معشوق در این شعر پسر هستش و اینکه شاعر گفته یوسفی بود و...
نیز دال بر پسر نیست چون ما شخصیت زیبایی که معروف باشه در عین حال مونث باشه نداریم در اینجا یوسف مطلقا منظور زیبایی اون شخص هستش نه مذکر بودن.
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - گوهر اشک:
عشق
سعید در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:
بسیار زیبا بود. تشکر از لطفتون به خاطر قرار دادن این اشعار فوق العاده زیبا و پر معنی شاعران بزرگ*
رسته در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۰۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر
در این بیت به آفریدگار پنج موجود آسمانی ( کیوان، ماه، ناهید و مهر) و نحوهٔ گردش آنها ( سپهر گردنده) اشاره می کند.
در نگرش هیات (نجوم) قدیم نُه گردونه (یا نه سپهر و یا نه فلک) وجود داشت. هفت گردونه را می توانستند رصد کنند و طلوع و غروب آنها و گردش آنها را اندازهگیری بکنند : گردونهٔ نخست ماه (قمر) ، گردونهٔ دوم تیر( عطارد )، گردونهٔ سوم ناهید (زهره)، گردونهٔ چهارم مهر (خورشید ،هور شمس)، گردونهٔ پنچم بهرام ( مریخ)، گردونهٔ ششم برجیس ( مشتری)، گردونهٔ هفتم کیوان ( زحل). کیوان دورترین سیارهٔ گردندهٔ قابل رصد بود ( پلوتو و نپتون بعد از اختراع دوربین کشف شدند و با چشم غیر مسلح قابل دیدن و رصد کردن نیستند) علاو بر آن هفت گردونه دوتای دیگر هم برای تبیین کل گیتی لازم داشتند و آن دو، گردونهٔ هشتم گردونه ثوابت بود که صورتهای فلکی در آنها قرار داشتند و بیرونی ترین گردونه را میگفتند فلک الافلاک که محیط به تمام گیتی بود. بیتهای مشابه بیت مورد بحث در متن شاهنامه فراوان است، به عنوان چند نمونه:
خداوند کیوان و بهرام و هور
که هست آفرینندهٔ پیل و مور
خداوند کیوان و خورشید و ماه
وزو آفرین بر منوچهر شاه
خداوند بهرام و کیوان و ماه
خداوند نیک و بد و فر و جاه
خداوند خورشید و کیوان و ماه
کزویست پیروزی و دستگاه
خداوند بهرام و کیوان و هور
خداوند فر و خداوند زور
خداوند بهرام و کیوان و شید
ازویم نوید و بدویم امید
شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
کیوان بیرونی ترین فلک قابل رصد بود و از این روی در ادبیات فارسی بزرگترین مقیاس اندازهگیری هم هست، مثال از همین شاهنامه بیاورم:
به کیوان رسیدم ز خاک نژند
از آن نیکدل نامدار ارجمند
یعنی جایگاه من به بالاترین مقام ممکن رسید.
یا
که ایوانش برتر ز کیوان نمود
که گفتی ستاره بخواهد بسود
از فلک هفتم هم که آن طرف تر خواهد رفت و به ستارگاه خواهد رسید.
یا
تهی دید از آزادگان جشنگاه
به کیوان برآورده گرد سیاه
نشیمی ازو برکشیده بلند
که ناید ز کیوان برو بر گزند
دو کودک بدیدند مرده به طشت
از ایوان به کیوان فغان برگذشت
چو نامه بر شاه ایران رسید
سر تاج و تختش به کیوان رسید
alireza در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷:
نکردمی : نمیکردم
نزدی : نمیزدم
آه از دیده : آه از آن دیده و
امیر در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۵:
به نظر میرسد در مصرع دوم کلمهی پنجم «مناجات» بوده است.
samane در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ناز ایله میسن:
باسلام .
اسم این غزل آذربایجان گوزلی هست
دوست عزیزمون آقای زرین هم اشاره کردن البته .
باتشکرازلطفتون .
محمد رضا شایان مهر در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:
این غزل شباهت های بسیاری با غزل :
امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم ؛
از سعدی بزرگوار را دارد ، اما با در آمیختن با حال و هوای شعر حافظ ، جامعه ی نو به تن کرده است .
ناشناس۱ در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
بسار ممنونم از اینکه چنین کاری کردین.تنهایی هامو پر میکنم.خدا نگهدار شماوافکارتون باشه.
رضا اقامحمدی در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - اشک یتیم:
این وشعر باز باران تنها شعرهایی است که از د وران کودکی انها را حفظ هستم و شعرهای او عشق است
امیر در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۳۳ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خواجهای که بایزید و ترمذی را در خواب دید:
مصراع دوم بیت چهاردهم در شکل فعلی مشکل وزنی دارد. به نظر، "بنده" صحیح تر از "بنده ای" می آید.
امیر در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خواجهای که بایزید و ترمذی را در خواب دید:
در مصراع دوم بیت دوم "ترمذی" صحیح است.
امیر در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۰۵ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خفاشی که به طلب خورشید پرواز میکرد:
در بیت آخر "بنده ای" صحیح است.
امیر در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۱۲ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار مردی صوفی از روزگار خود:
در بیت سوم "گرده ای" و در بیت چهارم "خفته ای" صحیح است.
احمدرضا توسلی در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۲ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
سلام
مرسی از سایت خوبتون و همین طور ممنون از آقای علی هادی که زحمت کشیدن و ترجمه ش رو گذاشتن:)
محمد شجاعی در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در مدح امیرکبیر میرزاتقیخان رحمهالله گوید:
با عرض سلام :
بنظرم دربیت اول کلمه می وزد صحیح تراست تا کلمه می رود.
سعید در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
بسیار عالی بود ممنون بابت تلاشی که در جهت شناساندن فرهنگ این مرزوبوم به جهانیان می کشید
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۴:
بسم الله الرحمن الرحیم
لطفا این اشعار که عربی هستند را معنی هم کنید
جمشید پیمان در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۱ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خُرد
کانِ عقیقِ نادره ارزانم آرزوست
باآن که مفلسم( ورشکسته ام و آهی دربساط ندارم ) اما پذیرای عقیق کوچک و ریز نمی شوم.ورشکست هستم ولی منیع الطبعم . من معدن عقیق بسیار کمیاب( نادره) و ارزنده ( ارزان در اینجا به معنی کم بها نیست)را آرزو دارم.
ه در آخر واژه نادره، در واقع ة مبالغه است (مثل علّام و علّامة ویا فهّام و مهّامة)و نادر به معنی کمیاب را به نادرة یعنی بسیار کم یاب مبدل می کند و در این بیت علامت تانیث نمی باشد.
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما.
گفت آنکِ ( آن را که)یافت می نشود آنم آرزوست
امر گشتن در اغلب قریب به اتفاق موارد در امر جستن مستتر است. در صورتی که عکس آن الزامن صادق نیست. یعنی می شود گشت ودر جستجوی چیزی نبود . یافتن و نیافتن نیز از جستن منتج میشوند و نه از گشتن بی جستن.
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۲ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱: