امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو:
نیفه یا نیف پوست شکم جانور باشد بویژه پوست پیرامون ناف جانور ونیز بندازار و شلوار هم هست
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
ایا مصلحت بیت اخر اشاره به مصلح الدین لقب سعدی دارد؟
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
عرفی قرن دهمی و سالیانی در هند گذرانده پس اوردن مسلمان و هندو به عنوان دو مرام و روش زیست شگفت نیست
نوذر الیاس در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
من آخرین بیت این غزل را چنین شنیده ام:
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
ارزو در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
این شعر رو حامد بهداد در فیلم نارنجی پوش زمزمه می کرد.مخصوصا این بیت رو
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
رضا سعدی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
...> داتیس، شاید هم معنیش این بوده که «یاری که در کاروان بود و بارش افتاد را رها کردند» یعنی: یار بار افتاده را در کاروان، بگذاشتند
جابهجایی «را» مرسوم بوده.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۵ - تظلم مصریان از زنگیان پیش اسکندر:
نوردیدن را بجای scrolling فرهنگستان پیش نهاده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۵ - تظلم مصریان از زنگیان پیش اسکندر:
ورزمان یعنی ماساژ از ورزیدن
مینا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۵ - تظلم مصریان از زنگیان پیش اسکندر:
یتاقی هم به معنی پاسبان است و پاسدار
مینا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۵ - تظلم مصریان از زنگیان پیش اسکندر:
یزک دار یعنی سر قراول یا سردار پیشروان
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳:
بیختن یعنی الک کردن و غربال و لغت زیبای ان بیزنده است یعنی فیلتر و پالایه
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳:
الیزیدن یعنی جفتک زدن و ان برای ستور ان امده است و سکیزیدن هم همین معنی را میدهد
مینا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۵ - تظلم مصریان از زنگیان پیش اسکندر:
هزاس همان شک و شبهه است در اینجا وای گاهی معنی تحریک کردن هم میدهد
مینا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۵ - تظلم مصریان از زنگیان پیش اسکندر:
تبیره همان دهل است و کوس و نقاره و دوال هم تسمه ای که با آن دهل میزنند و پس تبیره نواز هم میشود نوازنده
رضا سعدی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
بله، شب خوش بگفتم خواب را، یعنی خواب را بدرود گفتم؛ «روز» هم در معنای کلی روزگار(شب و روز) به کار رفته.
مینا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۵ - تظلم مصریان از زنگیان پیش اسکندر:
برزیدن همان ورزیدن است ومداومت در کار
مینا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
سید جان همین که میخوانی یعنی بیسواد نیستی ومثل خیلی از ما دچار بیدقتی هستی و نوشتن اسمت بصورت محمدزضامهر تاییدیست بر حرفهایم،به قول یکی از دوستانم برخوان تا برهی
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۶:
حالا که این گفته امد تنها اضافه کنم هرمزان همان کسی است که به خاطر نجات جانش ایرانیان بد نبال مسافرانشان اب می ریزند و امروز کسی نامش را نمیداند او دلاوری نستوه و گرد است و با آرائه صحیح اسلام پس از اسارت در مدینه مسلمانی پاک است که داماد مهمترین مردان روزگار عباس ابن عبد المطلب شد عموی پیامبر و خواهرش زن خسروپرویز است بر روان او درود پاکان باد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۶:
حالا که عمر را گفتم تاریخ هم گفتن دارد لغت تاریخ تا اسارت هرمزان سرلشگر خوزستان وجود نداشته است برای مشخص کردن سألها فقط می گفته اند فلان سال مثلا عام الفیل ، خلیفه هرمزان را که مردی دانا وسرلشگری دلیر بود و دختر عباس ابن عبد المطلب را به زنی داشت در سال های پس از اسارت که مسلمان شده بود خواند به او گفت شما چگونه سألها و ماهها را می خوانید هرمزان (که دایی شیرویه است و یعنی خواهرش زن خسرو پرویز بوده است) گفت میگوییم چه روزی از چه ماهی و ان را مهروز می گوییم خلیفه که محض درنگرفتن بحث شیعه و سنی میان دوستان اسمش را نیاوردم انرا با گردانش عربی مهروخ خواند و مورخ و تاریخ هم بدین ترتیب ساخته شد .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه: